اهل حق
اهلحق فاقد کتاب معتبری است که بدون کم و کاست، مورد تایید تمامی فرق باشد. اما کلامها که مجموعه اشعاری هستند که برخی گویشهای کردی و یا احیانا ترکی سروده شده و "دفتر" نامیده میشوند، جای خالی کتب مقدس را برای ایشان پر کرده است. موضوع این کلامها عبارت است از افسانهها و اساطیر، تجربیات دینی و مناجاتها...
نقطه مرکزی در اصول عقاید اهلحق، اعتقاد به توالی مظاهر الوهیت است. اهلحق معتقدند خداوند در زمانهای مختلف در مظاهر گوناگون تجسم مییابد. به عبارتی خداوند جسم انسانی را جامه خود قرار میدهد تا راه رستگاری انسانها را هموار کند. این اعتقاد را برخی با آنچه در نزد متکلمین "حلول" نامیده میشود، برابر دانسته و به همین سبب اهلحق را از پیروان حلولیه شمردهاند.
دومین مظهر الوهیت دراهلحق، علی(علیه السلام) است. تا زمان وی پیامبران خداوند را از طریق شریعت خویش به مردم میشناسانیدند (دوره خاوندگاری). اما بعد از پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) و ظهور علی(علیه السلام)، مذهب وارد دومین مرحله خود یعنی طریقت شد...
خاندان آتشبيگی يکی از شاخههای اهلحق است که به نظر برخی محققين ريشه آنها از مشعشعيان است. تقریباً مقارن با ایامی که سید محمد نوربخش به دعاوی خود پرداخت، در خوزستان یکی دیگر از شاگردان شیخ احمد بن فهد حلی که آن هم سید محمد نام داشت و نسب وی نیز به امام موسی کاظم (علیه السلام) میرسید و بعدها "مشعشع" لقب گرفت، ادعای مهدویت و در پی آن دعوی الوهیت کرد...
شاه ابراهيم ملقب به "ملک طيار" و فرزند سيد محمد گوره سوار از هفتوانه و خاتون زينب دختر مير خسرو کردستاني است. شاه ابراهيم به منظور اشاعه مکتب اهلحق به عراق رفته و چندي در بغداد و شهرهاي شمالي عراق و نيز در بين کردان و ترکمنان به سر برده است. يکي از خاندانهاي يازدهگانه اهلحق از فرزندان شاه ابراهيم تشکيل شده است.
بنا به شواهد و قرائن موجود در اهلحق، ساماندهی اهلحق از اقدامات سلطان اسحاق نبوده است. بلکه بعدها توسط پیروان کاردان اهلحق، با استفاده از مقبولیت عام سلطان اسحاق ...
بنا بر روایات اهلحق شیخ زاهد گیلانی به مرید خود شیخ صفی الدین اردبیلی فرمان داده است تا از محضر سلطان اسحاق نیز استفاده برد. داستانهایی درباره ارتباط سلطان و شیخ صفی در بین اهلحق رواج دارد...
سلطان اسحاق که از طریق سلسله نقشبندیه با تصوف پیوند میخورد، برای تبلیغ و سامان بخشیدن به اعمال سیر و سلوک پيروان يزيديه که بدون مرشد و پیر انجام میشده به میانشان رفته و به انزوا و مراقبت مشغول شده تا رفته رفته مریدان به گردش حلقه زده و مراحل سیر و سلوک آنها را زیر نظر پیروان و سادات راه پیموده قرار داده است.
سلطان اسحاق بنيانگذار واقعي مذهب اهلحق تلقي شده است. او پيري درويش است، اما نه درويش قلندر و سرگردان، بلکه درويشي مقيم. همه همراهانش نيز درويش هستند. با ظهور وي حوزه تبليغ و ترويج اهلحق از لرستان به اورامان کردستان تغيير ميکند، درباره زمان حيات وي روايات مختلفي وجود دارد. تولد او را در قرن ششم، هفتم، هشتم هجري قمري نوشتهاند.
سلطان اسحاق فارغ التحصیل نظامیه بغداد بوده و بعد از تشرف به حج به برزنجه بازگشته و به ارشاد مردم پرداخته است. در پی حسادت برادران ناتنیاش بر سر ما ترک پدر، بین ایشان و سلطان اختلاف میافتد و در نهایت سلطان راهی اورامان ایران میشود. سلطان در دیه شیخان در کنار شرقی رودخانه سیروان منزل میگزیند و خلایق از هر سو برای درک محضرش بدانجا روی میآورند و او نیز به دستگیری و ارشاد درویشان مشتاق میپردازد.
بعد از پایه ریزی مبانی اولیه اهلحق توسط سلطان اسحاق، وی اقدامات دیگری نیز انجام داد. از آن جمله هماهنگی طوایف معتقد به عقاید اهلحق، احیای مراسم سرسپاری و انتخاب پیر و دلیل و تشکیل مجمع دینی "جمخانه" و همچنین آداب و تشریفات مربوط به روزه که یادآور سه روز پناهندگی سلطان و درویشان سهگانه است که بدون غذا به سر بردند، را میتوان نام برد.
حسین ملقب به بابا یادگار و مشهور به یار زردهبام و فرزند سلطان سهاک است که البته بیشتر احتمال میرود منظور، فرزند روحانی باشد. مادر او داداساری(داداسارا) دختر پیر میکاییل دودانی است. در نزد اهلحق او مظهر سیاوش، یحیی و امام حسین (علیه السلام) است...
در افسانههای اهلحق از ملاقات بابا خوشین و بابا طاهر دوبیتی سرای پرآوازه ادب پارسی در همدان سخن رفته است. این پیوند تنها نشانه قطعی از تاریخ بابا خوشین میتواند باشد. اما همانطور که مینورسکی نیز بیان کرده این روایت بر پایه مطمئنی قرار دارد. اما زندگی بابا طاهر نیز بیشباهت با مجذوبان اهلحق نیست.
از نظر اهلحق مهمترين مظهر حقتعالي بابا بعد از حضرت علي(عليه السلام) شاه خوشين(بابا خوشين) است. او مظهر "رحمت" حق معرفي شده است. در روايات و افسانههاي اهلحق بابا خوشين، مبارک شاه، نام داشته است و در روستاي بلوران از توابع لرستان بدون پدر و از مادري باکره به نام "ماما جلاله" زاييده شده است.