ایرادات بیجای ابنتیمیه به حکایتی که برتری امام هادی را بر فقها میرساند
خلاصه مقاله
ابن تیمیه حکایتی را از منهاج الکرامه در مورد مریضی متوکل، و پاسخ مسئله مبتلابه توسط امام هادی (علیهالسلام) را نقل کرده و آماج ایرادهای خود میکند، که تمام اشکالهای او پاسخ داده شده و نشان از این دارد که تعصب او باعث گردیده که با مطرح کردن احتمالات و اشکالات مختلف، برتری و فضیلت امام هادی (علیهالسلام) را منکر شود؛ در حالیکه این قضیه در کتابهای اهل سنت، ازجمله تاریخ بغداد، و تاریخ الاسلام ذهبی، با سند صحیح و بدون ایراد گرفتن مؤلفین کتاب، مطرح شده و در کتب «المنتظم» ابن جوزی، «الانساب» سمعانی، «الوافی بالوفيات» صفدی، «تذکرة الخواص» سبط بن جوزی، «مرآة الجنان وعبرة اليقظان» یافعی به عنوان یک واقعه تاریخی ذکر شده است.
متن مقاله
ابن تیمیه در جلد چهارم منهاج السنه، بیش از صد صفحه، فرمایشات علامه حلی در مورد اعتقاد شیعه در کرامات ائمه اثنی عشر را بیان کرده و برای هر کدام از ائمه، ایرادی گرفته که به زعم خود، اعتقاد شیعه در برتری و فضیلت ائمه و کرامت داشتن آنان را منکر شود؛ یکی از این ائمه که مورد هجمه ابنتیمیه قرار گرفته، امام هادی (علیهالسلام) است.
ابن تیمیه نقل میکند: در یکی از مریضیهای متوکل، وی نذر کرده بود که اگر شفا یابد، دراهم «کثیره» صدقه بدهد، و پس از شفا یافتن از فقها در این زمینه سؤال کرد که چه میزان باید صدقه دهد؛ نزد آنان جوابی نیافت، این سؤال را از امام هادی (علیهالسلام) پرسید؛ ایشان پاسخ داد که 83 درهم صدقه داده شود. از علت این حکم سؤال کردند؛ امام با استناد به آیه 25 سوره توبه «لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ» فرمود: مکانهای نصرت یافتن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، 27 غزوه و 56 سریه بود. (جمع آن 83 میشود.)[1]
ابن تیمیه میگوید: این قضیه از امام رضا (علیهالسلام) و مأمون هم نقل کردهاند و این نشان میدهد که یا قضیه دروغ و ساختگی است و یا جهل از کسانیکه به آن فتوا میدهند؛ زیرا اگر کسی بگوید: من درهمهای (کثیر) دارم، یا کسی قسم بخورد که به فلانی درهمهای (کثیر) عطا میکنم یا درهمهای (کثیر) صدقه میدهم، نزد احدی از علمای مسلمین بر 83 درهم حمل نمیشود.
دلیل ذکرشده در حکایت باطل است:
چون غزوات پیامبر 27 تا و سریهها 56 تا نیست، بلکه به اتفاق عالمان سِیَر، کمتر از آن است؛
آیه در روز جنگ حنین نازل شده و شامل غزوات پس از آن نمیشود، (غزوه طائف و تبوک) و بسیاری از سریهها که پس از این جنگ واقع شده (پس آیه خبر از تمام غزوات و سریهها نمیدهد)؛
همچنین خداوند در همه غزوات، مسلمانان را یاری نکرد، مثل جنگ احد و موته و برخی از سریهها (بنابراین اگر جمع غزوات و سریهها 83 شود، مجموع مواطنی که یاری شدهاند، 83 نمیشود)؛
اگر مراد از کثیر در آیه، 83 باشد، این اقتضا را دارد که 83 به کثیر اختصاص پیدا کند، در حالیکه این لفظ، عام است و شامل 1000 و 2000 و هزاران میگردد، و هنگامیکه شامل مقادیر مختلف شود، تخصیص آن به یکی از آن مقادیر زورگویی است؛
خدا در آیه 245 سوره بقره، لفظ «کثیره» آورده، و طبق نص آیه قرآن، خداوند حسنات را 700 برابر و طبق روایات 2 میلیون برابر میکند؛ گاهی خداوند به 700 کثیر میگوید و گاهی به مواطن نصرت داده شده، کثیره میگوید.
