نقد ابن تیمیه
ابنتیمیه از فضایل امام سجاد ایراد گرفته که اینکه گفته شده پیامبر لقب «سیدالعابدین» به ایشان داده، هیچ کسی چنین روایتی نقل نکرده است؛ با بررسی کتب رجال اهل سنت میبینیم این لقب برای ایشان بسیار بهکار برده شده و روایت معتبری که این خبر را نقل کرده با چند سند در کتب اهل سنت آمده است.
از ابتدای پیدایش فرقه سلفیه تاکنون دانشوران اهل سنت، نقدهای زیادی بر آن نوشتهاند؛ آشنایی با این نقدها از آن روی ضرورت دارد که این فرقه خود را پشت سپر تسنن پنهان کرده و همواره از زبان آنان سخن میگوید و داعیۀ حمایت از آنان را دارد و بیشترین شمار طرفداران آنان، افراد ناآگاه سنی هستند. دانشمندان سنی همواره با افراط این فرقه مواجهند.
فخر رازی مفسر بزرگ اهل سنت، در ذیل آیه مباهله میگوید: همه مفسران و محدثین متفقاند بر اینکه مراد از كسانی كه در مباهله به همراه پيامبر بودند، علی، فاطمه، حسن و حسین (سلام الله علیهم اجمعین) است. سپس با استناد به کلمه «أَبْنَاءَنَا» حسن و حسین را فرزندان پیامبر میداند و با استناد به کلمه «أَنفُسَنَا» افضلیت علی (ع) را بر دیگر صحابه میپذیرد.
آيه 61 آل عمران و آيات قبل از آن درباره هيأت نجرانى مركب از عاقب و سيد و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) رسيدند و عرض كردند: آيا هرگز ديدهاى فرزندى بدون پدر متولد شود، در اين هنگام آيه «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.[آل عمران/59] مثَل عيسى در نزد خدا، چون مثَل آدم....
ابنتیمیه بر قضیهای از زمان امام هادی(ع) ایراد میگیرد که منقبتی در این کلام نیست، علماء میدانند باطل است؛ والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طائی نیست؛ که میگوییم مناقب زیادی در آن قضیه مطرح شده؛ علماء آن را نقل کردند و طائی تصحیف از طاهری است.
ابنتیمیه یکی از قضایای تاریخی را در مورد امام هادی رد میکند که در جوابش میگوییم این جریان را عصامی، سبط بن جوزی، ذهبی، فزاری قلقشندی، ابوالفداء، ابن أبیالفوارس، یافعی، صفدی، ابن کثیر، ابن خلکان، دمیری شافعی، و شبلنجی در کتاب خود نقل کردهاند
ابنتیمیه حکایتی در مورد مریضی متوکل، و پاسخ فتوایی توسط امام هادی(ع) را نقل کرده و آماج ایرادهای خود میکند، که تمام اشکالهایش بیجا بوده و نشان میدهد که تعصبش باعث شده که با مطرح کردن احتمالات مختلف، برتری و فضیلت امام هادی(ع) را منکر شود.
احمد بن محمد بن صدیق غُماری از جمله عالمان سنی مذهبی است که در آثارش فراوان به عقاید فاسد ابن تیمیه و وهابیت تاخته است؛ نظریات او از آن جهت که توأم با متدها و روشهای علمی است، قابل اتکا و اعتماد بوده است.
ابن تيميّه آن چنان در خلافت اميرالمؤمنين امّا و اگر كرده تا خواننده را قانع سازد كه ایشان همچون خلفاى قبلى و حتی بعدى، بهرهاى از خلافت و جانشينى پيامبر اكرم نبرده است.
حافظ ابن حجر عسقلانى مینویسد: درباره ابن تيميّه بين علما اختلاف نظر وجود دارد. برخى او را از مجسّمه مىدانند، برخى از علما او را زنديق و بىدين مىدانند؛ برخى به ابن تيميّه نسبت نفاق مىدهند.
کثرت فضائل حضرت علی(علیه السلام) به اندازهایی است که عالمانی همچون سیوطی و ابنحجر به آن اعتراف کردهاند. سیوطی در کتابش کلامی از احمد بن حنبل در این مورد نقل میکند که حائز اهمیت است. او گفته است: «برای هیچ یک از صحابه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به اندازه حضرت علی(علیه السلام) نقل فضیلت نشده است.
اکثر مفسران، محدثان، مورخان و اهل سنت معتقدند که بعضی از آیات سوره انسان در شأن اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، یعنی امام على، فاطمه، حسن و حسین (علیهما السلام) نازل شده است. و زمان نزول آن در ماه ذیحجه پس از ادای نذری بود که امام علی (علیه السلام ) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای شفای حسنین(علیهما السلام) کرده بودند.
از عمده ویژگیهایی که باعث شکلگیری عقاید کلامی مکتب وهابیت گردیده، اخذ به ظواهر آیات و روایات، همچنین نفی هرگونه تفسیر و تأویل در باب فهم معانی آنها است. به عنوان مثال سردمدار وهابیت ابن تیمیه حرّانی، سفر برای زیارت قبور، تبرک جستن، بوسیدن و دست مالیدن به قبور حتی قبر پیامبر اکرم را حرام می داند.
ابن تیمیه گفته چیزی از علوم نزد شیعه نیست؛ میتوان وی را به کتابهای الذریعه و تأسیس الشیعه رهنمون کرد. ابن تیمیه گفته شیعیان دور از علم حدیثند؛ باید به او گفت که شیعیان به حدی به سند آگاهی داشته و به آن اهمیت میدادند، که احمد بن محمد بن عیسى اشعرى، رئیس شهر قم و از راویان بزرگ شیعه، احمد بن محمد بن خالد برقی، راوی حدیث شیعه را به جهت نقل روایات مرسل و روایاتى از ضعفا از شهر قم بیرون کرد.