شاه ابراهيم

  • 1393/06/22 - 11:29
شاه ابراهيم ملقب به "ملک طيار" و فرزند سيد محمد گوره سوار از هفتوانه و خاتون زينب دختر مير خسرو کردستاني است. شاه ابراهيم به منظور اشاعه مکتب اهل‌حق به عراق رفته و چندي در بغداد و شهرهاي شمالي عراق و نيز در بين کردان و ترکمنان به سر برده است. يکي از خاندان‌هاي يازده‌گانه اهل‌حق از فرزندان شاه ابراهيم تشکيل شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شاه ابراهيم ملقب به ملک طيار و فرزند سيد محمد گوره سوار از هفتوانه و خاتون زينب دختر مير خسرو کردستاني است.[1]
شاه ابراهيم مقامي کسب کرده که قبل از تولد او از آن حسين بگ پدر خاتون دايراک بوده و بعد از رحلت حسين بگ شخصي به نام هيبت به قالب طبيعت پاي نهاده و جايگزين حسين بگ شده و پس از رحلت هيبت هم شاه ابراهيم به دنيا آمده و حائز آن مقام گشته است.[2]
شاه ابراهيم به منظور اشاعه مکتب اهل‌حق به عراق رفته و چندي در بغداد و شهرهاي شمالي عراق و نيز در بين کردان و ترکمنان به سر برده است. اهل‌حق اين مسافرت را به اشاره سلطان اسحاق مي‌دانند، اما گمان مي‌رود اين مسافرت‌ها بعد از مرگ سلطان اتفاق افتاده باشد.
مشهور است که آنچه امروز به نام فرقه کاکه‌اي در اطراف خانقين سکونت دارند، از پيروان اوست. قوشچي اوغلي که از مترجمين کلام‌هاي اهل‌حق به زبان ترکي است، از ياران نزديک شاه ابراهيم بوده است. او به همراه پدرش به حضور شاه ابراهيم رسيده است در حالي که کر و لال بود به معجزه شاه ابراهيم، سلامت خود را به دست آورد. قوشچي اوغلي عهده‌دار گسترش مذهب اهل‌حق در ميان ترکمنان شمال رود دجله بوده است. احتمالا بعدها نيز مذهب اهل‌حق در زمان فرمانروايان قره‌قوينلو، در ميان ايشان تبليع شده است. ممکن است برخي از فرمانروايان قره‌قوينلو نيز خود مذهب اهل‌حق را پذيرفته باشند.[3] ترکان ايلخچي در نزديکي تبريز که خود را اهل‌حق و يا برخي حتي خود را گوران مي‌نامند، رابطه خود را با فرمانروايان قره‌قوينلو انکار نمي‌کنند. البته ترکان ايلخچي تنها پيروان مذهب اهل‌حق در آذربايجان نيستند، بلکه گروه‌ها و دسته‌جات ديگري در سراسر آذربايجان پراکنده‌اند که گمان مي‌رود با حکمرانان قره‌قوينلو مرتبط باشند. بعدها نيز در دوره ظهور خان آتش نيز، ممکن است بسياري از ترکان آذري به مکتب اهل‌حق گرايش پيدا کرده باشند. مينورسکي ورود اولين گروه‌ از ترکان اهل‌حق به تبريز را که در محله چرنداب و سرخاب مستقر شده‌اند، زمان جهانشاه فرزند تيمور مي‌داند.[4] گويند چشمه هاني‌تا(آناهيتا) در ارتفاعات دالاهو را شاه ابراهيم بوجود آورده است و از شمار کرامات او محسوب مي‌کنند.
نقش شاه ابراهيم را در تحکيم و گسترش تعاليم اهل‌حق نمي‌توان ناديده گرفت. گسترش اهل‌حق در سرزمين‌هاي ديگر همان‌قدر مرهون و مديون شاه ابراهيم است که مسيحيت مديون پولس رسول.
يکي از خاندان‌هاي يازده‌گانه اهل‌حق از فرزندان شاه ابراهيم تشکيل شده است. گويا بعد از سلطان اسحاق تا چند صد سال رهبري گروه يارسان خصوصا در مجاورت مرز ايران و عراق با ايشان بوده است. فرزندان شاه ابراهيم سه تن بوده‌اند که "ميره بيگ، قانون‌بيگ، قلندربيگ" نام داشته‌اند و کار پدر را در ايران و عراق دنبال کرده‌اند. يکي از مشهورترين نوادگان او سيد رضا بيگ اول است که از صلب قانون‌بيگ است. شجره‌نامه سيد رضا بيگ در سال 1092 هجري قمري به امضاء عموم بزرگان تشيع در نجف و کاظمين رسيده است. اين شجره‌نامه بنا بر اظهار آقاي سيد قاسم افضلي در کتابخانه ايشان نگهداري مي‌شود. بعدها از نسل سيد رضا بيگ نيز سيد افضل خان، سيد رضا بيگ ثاني به ظهور رسيد که از مقربين نادر شاه افشار بشمار آمده است. به قباله نادري بيست و چهار قريه به نام ايشان تعلق گرفت، برخي از فرزندان و سادات شاه ابراهيمي را به دليل حضور ايشان در سپاه نادر، از کرکوک و حومه آن رانده‌اند.[5]
رياست گروه يارسان در مرزهاي ايران، گوران، کوهستان دالاهو و همچنين فرقه کاکه‌اي در عراق با خاندان شاه ابراهيمي بوده است. پيروان خاندان شاه ابراهيم معتقدند که بارها نوادگان شاه ابراهيم مظهر تجلي سلطان اسحاق و ياران او قرار گرفته‌اند. رياست خاندان شاه ابراهيم کرند و گوران تا اواخر سال 1377 شمسي(سال وفات ايشان) به عهده سيد قاسم افضلي و قبل از او به عهده پدرش سيد عليار بوده است. اين دو تن در سالهاي اخير مقالات و کتبي درباره اهل‌حق منتشر کرده‌اند. گويا ايشان از نسل سيد افضل‌خان، سيد رضا بيگ ثاني مي‌باشند که شجره ايشان به قانون‌بيگ فرزند شاه ابراهيم مي‌رسد.  
 