خدا در آیه 249 سوره بقره میفرماید: «چه بسیار گروههای کوچکی که به فرمان خدا، بر گروههای عظیمی پیروز شدند!»، کثرت در اینجا میتواند مقادیر مختلف را شامل شود و به عدد معینی منحصر نمیشود.
خدا در آیه 43 سوره انفال میفرماید: «خدا دررؤیاهای مکرّرت [نفراتِ] آنان را [که بر ضد تو و اهل ایمان تصمیم به جنگ داشتند] به تو اندک و ناچیز نشان داد [تا آن را برای یارانت بیان کنی]، و اگر آنان را بسیار و زیاد نشان میداد، شما [ای یاران پیامبر!] قطعاً سست میشدید!» و معلوم است که خدا اهل بدر را بیشتر از 100 نشان میداد و آن قلیل نامیده شده، در مقابل کثیر، که همه این دلایل نشان میدهد قلت و کثرت، نسبی هستند و برای همین بین فقهاء اختلاف شده است که اگر کسی بگوید: من مال عظیم، خطیر، کثیر یا جلیل دارم، آیا در تفسیر این کلمات به فردی که آن را بیان کرده رجوع میشود (که قول شافعی و عدهای از حنابله است)، یا تفسیر میشود به آنچه که برای او خطیر است (که قول حنفیها و برخی از حنابله است)، که در این صورت عدهای نصاب سرقت، و عدهای نصاب زکات، و عدهای اندازه دیه را مشخص کردهاند و این اختلاف در مورد اقرار است که خبر از گذشته است ولی در مسأله بیان شده، که انشاء است مانند اینکه کسی وصیت کند، درهمهای کثیره را؛ رجوع به قول عرف گوینده ترجیح دارد؛ پس در مثل چنین موردی، کثیر بر کمترین محتملاتش حمل میشود. وقتی خلیفه بگوید: «دراهم کثیره» در نذر خود، عرفش مثل بقیه نیست که با صد درهم و امثال آن ادا شود، بلکه برای او مستقل است و کلامش بر مقدار دیه (12000 درهم) حمل میشود؛ این مقدار اولویت دارد بر مقداری کمتر از این و این کلام احتمال بیشتر از آن را دارد، ولی این مقدار عِوَض و دیه مسلمان است و عوض مسلمان حتماً مصداق کثیر میتواند باشد.
عبارت «کثیر» برای خلیفه و مردم عادی تفاوت دارد؛ اگر کسی 1000 درهم دارد، و بگوید درهمهای زیادی میبخشم، احتمال 10 و 20 درهم میرود؛ بنابراین معنی قلیل و کثیر نسبی اضافی است، مثل عظیم و حقیر که به تفاوت مردم تفاوت میکند.[2]
در پاسخ احتمالاتی که ابنتیمیه در رد علامه حلی آورده، میتوان چنین گفت:
پاسخ از دید مبانی و منابع فقهی شیعه:
- نزد شیعه در عمل به این روایت اختلاف است، لکن معیار در تعداد جنگها به فرض صحت روایت، قول امام صادق، امام هادی و امام جواد (علیهمالسلام) است که فرمودند: مواطن نصرت داده شده، 80 تاست[3] و در روایت دیگری 83 مورد ذکر شده که بیشتر این روایت از کتابهای اهل سنت است.[4]
اراده 80 از لفظ کثیر هم تعبدی است، اگرچه کثیر در آیات دیگر نیز استعمال شده باشد و اینکه چه ارتباطی بین کثیر در آیه و استعمال کثیر در نذر است، «لا یعلم الا (الرّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ)» و به نظر شیعه، ائمه (علیهمالسلام) راسخان در علماند نه هیچکس دیگر.[5]
- اینکه ابن تیمیه میگوید احدی از مسلمین فتوا به هشتاد نداده، اگر اهل سنت مقصود است، که در فقه شیعه، قولشان معتبر نیست و اگر مقصود امام هادی و امام صادق و امام جواد (علیهمالسلام) و شیخ صدوق و شیخ طوسی و علامه حلی و دیگر علمای شیعه است، این ادعا دروغ است، بلکه اکثر علمای شیعه، لفظ کثیر را در نذر هشتاد میدانند و تعداد مواطن نصرت یافته را همچنین.[6]
- تعداد غزوات و سریهها و بعثهای پیامبر نیز مورد اختلاف است و قول امام (علیهالسلام) اگر در تعارض با قول مورخین باشد، قول امام مقدم است.
