آیا خطاب کردن به اولیاء خدا با لفظ «یا» شرک است؟!
مسلمانان برای برآورده شدن حاجتشان، شخصی که او را جزء اولیاء خداوند میدانند، با لفظ «یا» خطاب کرده و او را به عنوان شفیع یا واسطهای بین خود و خدا قرار میدهند؛ مثلا میگویند: «یا علی! تو بین من و خدایم برای برآورده شدن حاجت و استجابت دعای من، واسطه و شفیع باش!»، و یا به صورت مستقیم از همان شخص که مورد نداء و استغاثه قرار گرفته، میخواهند که حاجت ما را روا کن، دِین ما را ادا کن، یا مریض ما را شفا بده!
وهابیت چنین امری را نامشروع و مشرکانه میدانند، استناد وهابیت برای اینکه خواندن غیر خداوند، همان عبادت غیر خدا است، آیاتی است که در آنها خداوند فرموده کسی را در پرستش خداوند شریک قرار ندهید و خداوند را با دیگری به عنوان خدایی نخوانید؛ «وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ.»[مومنون/117]
در پاسخ به این طرز فکر باید گفت: مشروعیت خواندن غیر خداوند، برخاسته از سنت بزرگان دین، سیره صحابه و کلام اندیشمندان جهان اسلام است.[1] صحابه در جنگ با مسیلمه کذّاب، در زمان خلافت ابوبکر، شعار «یا محمد» سر دادند که این مطلب را ابنکثیر در کتاب تاریخ خود نقل میکند.[2] در آیات قرآن، خواندن غیر خداوند (صدا زدن غیر خداوند) تنها به معنایی نیست که از آن برداشت شرک شود، بلکه به معنای کمک گرفتن و نداء هم آمده است.[3] عربها برای صدا زدن کسی، با حرف «یا» او را مورد خطاب قرار میدهند؛ اگر «یا محمد» گفتن، توسل به پیامبر یا پرستش ایشان است، و بعد از وفات پیامبر چنین خطابی شرک است، صحابه و لشکریان ابوبکر، همه مشرک بودهاند.
بنابراین هر خطابی با لفظ «یا» که از حروف نداء است، شرک نیست؛ بلکه به نیت ندا کننده بستگی دارد؛ اگر ندا کننده، فردی را که میخواند، او را در ردیف خداوند و مستقل در برآوردن حاجت بداند، البته که مشرک شده است، ولی تمام کسانیکه از این سیره صحابه و مسلمین در زندگی بهره میبرند، فرد ندا شده را بندهای از بندگان خدا میدانند، و توان او را به اذن خداوند تصور میکنند؛ هیچ وقت گمان نمیکنند که آن فرد، کاری را که خدا نمیخواهد نیز میتواند انجام دهد، بلکه در نظر او، به فرد ندا شده متوسل میشود که ای ولی خدا! تو واسطه شو که خداوند خواسته مرا برآورد؛ بنابراین وقتی مسلمانی میگوید: «یا حسین» «یا علی»، میخواهد امام را شفیع قرار دهد؛ این شفیع قرار دادن به اذن خداوند است؛ کار خداوند است.
کلام وهابیت این است که خداوند نمیتواند وسیلهای قرار دهد که هم آن وسیله تکریم و احترام شود و هم مردم امید پیدا کنند و به آن وسیله توجه کنند و هدایت شوند؛ معنای سخن وهابیت این است که خداوند این قدرت را ندارد، نمیتواند به کسی اجازه واسطه شدن بدهد؛ وهابیون (در این مورد) خواستهاند شرک را بزدایند.[4] اما قدرت خدا را انکار کردهاند؛ آنها چه متوجه شوند و چه متوجه نشوند، کلامشان مطابق کلام یهود است که میگویند «یدالله مغلوله» خداوند توانایی ندارد؛ در حالیکه خداوند حضرت مسیح را واسطه در خلقت قرار داده، به او این اجازه را داده؛ حضرت عیسی مردگان را زنده میکرد، حتی میفرماید من خلق میکنم پرندگان را و جان میگیرد به اذن خداوند.[5]
خداوند این اذن را به اولیاء خود داده است و فرموده: «يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّٰهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ.[مائده/٣۵] هان! اى كسانىكه در زمره مؤمنين درآمدهايد! از خدا پروا داشته باشيد و در جستوجوى وسيلهاى [براى نزديك شدن به ساحتش كه همان عبوديت و به دنبالش علم و عمل است]، برآييد.» و فرموده: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جٰاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّٰهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّٰهَ تَوّٰاباً رَحِيماً.[نساء/۶۴] و اگر اين مخالفان هنگامىكه به خود ستم مىكردند [و فرمانهاى خدا را زير پا مىگذاردند]، به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد، خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند.» بنابراین خداوند خود به اولیاء اجازه واسطه شدن داده و بنا دارد که امور را از طریق واسطهها انجام دهد. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «أَبَى اللهُ أَنْ يُجْرِىَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ.[6] خدا بنا ندارد امور جز از طريق اسبابش به جريان افتد.»
پینوشت:
[1]. «خواندن غیر خدا (یا علی و... گفتن) و نظر علمای اهلسنت»
[2]. «سخنان شنیدنی عالم شیعی دربارهی وهابیت تکفیری»
[3]. «گفتن یا علی، یا عبدالقادر گیلانی و... شرک است؟!»
[4]. وهابیت در موارد دیگر خود مشرکند، قائل به قدمای ثمانیه هستند؛ آنها 8 قدیم قبول دارند که معنی آن 7 شریک برای خداوند است؛ آنها خداوند را مجسم میدانند و برای خداوند تختی متصورند. (شرک وهابیت)
[5]. و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنیاسرائیل (قرار داده، که به آنها میگوید:) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام من از گِل، چیزی به شکل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم و به فرمان خدا، پرندهای میگردد، و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی] را بهبودی میبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده میکنم و از آنچه میخورید، و در خانههای خود ذخیره میکنید، به شما خبر میدهم مسلماً در اینها، نشانهای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید![آلعمران/49]
[6]. کافی، کلینی، ج1، ص183.
افزودن نظر جدید