ناسیونالیسم
این سخن، تنها بیان ما نیست. بلکه گفتار سعدی، حکیم شیرین سخن ایرانزمین است. در کتاب گلستان که در نگاه ادیبان و ایرانشناسان، والاترین و مؤثرترین نثر در ادبیات پارسی است. سعدی شیرازی در این کتاب میگوید چه بسا حکیمان عرب، آموزگار بزرگان ایرانی بودند و ایرانیانی از مردمانی از عرب تعلیم حکمت یافتند. سعدی میگوید: «در سیرت اردشیر بابکان آمده است...
کسروی دچار خودبزرگبینی شده بود و ادعاهایی در مورد برانگیختگی خود مطرح میکرده است، و دشمنی خود با عقاید شیعه را به حدی رساند که دست به کتابسوزی زد یعنی کتابهایی از قبیل مفاتیح الجنان و کتب عرفانی را به آتش کشید. امام خمينی (ره) در این زمینه میفرمایند: «با این که کسروی نویسنده زبردستی بود ولی در اواخر دیوانه شده بود...
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، با اینکه زندگی شاهان ایران باستان را به نظم درآورد، اما هیچ نامی از کورش نمیآورد. حتی منابع ساسانی هیچ نامی از کورش (به عنوان شاهِ شاهان) و تاریخ هخامنشیان نیاوردند. اما طبری و بلعمی، درباره کورش سخنانی گفته اند. از دید آنان، کورش نه تنها شاهِ شاهان نبود، بلکه تنها یک فرمانده نظامی و یک حاکم دستنشانده بود...
نقد موهومات و پرداختن به حقایق تاریخی، رفتاری روشنگرانه است که منافاتی با وطندوستی ندارد. بلکه این روشنگری، موجب نگاه حقگرایانه و عبرتآموزی از تاریخ میگردد و از سویی نقشههای استعمارگران را ناکارآمد میکند (و سبب تقویت اسلامِ شیعیِ جهادی در ایران میشود). میتوان ایرانی بود، میتوان وطندوست بود، ولی به توهمات، تخیلات و دروغهای باستانگرایانِ افراطی...
اگر اسلام برای ايرانی بيگانه باشد، مسيحيت نيز برای اروپايی و آمريكايی بيگانه است. علت روشن است، آنها احساس كرده اند كه در سرزمينهای شرقی و اسلامی فقط اسلام است كه به صورت يك فلسفه مستقل زندگی، به مردم آنجا روح استقلال و مقاومت میدهد، اگر اسلام نباشد چيز ديگرش كه بتواند با انديشههای استعماری سياه و سرخ مبارزه كند وجود ندارد. برای همین، غرب میکوشد...
شعر "خدای عرب" او به قدری نژادپرستانه و موهن بود که نه تنها اعتراض شاعران و هنرمندان درون خانواده انقلاب را به همراه داشت که حتی با تقبیح پیروان سایر مکاتب ادبی نیز مواجه شد. کینهتوزی، نژادپرستی و نفرتپراکنی مصطفی بادکوبهای تا آن جاست که وی در اهانتی آشکار، چنین میگوید که حاضر است به قعر جهنم برود اما صدای اعراب را نشنود...
لحظاتی بعد حواسم به اطراف جلب شد. دیدم هیچ کس در کنار آرامگاه کورش بزرگ نیست. نم نم باران سبب شد تا همه آرامگاه را رها کنند. آنجا ناگهان این مسئله برایم تداعی شد که عاشقان مکتب شیعه، حتی زیر بارش گلوله و خمپاره، معشوق و امامِ خود را رها نمیکنند. اما مدعیان عشق به کورش بزرگ، نم نم باران را نیز تحمل نکردند! و این است قدرت معنوی شیعه...
نشریه اشپیگل (spiegel) چاپ آلمان در شماره 28 در سال 2008 نوشته ای با عنوان فرمانروای دروغین صلح (Der falsche Friedensfürst) به قلم ماتیاس شولتس (Matthias Schulz) منتشر کرد. این نوشتار به نقدی مختصر پیرامون رفتارهای استبدادی و خشن کورش دوم هخامنشی (کورش بزرگ) میپردازد و از سویی به افشای جریانهای پشت پرده که سعی در بزرگنمایی درباره او دارند...
اقدامات امنیتی او گاهی چندان با تندی و خشونت توأم میشد که هدف اصلی را تحتالشعاع قرار میداد و سرکوب گری رضاخان مساوی با ناامنی روحی، سیاسی و فرهنگی بود. از همینرو هیچکس از مردم ایران از سقوط او ناراحت نشد و مردم ایران با برکناری و تبعید او هیچ مخالفتی نشان ندادند.
گویی سنت وزیر کشی در دورهی پهلوی به سنت افسرکشی تبدیل شده بود. اما نهادی که با چنین سیاستها و البته سرمایهگذاری هنگفتی توسط رضاشاه ایجاد شده بود در جریان حملهی متفقین در شهریور 1320 نتوانست حتی بخش کوچکی از این هزینهها را جبران نماید و حتی پیش از دستور ترک مقاومت، دچار فروپاشی شده بود.
زمانی که رضاشاه، زمام حکومت را در دست گرفت و قدرت خودکامهی پهلوی را تشکیل داد، مطبوعات مانند بسیاری از بخشهای جامعه، از قدرت مستبدانهی او در امان نماند و ارعاب و وحشت بر تمام ارکان کشور و به خصوص در حوزهی اندیشه و مطبوعات سایه انداخت. خفقانی که در دورهی مذکور بر کشور سایه انداخته بود، بیش از همه، منجر به...
باستانگرایان تلاش دارند که از استادسیس یک قهرمان مردمی و شخصیتی مظلوم بسازند. در حالیکه او نه تنها قهرمان ملی نبود، بلکه شخصیتی ظالم بود که برای رسیدن به قدرت، بسیاری از مردم ایران را از دم تیغ گذرانید. از همان ابتدای شورش، بسیاری از مردم ایران، متوجه جاهطلبیها و بیاخلاقیهای استاد سیس شده بودند، لذا حاضر به حمایت...
احیای عظمت دیرین گذشتهی ایران در واقع جز بهانهای برای فریب و اغفال ستمدیدگان ایرانی نبوده است. کسانی که با این سخنان فریبنده، مردم را گرد خویش جمع میآوردند، جز رسیدن به ثروت و قدرت، اندیشهای نداشتند. از جملهی این افراد، سنباد مجوسی بود که با دروغ و افراطیگری موجب ...
آنچه در این نوشتار بدان پرداخته میشود، نحوهی برخورد خسرو پرویز با نوامیس مردم است. خسرو پرویز از زنان شوهردار چه انتظاری داشت؟ اگر کسی حاضر نمیشد که دخترش را در اختیار خسروپرویز قرار دهد، او چه رفتاری با آن شخص میکرد؟ با مطالعهی تاریخ میتوان تکبر، توحش و بیشرمی را در رفتارهای خسرو پرویز مشاهده کرد...