رد کلام ابنتیمیه در ملقب نشدن امام سجاد به سیدالعابدین توسط پیامبر
خلاصه مقاله
ابنتیمیه از فضایل امام سجاد ایراد گرفته که اینکه گفته شده پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) لقب «سیدالعابدین» به ایشان داده است، صحیح نیست و هیچ کسی از علما، چنین روایتی را نقل نکرده است.
در جواب ابنتیمیه میگوییم با بررسی کتب رجال اهل سنت دیده میشود که این لقب از القاب شایع امام بوده و بسیاری از شرح حال نویسان برای ایشان این لقب را بهکار بردهاند.
همچنین روایتی با چند سند در این رابطه از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که حداقل یکی از آن روایات معتبر بوده و طبق نظر ابنحبان این روایت مورد قبول است و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به نقل جابر، امام سجاد (علیهالسلام) را «سیدالعابدین» نامیده است.
متن مقاله
ابنتیمیه در منهاج السنه، ابتدا کلام علامه حلی را میآورد و در رد این سخنان، هرکدام را که بتواند با مناقشات خود، سعی در قبول نکردن آن مطالب میکند؛ وی مطالب علامه حلی در مورد امام سجاد (علیهالسلام) را که از کتابهای اهل سنت فضایل ایشان را آورده، نقل میکند؛[1] سپس طبق رسم خود در کتابش، قصد مناقشه در فضایل امام را دارد، ولی ابتدا به موارد دیگری از شرح حال امام سجاد (علیهالسلام) از کتب رجال اهل سنت میپردازد، (که قابل بررسی است) و تنها دو مورد از کلام علامه حلی در مورد امام را قابل مناقشه میداند و به موارد دیگر نمیپردازد، ازجمله: عبادت زیاد امام، فضیلت امام در جریان استلام حجرالاسود که هشام بن عبدالملک سعی در مخفی کردن منزلت امام دارد و فرزدق شاعر با خواندن شعرش، غضب هشام را بر میانگیزد و باعث زندانی شدنش میگردد و ...[2] که به این معناست که این فضایل را پذیرفته و در سندش یا دلالتش خدشهای ندارد.
اما یکی از مواردی که علامه حلی از کتب اهل سنت، در فضایل امام سجاد (علیهالسلام) نقل کرده و ابنتیمیه نپذیرفته، نامیده شدن امام سجاد (علیهالسلام) به سید العابدین توسط پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است، و میگوید که این مورد اصلی ندارد و کسی از اهل علم، آن را نقل نکرده است.[3]
جواب ابنتیمیه این است که اولاً بسیاری از کسانیکه از امام سجاد (علیهالسلام)، حدیث نقل کردهاند، یا شرح حال ایشان را بیان کردهاند، وصف «زینالعابدین» و «سیدالعابدین» را برای ایشان آوردهاند، و این اوصاف برای امام مشهور بوده است، و طریقه سلوک امام، آن را در ذهن بینندگان رسوخ میداد؛ ازجمله کسانیکه این اوصاف را برای امام آوردهاند: نقل آن از زهری در «البدایه و النهایه»،[4] ابنسعد در «الطبقات الکبری»[5] مسعودی در «مروج الذهب»[6] ابن خلكان در «وفیات الاعیان»[7] مزی در «تهذیب الکمال»[8] ذهبی در «سیر اعلام النبلاء»[9] ابن حجر در «تهذیب التهذیب»[10] و ...هستند.
ابنتیمیه که روشش تنقيص اهل بيت است، میخواهد این وصف را از امام بستاند، و میگوید مقدار نمازی که برای امام در شبانهروز ذکر کردهاند، غیرممکن و غیر مشروع است،[11] و این وصف توسط پیامبر به امام سجاد داده نشده است.
اما نقل حدیث نبوی توسط جابر که اهل علم آن را روایت کردهاند:
«جابر بن عبدالله انصاری امام باقر (علیهالسلام) را در کودکی ملاقات کرد و عرض کرد: پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر تو سلام رساند؛ به جابر گفته شد: چگونه این اتفاق افتاد؟ جابر گفت: نزد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بودم، و امام حسین (علیهالسلام) در دامان ایشان بود و پیامبر ایشان را نوازش میداد، پس فرمود: ای جابر! فرزندی از حسین متولد میشود به نام »علی»، در روز قیامت فردی ندا میدهد، سید العابدین بایست! پس فرزند حسین میایستد. او فرزندی دارد به نام «محمد»، اگر او را درک کردی، از طرف من به او سلام برسان!»[12]
بر این حدیث، ابن جوزی ایراد گرفته و مشکل این روایت را «محمد بن زکریا غلابی» میداند و میگوید او این حدیث را ساخته است.[13]
اما کلمات رجالیون در مورد این فرد این عبارات است:
ابنحبان نام او را در ثقات آورده است و میگوید: حدیثش در صورتیکه از افراد ثقه نقل کند، معتبر است،[14] چون در روایاتش از افراد ناشناس، چند روایت منکر پیدا شده است.[15]
بنابراین باید به راویانی که او از آنها نقل کرده بنگریم؛
در یکی از اسنادی که غلابی این روایت را از آنها نقل کرده، اولین راوی ابراهیم بن بشار رمادی است که بخاری و أبوحاتم رازی، او را راستگو میدانند و يعقوب بن إسحاق، او را ثقه و از بزرگان اصحاب ابنعيينه مینامد؛ ابن حبان نیز او را متقن، و ضابط میداند و حدیثش را در صحیح خود آورده است؛ حاکم نیشابوری نیز او را ثقه و مورد اعتماد میداند.[16] البانی نیز روایاتی که ابراهیم بن بشار در آن هستند را صحیح مینامد.[17] باقی راویان هم مورد قبول اهل سنت هستند؛ بنابراین طبق نظر ابنحبان، چون در این سند، راویانی که غلابی از آنها نقل کرده، مورد وثوقند و مجهول نیستند، بنابراین این حدیث معتبر است.