- در میان فقهای شیعه، برخی، روایت را تنها در نذر عمل کردهاند و در وصیت به اصل رجوع کردهاند و قدر متیقنگیری کردند، و برخی هم به روایت، هم در نذر و هم در وصیت عمل کردهاند و برخی روایت را قابل عمل ندانسته و عمل نکردهاند، مطلقاً (احتمالات ابنتیمیه در بحثهای فقهی علمای شیعه هم مطرح شده، ولی در نهایت اکثر فقها در نذر طبق این روایت با مصداق 80، عمل کردهاند.)[7]
و اما پاسخ عبارات ابنتیمیه، با مطالبی که مجبور به پذیرش باشد:
- این قضیه از امام رضا (علیهالسلام) نقل نشده، و ابنتیمیه که به همه قضایا، سند نداشتن را ایراد میگیرد، برای این مطلب سند بیاورد، بلکه این قضیه در کتب مختلف اهل سنت، از امام هادی (علیهالسلام) نقل شده است.[8]
- اینکه ابن تیمیه میگوید احدی از علمای مسلمین، کثیر را در قسم بر 83 درهم حمل نکردهاند، همانطور که گفته شد، نقل 83 درهم، نقل علمای اهل سنت از این جریان است و روایات شیعه، عدد 80 را برای تفسیر عدد کثیر آوردهاند و بسیاری از عالمان شیعه در نذر به آن فتوا دادهاند، در باقی موارد، مثل قسم، فتاوا مختلف است، و عالمان اهل سنت نیز در زمان متوکل، نظرهای دیگری داشتند، و یا از پاسخ درمانده بودند، و از فتوای امام هادی (علیهالسلام) تعجب کرده بودند و وقتی امام، مستند فتوای خویش را بیان کرد، قانع شدند.
- اینکه ابن تیمیه میگوید به اتفاق عالمان سِیَر، غزوات پیامبر 27 تا و سریهها 56 تا نیست، و کمتر از آن است نیز این پاسخ را دارد که منظور از عالمان سیَر کیانند و از کدام اتفاق سخن میگوید؛ بلکه طبق مشهور، 26 تا 28 غزوه صورت پذیرفته که غزوه حنین در نقلی، بیست و هفتمین آن بوده و سریههای زمان پیامبر، تا 82 مورد ذکر شده که تا رجب سال هشتم، 56 مورد و تا شوال سال هشتم هجری (زمان غزوه حنین)، 65 مورد اتفاق افتاده بود؛ پس این ایراد ابنتیمیه هم وارد نیست؛ غیر از اینکه در نقلهای مختلفی که از امام هادی (علیهالسلام) وارد شده، ایشان فقط غزوه و سریه را نگفتهاند، بلکه عبارت برخی از روایات، «الوقائع و السرايا و الغزوات كانت ثلاثة و ثمانين موطنا،»[9] است که اعم از غزوات و سریههاست و با هرگونه ادعایی از طرف ابنتیمیه، قابل نقض کردن نیست.
- اینکه ابن تیمیه گفته، اگر مراد از کثیر در آیه، 83 باشد، نباید شامل اعداد دیگر یا اعداد بیشتر شود نیز حرف ناصحیحی است، بلکه میتواند 83 مصداق لفظ «کثیر» قرار گیرد و کمترین میزانی باشد که با کمتر از آن، از لحاظ شرعی، نذر ادا نگردد و اینکه آیات دیگر مصادیق بیشتری برای کثیر داشتهاند، ضرری به این مطلب نمیزند؛ چون این مقدار کمترین مقداری است که با آن نذر ادا میگردد. آیات دیگری را که ابن تیمیه آورده و در آن لفظ «کثیر» در مقابل «قلیل» و ... قرار گرفته هم از بحث ما خارج است که این موارد، همانطور که گفته شده، نسبی است و با مقداری که مقابل آن دارا است مشخص میگردد که از بحث ما خارج است و اینکه گفته برخی فقها این احتمالات را دادهاند که در تعیین مصداق و تعداد برای این الفاظ، مثل «کثیر» به دارایی فرد نگاه میشود، احتمالی بیجا است، چون در بحث ما لفظ کثیر، نسبی مطرح نشده است و ابنتیمیه هم در بحث عرف، اقرار کرده است که بر کمترین محتملاتش حمل میشود، که ما هم گفتیم امام این کار را انجام داده است.