منابع:
1-افضلي، سيد قاسم، مقاله اهل‌حق
2-الهي،‌نورعلي، برهان الحق، ص 49
3-در نوشته‌هاي آقاي محمد علي سلطاني در کتاب قيام و نهضت علويان زاگرس به سندي اشاره کرده که حاکي از اهل‌حق بودن فرمانروايان قره‌قوينلو مي‌باشد.
4-به نقل از ساعدي، غلام‌حسين، ايلخچي‌، چاپ اول، انتشارات اميرکبير، تهران، 1357، ص 75
5-افضلي، سيد قاسم، دفتر رموز يارسان، ج 1، ص 33

براي مطالعه بيشتر مراجعه کنيد به کتاب مقدمه اي بر دين و روان با تاکيد بر اهل حق اثر صحبت فرخ منش

 

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

بخدا جزئ برسنگ قبرهایشان که نوشته شده رهبران اهل حق حتی بر خانواده خودشان هم رهبری نداشته اند .

سلام اگر نظر شما را درست بدانیم، کسی که بر خانواده اش نمی تواند رهبری داشته باشد، چگونه می تواند بار سنگین آخرت دیگران را بر دوش بکشد؟

رحمت به جد و ابادت....من با اینا وصلت کردم اصالت پدرومادرمم الحق بودن,اما از زمانی که توجیح شدن دیگه این ساده بازیا رو کنار گذاشتن...بعضی از فرقه هاشون مردم ساده رو گیر میارن میگن بچمون نذر رهبر میکنیم یه هفته چوپان رهبر بشه,,,,رهبرم پادشاهی میکنه...اخه کسی نیست بگه خدا خیرتون بده حضرت علی ع خدتشو نوکروخدمت کار مردم میدونست,نه پادشاه

اخه چرادروغ میگید اصلا ابن چیزا نیست.شما شیعه ها تاکی میخواید برای بالابردن خودتون بقیه رو خراب کنید اخه

امیدوارم ریچلکت را جد این سادت از بیخ درارن بی دین

اين متن منطبق بر گفتار نورعلى الهى و سيد قاسم افضلى است . رهبرى اهل حق تا مدتى به عهده شاه ابراهيم و ميره بيگ بوده است نه كل خاندان شاه ابراهيمى و البته نظراتى هم از روى عدم آگاهى داده شده

نکنه انتظار داشتید در دو صفحه نظرات تمام بزرگان اهل حق نوشته بشه، ضمن اینکه به دلیل آنکه متون و نظرات بزرگان اهل حق مکتوب نیست و استناد به گفتار شفاهی هم درست نیست، به همین مقدار اکتفا شده.

شما بیجا میکنید نظر میدید

اول و آخر یارِ همه انسان ها باید متکی به یارشون که ذات حق هست باشن و رهرو حقیقت در هر دین و ایمانی باشند . یا حق

همشه‌کلکه‌‌دون‌دون‌قن‌مه‌دون

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.