پرسش و پاسخ

امیرالمؤمنین بر اساس وظیفه خود جهت حفظ دين، و دفاع از مظلوم، در زمان خلفا، به آنان مشورت داده، و درخواستهای خلفا از اميرالمؤمنین، درماندگی آنان در حلّ مشكلات را میرساند، ولی این موارد آنقدر محدود بود که نشان از دوری امیرالمؤمنین از مسائل حكومتی است، و این قضایا قرینهای بر روابط حسنه و تأیید خلفا نیست!

شق القمر، یکی از معجزات پیامبر شمرده شده، اکثر عالمان و مفسران فریقین، در کتب خود، به آن اذعان کردهاند؛ اما برخی از علما، در این مسأله از جهاتی تشکیک کردهاند؛ ازجمله میگویند چرا دیگر انسانها و غیر مسلمانان، از آن خبری ندادند، که با بررسی دقیق میتوان احتمال قوی داد بینندگان خارج مکه این قضیه را نقل یا مکتوب نکنند.

وهابیت خطاب غیر خداوند با لفظ «یا» را شرک میداند؛ باید گفت: هر خطابی با الفاظ ندا شرک نیست؛ بلکه به نیت ندا کننده بستگی دارد؛ اگر ندا کننده، او را مستقل در برآوردن حاجت نداند، شرک نیست؛ معنی سخن وهابیت این است که خدا قدرت ندارد، و نمیتواند به کسی اجازه واسطه شدن بدهد؛ با این فکر، قدرت خدا را انکار کرده و مطابق عقیده یهود میشود.

اینکه اموات، مخصوصاً اولیاء الهی، صدای زنده را میشنوند، امری ثابت شده است که مورد پذیرش مسلمانان است؛ با این حال وهابیها این مسأله را رد کرده و نقدهایی نسبت به سایر مسلمانان در این مسأله مطرح کردهاند که پذیرفته شده نیست و تفسیرهایی ظاهرگرایانه و بهدور از واقعیت است.

مراجعه علمای شیعه به پزشکان در هنگام بروز بیماریها، منافاتی با شفابخش بودن تربت مطهر کربلا ندارد؛ چنانکه مراجعه وهابیون به پزشکان نیز منافاتی با شفابخش بودن نسخههای شفابخشی همچون قرآن کریم ندارد.

خدای متعال در آیه 97 سوره یوسف، از شفاعت طلبی فرزندان حضرت یعقوب (علیهالسلام) از آن حضرت سخن به میان آورده است؛ از آن جایی که مانعی در کار نیست، میتوان بهدست آورد که این آیه، علاوه بر مشروعیت طلب شفاعت از زندگان، همچنین بر جواز طلب شفاعت از اموات نیز دلالت میکند.

سلفی نامیدن فِرَق و گروههای منحرفی همچون وهابیت، داعش و القاعده از جمله اشتباهات بارز بسیاری از مسلمانان محسوب میشود؛ چراکه این گروهها در بسیاری از مسائل، رویهای خلاف رویه سلف امت (صحابه، تابعین و تابع تابعین) برگزیدهاند؛ آنها روششان تکفیر مسلمانان است، و بهتر است آنان را گروههایی «تکفیری» به جای «سلفی» بنامیم.

وهابیون بسیاری از اعمال مشروع نظیر واسطه قرار دادن اولیاء الهی را ناقض اسلام دانسته و بدین سبب حکم به کفر بسیاری از مسلمانان دادهاند! حال آنکه با مراجعه به آثار عالمان اسلامی مشاهده میشود، بسیاری از بزرگان، برای حل مشکلات خویش، اولیاء الهی را واسطه بین خود و خدا قرار میدادند.

صالح بن فوزان، طلب حاجت از اشخاص صالحی که از دنیا رفتهاند را غلو در حق آن بزرگواران بهحساب آورده است؛ حال آنکه هم کرامات اولیاء الهی، ثابت شده است و با مرگ، متوقف نمیشود و هم بسیاری از عالمان و پیروان مذاهب اسلامی، در هنگام بروز مشکلات، به استغاثه از اولیاء الهی و مشروعیت آن ملتزم بودهاند.

از مسائل تأسفبار جهان اسلام این است که برخی از گروههای منفور و منحرف، نامهای مقدسی را یدک میکشند؛ به جریاناتی نظیر داعش، طالبان و القاعده، «گروههای جهادی» میگویند! این نام گذاریها قطعا در بلندمدت موجب کاهش ارزش این عناوین مقدس خواهد شد. پس ضرورت دارد آنان را «گروههای تکفیری مسلح» بنامیم.

قرآن و دعاهای وارده، دارای خواصی است که علاوه بر خواندنشان، همراه داشتن آن نیز مایه برکت است، و این امری عقلانی و مورد پذیرش شرع است، از اینرو یکی از راههای تبرکجویی از آیات و دعاها، همراه داشتن آن است که با حفظ حرمت به گردن آویزان میکنند.

وهابیونی همچون صالح بن فوزان معتقدند طلب شفاعت از اموات، امری جاهلی بهحساب میآید؛ حال آنکه مشروعیت طلب شفاعت از اموات، ریشه در آیات و روایات متعددی دارد و طبق تصریح علمای اسلامی، طلب شفاعت از صالحین بهصورت مطلق (اعم از زنده یا مرده بودن صالح)، یکی از امور رایج میان انبیاء عظام و سلف امت بوده است.

بن عثیمین از مفتیان وهابی، در آثارش تصریح کرده، حتی پیامبر نیز تصرفی در عالَم ندارند؛ این ادعا در حالی از سوی او و همفکرانش مطرح شده است که آیات کریمه قرآن، روایات اسلامی و عبارات بسیاری از علمای فریقین، دلیل مناسبی بر امکان تصرف اشخاص صالح در کون و مکان بهحساب میآید؛ از اینرو طلب یاری از اولیاء الهی، هیچ استبعادی ندارد.

وهابیت، طلب شفاعت از اموات را به این دلیل که دعا وعبادت غیرالله است، ممنوع دانستهاند؛ حال آنکه اگر طلب شفاعت از اموات، دعای غیرالله است، چنین درخواستی از زندگان نیز باید ممنوع باشد. همچنین طلب شفاعت از اموات، از امور رایج میان مسلمانان ادوار مختلف بوده است.