داستان‌های شاهنامه

اطاعت از فرمانروای حق، ویژگی کارگزار لایق
03/21/1403 - 11:43

در شاهنامه می‌خوانیم: توس سابقه و کارنامه‌ای درخشان داشت، قدرتمند و توانا بود و همین سبب شد که کی‌خسرو امور را به او بسپرد، اما توس حقیقتاً مطیع ولیّ نبود. در اصطلاح امروزی، ولایتمدار نبود. مغرور و خوشگذران هم بود، همین سبب شد که ایران آسیب ببیند. اکنون جا دارد که از این روایت تاریخی، درس بگیریم، کسب تجربه کنیم.

ویژگی فرمانروای نیک | عدم توجه به روابط خویشاوندی
03/21/1403 - 07:09

یکی از ویژگی‌های فرمانروای نیک در شاهنامه آن است که در رعایت عدالت، بین خویشاوند و غیر آن، تفاوتی قائل نشود. چنان که کیخسرو، بر سر عدالت، پدربزرگ، دایی و برخی دیگر از بستگانش را کُشت و برخی را تنبیه کرد.

تجربه از شاهنامه: سرنوشت شوم در انتظار سَلم و تور و پیروان ایشان
03/20/1403 - 10:54

شاهنامه به ما می‌گوید که می‌بایست درست انتخاب کنیم و در سمت درست تاریخ بایستیم. وگرنه در دنیا و آخرت، گرفتار رنج و زیان خواهیم شد. سَلم و تور و پیروان آنان، در سمت نادرست تاریخ ایستادند و گرفتار شدند.

عبرت از شاهنامه: سَلم و تور و ایرج، مثل هم نبودند، سر و ته یک کرباس نبودند!
03/20/1403 - 10:51

از شاهنامه می‌توان این‌گونه فهمید که دو‌گانه خوب و بد، دوگانه مصلح و مفسد، دوگانه خیر و شر در جریان است. امروز در آسمان و زمینِ سیاست ایران، کسانی را داریم که همچون سلم و تور هستند، پر از خشم، کینه، بددلی و خودپرستی. کسانی را هم داریم که مانند ایرج هستند، لبریز از خیرخواهی و خوش‌قلبی.

 اعتماد به دشمن، انسان را هلاک می‌کند
03/19/1403 - 10:48

حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه روایت می‌کند که سیاوش به دشمن اعتماد کرد، اما عاقبت سر بریده شد. از داستان زندگی او می‌توان چنین عبرت گرفت که به سخن دشمن اعتماد نکنیم. اکنون که انتخابات نزدیک است، دشمنان ایران، مردم را به عدم حضور در انتخابات دعوت می‌کنند. بر انسان خردمند لازم است که بیدار باشد...

بسامد واژگانی خشونت در شاهنامه
03/19/1403 - 10:19

شاهنامه که نمادی از هنجارها، آرمان‌ها، آداب و خلاصه فرهنگ ایران باستان است، مراتبی از خشونت را کردار نیک و لازمه حیات بشر میداند. شاهنامه، حقیقت را روایت می‌کند و این یکی از رازهای ماندگاری شاهنامه است.

03/19/1403 - 10:06

رستم درشاهنامه چهره‌ای قدرتمند دارد. خود را اهل تدبیر و شخصیتی عاقل می‌دانست، اما مسئولیت‌پذیر نبود. به علاوه اینکه چندان صداقت نداشت. شاهنامه به ما می‌گوید چنین کسانی، شاید چند روزی کارشان پیش برود. اما عاقبت گرفتار زیان خواهند شد.

مازندران در شاهنامه
03/17/1403 - 10:26

فردوسی در شاهنامه، مازندران را سرزمین دیوها نامیده و می‌گوید کی‌کاووس پادشاه ایران باستان در حمله به مازندران، زنان و کودکان را قتل عام کرد و دارایی مردم را به غارت برد.

فردوسی: خائن و بیگانه‌پرست برای ایران سودمند نیست
03/14/1403 - 11:16

«خسرو پرویز» با حمایت بیگانه روی کار آمد و دیدیم که رفتارهای ویرانگر بسیاری مرتکب شد که موجب آسیب به ایران شد. از این سخن فردوسی، این‌گونه عبرت به دست می‌آید: کسی که دشمن برای روی کار آوردن او هزینه می‌کند، برای ایران سودمند نیست.

ضحاک امروز | رژیم صهیونیستی
03/12/1403 - 11:56

هنگامی که به ویژگی‌های ضحاک در شاهنامه نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که امروزه، رژیم موقت صهیونیستی، بیش از هر کس و هر چیز، سزاوار عنوانِ «ضحاک زمان» است. همان رژیمی که براندازان، خود را مفتخر به مزدوری برای آن می‌دانند. همان رژیمی که آزادگان جهان، جملگی از آن نفرت دارند و آن را نهادی چندش‌آور می‌خوانند.

حضور مردم در صحنه و نجات ایران در عصر کی‌قباد
03/10/1403 - 10:40

شاهنامه روایت می‌کند در پایان حکومت پیشدادیان، ایران گرفتار قحطی شد و از سویی به اشغال دشمنان درآمد. در آن زمان پهلوانان ایران، کِی‌قباد (نخستین حاکم سلسله کیانیان) را بر تخت نشاندند و مردم نیز به صحنه آمدند. پس ایرانیان بر دشمنان پیروز شده و ایران نجات یافت.

03/10/1403 - 10:35

ضحاک، پادشاه ستمگر ایران باستان با حضور بجا، گسترده و سازنده مردم در صحنه ساقط شد، اگر مردم نبودند، این پیروزی هم به دست نمی‌آمد. شاهنامه ما را به عبرت از تاریخ فرا می‌خواند. باشد تا پند بگیریم.

03/09/1403 - 09:05

فریدون پادشاه ایران باستان، فرستاده‌ای فرستاد تا برای سه پسرش، سه دختر نجیب، پوشیده و محجبه پیدا کنند. فریدون چنان بر سر مسائل ناموسی، حساس و غیور بود که اصرار داشت سه دختری که برای پسرانش انتخاب می‌شوند، علاوه بر پنهان بودن از دیده نامحرمان، نباید نام داشته باشند تا هیچ کس حتی آنان را صدا هم نکرده باشد.

روایت فردوسی از زندگی عجیب پیروز پادشاه ساسانی
03/06/1403 - 13:03

فردوسی حقیقت را فدای منافع شخصی نمی‌کند و بی‌رحمانه تاریخ را بیان می‌کند. او به روشنی از قدرت‌طلبی پیروز پادشاه ایرانِ عصر ساسانی سخن می‌گوید که وصیت‌ پدرش را زیر پا گذاشت. او از خیانت پیروز سخن می‌گوید که دست به دامان بیگانه شد و با کمک آنان بر تخت پادشاهی ایران نشست و عاقبت در جنگ کشته شد.

صفحه‌ها