کسرویانِ سلفی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کسرویان یا کسرویانی، منسوب به کسری (لقب پادشاهان، ایران در دوره ساسانیان) میباشد یعنی کسانی که بر این باورند و تلاش میکنند حکومت به صورت قبل از ورود اسلام برگردد و یا این که در گذشته افرادی بودند که چنین اعتقاد و ادعایی داشتند که با اعراب و مسلمین مبارزه کنند و حکومت را به بازماندگان پادشاهان ساسانی برگردانند، لذا از این عده تعبیر به «کسرویان» شده است و همچنین به خود خاندان پادشاهی ایران قبل از اسلام کسرویان میگفتند.
چنان که در شرح حال مازیار که یکی از مخالفین حکومت عباسیان بود و سعی داشت حکومتی به سبک ایران باستان تشکیل دهد. بعد از اسیر شدن توسط عبدالله طاهر اعتراف میکند که: «بدان که من و افشین خیذر بن کاووس و بابک (بابک خرم دین) هر سه از دیرباز عهد و بیعت کردهایم و قرارداد بستهایم بر آن که دولت از عرب باز ستانیم و ملک و جهانداری به خاندان کسرویان نقل کنیم».[1]
لذا، این گروه که دشمنی با عرب داشتند و از آنجا که دین اسلام را هم منسوب به عرب میدانستند با آن مخالفت کرده و به صراحت دم از اباحهگری و کیش مغان و احیای حکومت کسرویان (ساسانیان) و نابودی اسلام میزدند. همچنین کسرویانی (کسرویان) منسوب است به کسانی که از سید احمد کسروی تبعیت میکنند. کسروی که مورخ، زبان شناس و از رجال دوره قاجار و پهلوی بود در آذربایجان متولد شد با وجود این که ابتدا تحصیلاتش را در حوزه شروع کرد ولی بعداً یکی از کسانی شد که نسبت به تشیع و ائمه معصومین (علیهم السلام) بیشترین اهانت و توهین را نمود.[2]
چرا که کسروی دچار خودبزرگبینی شده بود و ادعاهایی در مورد برانگیختگی خود مطرح میکرده است، و دشمنی خود با عقاید شیعه را به حدی رساند که دست به کتاب سوزی زد یعنی کتابهایی از قبیل مفاتیح الجنان و کتب عرفانی را به آتش کشید. امام خميني (ره) که این دوره را درک کرده بودند در این زمینه میفرمایند: «با این که کسروی نویسنده زبردستی بود ولی در اواخر دیوانه شده بود و به خاطر دانشی که داشت مغرور شده بود و ادعایش خیلی بالا رفته و در آخر ادعای پیغمبری میکرد، و چون نمیتوانست به آن بالا برسد، آنجا را میآورد پایین».[3]
کسرویان یا همان طرفداران و مریدان کسروی که بیشتر در آن زمان از دبیران بودند تلاش میکردند تحت عنوان تشکل «باهماد آزادگان» پس از مرگ وی اندیشهها و تفکرات وی را زنده نگه داشته و در انتشار آن طی سه، چهار دهه پس از مرگ وی سعی و تلاش داشتند.[4] کسروی و به تبع وی کسانی که او را به عنوان رهبر و مصلح خود میدانند بر این باورند که دین و مذهب تابع مقتضیات زمان است و در مراحل مختلف تاریخ بشری، ضرورت پیدایش دین نو با سلاح عقلی و اخلاقی نو، اجتناب ناپذیر است.[5] به همین دلیل کسروی و کسرویان بازگشت به سلف و اسلام اولیه را توصیه نمیکنند و حتی آن را امری محال میشمارند.
بر این اساس بر عقاید شیعه از جمله مهدویت میتازد و کتاب شیعیگری را بر ضد شیعه مینویسد و عقاید تشیع را خرافه میپندارد و حتی به اصل امامت خدشه وارد میکند و ولایت فقیه را زیر سؤال میبرد و آن را قبول ندارد چرا که به اصل امامت خدشه کرده است. کسروی با توجه به تندرویهایی که درباره عقاید دینی و مذهبی تشیع انجام داد و به نقدها و تذکراتی که از سوی مراجع داده شده، توجه ننمود در نهایت در سال ۱۳۲۴ شمسی کشته شد و پیروان و طرفداران وی در نشر افکار وی کوشش کردند و با نشر کتابهایی همچون «کسروی و مفهوم ماتریالیسم» و «مکتب کسروی و ماتریالیسم» به این امر اقدام کردند.
بنابراین کسرویان دو مفهوم دارد:
1. کسانی که در گذشته تاریخ اسلام با اسلام مخالفت کرده و سعی داشتند حکومت را از اعراب مسلمان گرفته به بازماندگان سلسله ساسانیان بسپارند و معتقد به حکومت پادشاهی باستانی بودند.
2. کسانی که پیرو اندیشهها و افکار سید احمد کسروی بوده و هستند که وی با شیعه و تشیع و به طور کلی با اسلام مخالف بود و معتقد بود که در هر زمان دین با شرایط آن زمان و عقل انسان قابل تغییر است و مقام نبوت و پیامبری را به نازلترین سطح پایین میآورد تا با اندیشههای وی سازگاری داشته باشد. لذا به کسانی که از این اندیشهها تبعیت میکنند و خود را پیرو کسروی میدانند، کسرویان گفته میشود.
پینوشت:
[1]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ترجمه پورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه، ج ۶، ص ۱۱۹.
[2]. سید احمد کسروی، برگرفته از: www.ir-psri.com
[3]. موسوی خمینی، سید روح الله، صحیفه (مجموعه آثار امام خمینی)، تهران، مؤسسه نشر آثار امام، ۱۳۷۸ ش، ج ۱۳، ص ۳۲.
[4]. جعفریان، رسول، جریانها و سازمان های مذهبی ـ سیاسی ایران، تهران، انتشارات اعتماد، ۱۳۸۵ ش، ص ۲۵.
[5]. اصیل، حجت الله، سیری در اندیشه کسروی، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۶ ش، ص ۴۹.
منبع: نرم افزار پاسخ، مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات
افزودن نظر جدید