- مصادیقی که ابن تیمیه مطرح کرده، بدون دلیل است و به عنوان یک نظر فقهی میتواند مطرح باشد که باید با دلیل متقنی ثابت شود، نه به صورتیکه ابن تیمیه با چند احتمال گفته است و همین احتمالات، شاید در زمان متوکل نیز مطرح بود و چون دلیلی نداشت مورد قبول واقع نشد.
- بار دیگر ابن تیمیه برای مصداق «کثیر» بین خلیفه و مردم عادی تفاوت قائل میشود، که همانطور که گفتیم در این بحث (نذر صدقه کثیر)، این لفظ به صورت نسبی مطرح نیست که با تفاوت افراد، متفاوت گردد، بلکه کمترین میزانی که با آن تعداد نذر ادا گردد، گفته شده است و اگر در روایت نقل شده بنگرید، مشخص میگردد که به عنوان اقل تعدادی که نذر ادا میشود، مطرح شده و متوکل نیز این را فهمیده و مبلغی بسیار بیشتر از این تعداد به عنوان صدقه پرداخته است.[10]
استدلال ابن تیمیه این ایراد را هم دارد که او گمان میکند خلیفه، مالک کل بیتالمال است و در استدلال او، خلیفه با بزرگترین سرمایهداران مقایسه شده، در حالیکه طبق نظر شیعه، خلیفه غاصب این جایگاه است و بیتالمال نیز ملک شخصی او نیست.
پینوشت:
[1]. منهاج السنه، ابن تیمیه، ج4، ص77.
[2]. منهاج السنه، ابن تیمیه، ج4، ص81 الی 84.
[3]. الکافی، کلینی، ج7، ص464.
تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج8، ص309 و 317.
[4]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج13، ص518.
تاریخ الاسلام، ذهبی، ج6، ص130.
المنتظم، ابن جوزی، ج12، ص75.
الانساب، سمعانی، ج9، ص303.
[5]. الحدائق الناضرة فی أحكام العترة الطاهرة، بحرانی، ج1، ص31.
[6]. معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص218.
سلسلة المتون الفقهية، شیخ صدوق، ص163.
الهداية فی الأصول و الفروع، شیخ صدوق، ج2، ص321.
الخلاف، شیخ طوسی، ج3، ص360.
المؤتلف من المختلف بين أئمة السلف، طبرسی، ج1، ص601.
روضه المتقین، محمدتقی مجلسی، ج11، ص84.
الحدائق الناضرة فی أحكام العترة الطاهرة، بحرانی، ج22، ص465.
[7]. الحدائق الناضرة فی أحكام العترة الطاهرة، بحرانی، ج22، ص465.
مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، علامه حلی، ج6، ص352.
كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، فاضل هندی، ج9، ص114.
[8]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج13، ص519.
تاریخ الاسلام، ذهبی، ج6، ص130.
المنتظم، ابن جوزی، ج12، ص75.
الانساب، سمعانی، ج9، ص303.
الوافی بالوفيات، صفدی، ج22، ص49.
تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، ص360.
مرآة الجنان وعبرة اليقظان، یافعی، ج2، ص119.
[9]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج13، ص519.
المنتظم، ابن جوزی، ج12، ص75.
الانساب، سمعانی، ج9، ص303.
[10]. تذکرة الخواص، سبط بن جوزی، ص360.
دیدگاهها
mansur
1398/12/13 - 13:26
لینک ثابت
نام سریه ها در سایت رشد آمده:
mansur
1398/12/13 - 13:31
لینک ثابت
نام غزوه ها در سایت رشد: «نام
افزودن نظر جدید