مازندران در شاهنامه، سرزمین دیوها
فردوسی در شاهنامه، مازندران را سرزمین دیوها نامیده و میگوید کیکاووس پادشاه ایران باستان در حمله به مازندران، زنان و کودکان را قتل عام کرد و دارایی مردم را به غارت برد.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی جریانها در مازندران، شعری از شاهنامه در مدح مازندران را بسیار تکرار میکنند که از این قرار است:
كه مازندران شهر ما ياد باد
هميشه بر و بومش آباد باد
بكوه اندرون لاله و سنبل است
كه در بوستانش هميشه گل است
هوا خوشگوار و زمين پر نگار
نه گرم و نه سرد و هميشه بهار
اما واقعیت این است که در نگاه برخی، مازندران شاهنامه، همان مازندران کنونی نیست؛ بلکه جایی در هندوستان است.[1] ثانیاً اگر منظور از مازندران، مازندران کنونی باشد، در این صورت شاهنامه آن را سرزمین دیوها نامیده است.
اما بشنوید و بخوانید:
در شاهنامه روایت شده که کاووس بر تخت پادشاهی نشست. او روزی از شدت باده نوشی، مَست شده بود و نزد چند تن از پهلوانان گفت که بر روی زمین، برتر از من کسی نیست. در همان هنگام، یک دیو رامشگر (نوازنده) از مازندران به کاخ کاووس رسید و درخواست کرد که به نزد پادشاه راه یابد. کیکاووس فرمان داد او را به نزدش بیاورند. دیو چون به بارگاه پادشاه رسید برطبل نواخت و چنین خواند:
كه مازندران شهر ما ياد باد
هميشه بر و بومش آباد باد... (الی آخر)
کیکاووس از شنیدن این سروده، هَوَس آن به سرش زد که به مازندران بتازد و آنجا را به قلمرو خود بیافزاید. اما پهلوانان ایران، از شنیدن این سخن اندوهگین شده؛ گفتند: جمشید و فریدون و منوچهر، با آن همه فرّ و شکوه، هرگز از مازندران یاد نکردند. چه اینکه مازندران، قلمرو دیوها است و اگر به جنگ آنان برویم، نابود خواهیم شد. کیکاووس این سخنان را نشنیده گرفته؛ فرمان داد سپاهیان ایران آماده نبرد و تاختن به مازندران شوند و تمام مردم آن، از پیر و جوان را قتل عام و همه آبادیها را به آتش بکشد:
هر آنكس كه بینى ز پیر و جوان
تنى كن كه او را نباشد روان
و زو هَرچ آباد بینى بسوز
شب آور به جایى كه باشى به روز[2]
گیو با یاران خود، به مازندران تاخت و آبادیها را غارت و شهرها را ویران کرد و مردمان را کشت. حتی به زنان و کودکان نیز رحم نکرد و همه را از دم تیغ گذراند:
زن و كودك و مرد با دستوار
نیافت از سر تیغ او زینهار
همى كرد غارت همى سوخت شهر
بپالود برجاى تریاك زهر [3]
طبق شاهنامه، کِیکاووس آغازگر این نبرد بود و مقصود او نیز گسترش قلمرو و کسب ثروت بیشتر بود.
کیکاووس پادشاه ایران، هنگامی که به مازندران تاخت، بسیاری از سربازان مازندران را (که از خانه و کاشانه خود دفاع میکردند) کشتند، چنان که صحرا پر از تنِ بیجان کشتگان شده بود:
ز كشته به هر جاى بَر توده گشت
گیاهان به مغز سر آلوده گشت [4]
پینوشت:
[1]. کریمان، حسین، پژوهشی در شاهنامه، تهران، انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، 1375. ص 162 ـ 168.
[2]. فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، تصحیح جلال خالقی مطلق، نیویورک، ج 2، ص 13.
[3]. فردوسی، همان، تصحیح جلال خالقی مطلق، ج 2، ص 13 ـ 14.
[4]. فردوسی، همان، تصحیح جلال خالقی مطلق، ج 2، ص 61؛ همان، ویرایش فریدون جنیدی، ج 1، ص 380.
افزودن نظر جدید