در یکی دیگر از اسنادی که غلابی این روایت را از آنها نقل کرده، استاد او شعیب بن واقد است که در کتابهای رجالی در وثاقت او چیزی نیامده و فقط نامی از او آورده و فقط گفتهاند او از نافع بن هرمز نقل کرده و أبوحاتم از او حدیث نقل کرده،[18] که اگر این مقدار را در وثاقتش نپذیریم، این روایت میتواند از روایات منکری باشد که ابنحبان گفته است در روایات غلابی از مجاهیل پیدا میشود و با دقت در متن روایت، میتوان فهمید علت منکر دانستن این روایت چیست.[19]
بنابراین حدیث نقل شده از محمد بن زکریا غلابی که در آن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، امام سجاد (علیهالسلام) را «سیدالعابدین» نامیده، معتبر است.
همچنین باید گفت که این روایت همین یک سند را ندارد و طرق دیگری نیز برای حدیث هست که «غلابی» در آن اسناد وجود ندارد، و آن روایات را سبط بن جوزی از مدائنی از جابر، در «تذکرة الخواص»، و ابن حجر هیتمی از علی بن مدینی از جابر در «الصواعق المحرقة» نقل کرده است،[20] که مشخص میشود رد کردن این روایت که در برخی کتب اهل سنت آمده، از روی تعصب بیجا بوده و دلیل مورد قبولی، حتی از بزرگان خود بر آن ندارند.
پینوشت:
[1]. منهاج السنه، ابنتیمیه، ج4، ص8-10.
[2]. منهاج السنه، ابنتیمیه، ج4، ص48-50.
[3]. منهاج السنه، ابنتیمیه، ج4، ص50.
[4]. البداية والنهاية، ابنکثیر، ج9، ص115.
[5]. الطبقات الكبرى، ابن سعد، ج5، ص156.
[6]. مروج الذهب، مسعودی، ج3، ص369، رقم 2120.
[7]. وفيات الأعيان، ابن خلکان، ج3، ص266.
[8]. تهذيب الكمال، مزی، ج20، ص383.
[9]. سير أعلام النبلاء، ذهبی، ج4، ص386.
[10]. تهذيب التهذيب، ابن حجر، ج7، ص304.
[11]. «رد کلام ابن تیمیه در عدم امکان خواندن هزار رکعت نماز در شبانهروز»
[12]. تاريخ مدينة دمشق، ابن عساکر، ج41، ص370، و ج54، ص276.
الصواعق المحرقة، ابن حجر هیتمی، ص120. (ج2، ص586)
حلية الأولياء، ابونعیم اصفهانی، ج3، ص135.
اليواقيت، ابوعمرو زاهد،
[13] الموضوعات، ابنجوزی، ج2، ص44. او از دارقطنی نقل میکند که غلابی حدیث جعل میکرد، در حالیکه دارقطنی در یکی از کتابهایش به کلام او استناد کرده است. المؤتلف والمختلف، دارقطنی، ج2، ص1084.
[14]. میزان الاعتدال، ذهبی، ج3، ص550.
[15]. لسان المیزان، ابنحجر، ج5، ص169.
[16]. تهذيب الكمال، مزی، ج2، ص61.
[17]. التعليقات الحسان على صحيح ابن حبان، البانی، ج6، ص56.
[18]. میزان الاعتدال، ذهبی، ج2، ص278.
[19]. در روایتی که غلابی از ابراهیم بن بشار نقل کرده، عبارت انتهای حدیث به این صورت است: «فاقرأ عليه السلام مني واعلم أن بقاءك بعد ذلك اليوم قليل» و عبارت انتهایی حدیثی که غلابی از شعیب بن واقد نقل کرده، به این صورت است: «يا جابر فاقرئه مني السلام يا جابر اعلم أن المهدي من ولده واعلم يا جابر أن بقاءك بعده قليل.» که در این روایت مژده آمدن مهدی موعود از نسل امام باقر (علیهالسلام) بیان شده است.
[20]. تذكرة الخواص، سبط بن جوزی، ج2، ص425.
الصواعق المحرقة، ابنحجر هیتمی، ص201. (وی میگوید ای کاش ابنمدينی راویان بین خود و جابر را بیان میکرد که ما سند حديث را بدانیم؛ ولی چون ابنمدينی از شاگردان سفيان بن عيينه است، ممکن است که از او از ابن زبير، از جابر نقل کرده باشد.)
افزودن نظر جدید