سلفیت
حصنی دمشقی شافعی: ابن تیمیه با بهانه قرار دادن داستان عمر به ساحت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جسارت نموده است. مقام و منزلت آن حضرت را در دنیا پایین آورده و مدعی شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بین رفته است. این سخنان کفر او را ثابت میکند.
ابن بطوطه در مورد ابنتیمیه میگوید: وی در علوم و فنون مختلفی اظهار نظر میکرد در حالیکه اختلال ذهنی و مشکل عقلی داشت... روزی در جلسه درس ابنتیمیه شنیدم که میگفت: همانگونه که من از منبر پایین میآیم خداوند نیز از آسمان به زمین میآید.
سبکی درباره پیامدهای ناگوار پیروی از ابنتیمیه میگوید: ابنتیمیه ضررهای سهمگین و جبران ناپذیری را بر مِزی، ذهبی، بِرزالی و پیروان خود وارد ساخته است و آنان را به ارتکاب اشتباهات بزرگی وا داشته و در گرداب کارهای زشت و حفرههای آتش فرو برده است.
عبدالعزیز بن محمد بن ابراهیم بن جماعه شافعی با لحن شدید در توبیخ ابن تیمیه میگوید: خداوند ابن تیمیه را ذلیل و گمراه ساخته، لباس خواری بر تن او پوشانده و چنان مبتلا به تهمت و کذب ساخت که جز خفت و بیآبرویی و حرمان نتیجه دیگری برای او نداشت. یافعی نیز معتقد است: افکار ابنتیمیه عجیب و غریب، باطل و با مذهب اهل سنت متباین است.
سبکی با انتقاد شدید از ابنتیمیه، از برداشتها و تفسیرهای غلط وی از اصول عقاید، و به ویژه صفات خداوند پرده برداشته و با کفرآمیز خواندن برداشتها و تفسیرهای غلط ابنتیمیه درباره اصول اعتقادات، بدعتهای وی در فروع را بیشتر و بدتر از اصول اعتقادات دانسته است.
ظاهرگرایی یکی از مبانی معرفتشناسی سلفگراها است، که یکی از ابعاد اصلی آن انکار مجاز است. طبق این مبنا باید الفاظ قرآن حمل بر حقیقت شود و مجاز بودن آنها مورد قبول نیست. این در حالی است که این اصل از سوی خود سلفیها در عمل اجرایی نشده است.
شیخ شهاب الدین میگوید: دوست داشتم عقیده اهل سنت و جماعت را بیان کنم تا فساد و بطلان گفتههای ابن تیمیه روشن شود، هر چند نیازی به ابطال گفتههای ابن تیمیه نیست، زیرا خود ابن تیمیه همه ادعاهایش را نقض میکند و هر قاعدهای را که بنا نهاده، خودش آن قاعده را از بین برده است.
قاضی القضاه کمال الدین بن زملکانی شافعی در ابتدا از مدافعین ابنتیمیه بود، ولی پس از شناخت دقیق از افکار باطل و انحرافی ابنتیمیه، با نگارش کتاب «الدرة المضیئه فی الرد علی ابن تیمیه» در مسأله طلاق و کتاب «العمل المقبول فی زیاره الرسول» در مسأله کلامی، به رد عقاید ابن تیمیه پرداخته است.
مهمترین شاگردان و همفکران ابنتیمیه در به چالش کشاندن جامعه اسلامی عبارتند از عبدالمنعم بن نجیب حرانی حنبلی؛ عمادالدین احمد بن ابراهیم واسطی؛ فاطمه بنت عباس بن ابوالفتح بن محمد، معروف به امّ زینب؛ جمال الدین ابوحجاج یوسف بن عبدالرحمن بن یوسف؛ شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان ذهبی
با مروری بر اعمال و رفتار ابنتیمیه میتوان به این نتیجه دست یافت که وی علاوه بر مسلمین، با غیر مسلمین نیز درگیر بوده است. درگیری ابن تیمیه با مسلمین شامل فرق مختلف اهلسنت و شیعیان میشود.
ابن تیمیه با تظاهر به زهد و پرهیزکاری بسیاری از مردم شام را شیفته خود کرد به گونهای که اگر کسی نسبت به سخنرانیهای ابنتیمیه اعتراض میکرد، مورد ضرب و شتم قرار میگرفت و این در حالی بود که بسیاری از علما و مذاهب اهلسنت به افکار باطل او پی برده بودند.
پس از رسوایی عقیده ابن تیمیه، حکومت در دمشق اعلام کرد: هر کس عقاید ابن تیمیه حنبلی را داشته باشد، به ویژه حنبلیها، خون و مالش مباح و هدر است. به دنبال آن حنبلیها و افراد دیگری که در معرض اتهام بودند، از مذهب حنبلی اعلام برائت کردند و ادعای پیروی از مذهب و عقیده شافعی را نمودند.
تقی الدین ابوعباس احمد بن عبدالحلیم بن عبدالله بن ابوالقاسم بن تیمیه، معروف به ابن تیمیه در دهم ربیع الاول سال 660 یا 661 قمری و حدود پنج سال پس از سقوط دولت هلاکوخان در شهر «حرّان» متولد شد. وی پس از تحصیل و کسب علوم حنبلی به تدریس پرداخت و در سال 684 تدریس تفسیر قرآن را در مسجد اموی دمشق شروع کرد.
زمانی که ابن تیمیه از جانب مردم «حماه» در مورد آیاتی از قرآن مانند: «الرحمن علی العرش الستوی» و... مورد سؤال واقع شد، کتاب «الحمویه الکبری» را نوشت و در آن بر جسم بودن خداوند تصریح کرد. در این جریان ابنتیمیه به واسطه فتاوا و ارائه تفسیرهای شاذ و نادرست از قرآن و روایات، شهرت یافت.