حقانیت پیشوایان بهایی
از جمله احکام اُمّ الکتاب بهائیان یعنی کتاب اقدس، حکم به نتراشیدن موی سر و وجوب کوتاه کردن هفتهای ناخنها میباشد. اما همانگونه که شاهدیم پیشوایان این فرقه به این احکام پایبند نبوده و گویا با بیان پیش پا افتاده ترین مسائل و با نگارش سیاهمشقهای این چنینی، تنها دفترهای به اصطلاح وحیانیشان را پُر کنند.
بهائیان در حالی مدعی میشوند که احکام 1400 سال پیش اسلام نمیتواند جوابگوی نیاز امروز بشر باشد که پیشوایان این فرقه احکام و آموزههای خود را نیز از سایر ادیان کپیبرداری ناقص کردهاند. اما اگر احکام اسلامی متناسب با جامعهی امروز نیست، پس چرا به طور مثال پیشوایان بهائیت به جای یک کعبه، دو کعبه برای انجام حج بهائی تعیین کردهاند؟!
اولین پیشوای بابیت که بهائیت آن را مبشر خود میداند، پیروانش را ترغیب به جنگ و خونریزی کرده و وعدهی فتح شرق و غرب را به آنها داده بود. اما هر عاملی که برای نسخ این حکم از سوی پیشوای بهائیت در نظر بگیریم، خلف وعده و پیشگویی غلط جناب علیمحمد باب و غیر الهی بودن مسلک او را، به عنوان زیربنای اعتقادی بهائیت، زیر سؤال خواهد برد.
پیشوایان بابیت و بهائیت با تقسیم سال به 19 ماه و هر ماه 19 روز، تقویمی به ظاهر جدید و مطابق با تقویم شمسی ابداع کرده و اسامی عربی جدیدی برای روزهای هفته انتخاب کردهاند! اما اگر این اسامی اینقدر بیهوده و غیرقابل استفادهاند که حتی بهائیان هم از آنها استفاده نمیکنند، پس چرا تشکیلات بهائیت هنوز هم از آنها تمجید بیهوده میکند؟!
طبق باور بهائیت، مكاشفات پيامبران حقيقی هستند و در عالم بيداری رُخ میدهد. اما پیامبرخواندهی بهائیت در برخی مکاشفاتش، از عشق بازی خود با روح القدس سخن به میان آورده است! اما به راستی مگر روح القدس در منظر بهائیت، همان روح مقدسی نیست که پیامبران را در انجام رسالتشان یاری میکرد؟! پس چگونه جناب بهاء با او عشقبازی میکرد؟!
مبلّغان بهائی موضوع ازدواج با محارم در بهائیت را تهمتی از سوی مخالفین خود معرفی نموده و توصیههای اخلاقی پیشوایان خود، در خواص ازدواج با جنس بعید را دلیل بر حرمت ازدواج با محارم در بهائیت میگیرند. اما با توجه به اینکه تا کنون هیچ نصّی از سوی رهبران بهائی در رد ازدواج با محارم صادر نشده، چگونه میتوان این ازدواج را تهمت به بهائیت دانست؟!
در بهائیت، تعلیم «احتیاج بشر به نفثات روحانی» و لزوم تجدید ادیان، ابتدا به گونهای بیان میشود که مخاطب صرفاً برداشت فطری نیاز به هدایتگری آسمانی در هر زمان را دارد. اما چون این تعلیم شکافته میشود، ناگهان با این امر عجیب مواجه میگردد که منظور از احتیاج بشر به نفثات روح القدس، پیامبرخواندهی بهائی و تعالیم منتسب به اوست.
بهائیان مدعیاند احکام 1400 سال پیش اسلام نمیتواند جوابگوی نیاز امروز جامعهی بشری باشد. اما به راستی چگونه اسلام نمیتواند جوابگوی هزار سال پس از خود باشد در حالی که پیامبرخواندهی بهائی (با آنکه زمان ادعای پیامبریاش بسیار شباهت به اوایل ظهور اسلام داشته)، مدعی خاتمیت برای مسلک خود شده است؟!
دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، در سخنرانیهایش آمریکا را صلح طلب معرفی نمود و مدعی شد، هیچ کشوری جز آمریکا نمیتواند صلح را ایجاد کند. آری؛ جهانیان دیدند که چگونه پیشگویی عبدالبهاء غلط از آب درآمد و آمریکا بمبهای اتمی خود را به عنوان پیام صلح و دوستی به مردم جهان هدیه کرد و صدها هزار انسان را به کام مرگ فرستاد!
پیشوایان فرقهی بهائیت، صلح عمومی را به عنوان یکی از اختراعات خود معرفی نمودهاند. این در حالیست که از سویی مبانی این تفکر پیش از تولد پیامبرخواندهی بهائیت مطرح شده و از سویی دیگر تمام ادیان الهی نیز دوری از جنگها و خونریزیهای بیهوده را تأیید میکنند؛ این مسئله به قدری واضح بوده که جناب عبدالبهاء را نیز به اعتراف وا داشته است.
معصومین (علیهم السلام) به تبعیت از فرمان خدای تعالی، با غالیان در مقامشان برخورد تندی داشته و حتی از همنشینی شیعیان با آنان نهی مینمودند. این در حالیست که مدعی پیامبری بهائیت، نه تنها بر خلاف سیرهی انبیاء الهی، خود را خدای خدایان معرفی کرده، بلکه در عمل نیز سپاسگزار پذیرندگان ادعای خداییاش بوده است.
عبدالبهاء موضوع عدم حق عضویت زنان در بیت العدل را از جمله مسائلی دانست که حکمت آن در آینده روشن خواهد شد. بیتردید این توجیه، همان ترفند بهائیان برای فرار از پاسخگویی به تناقضاتشان میباشد. اما بر فرض محال هم که این حکمت آشکار شود، باز مشکلی حل نخواهد شد؛ چرا که بهائیت ادعای تساوی داشت و با آشکار شدن حکمت، باز هم تساوی ایجاد نمیشود.
بهائیان مدعیاند عبدالبهاء با محال دانستن رعایت عدالت میان دو همسر، حکم پدر خود به جواز دو همسری را نسخ کرده و بهائیان در هیچ صورت حق داشتن دو زن را ندارند. این در حالیست که عبدالبهاء در جایی دیگر، رعایت عدالت را امری ممکن ولی دشوار برشمرده و ادعای نسخ و تغییر حکم دو همسری به تک همسری را تهمت بهائیان به خود برشمرده است.
مبلّغان بهائی تحریف حکم جواز دو همسری در بهائیت توسط عبدالبهاء را تبیین تدریجی احکام توسط او میدانند. این در حالیست که این اقدام عبدالبهاء، تشریع حکمی جدید و نه تبیین بوده است. همچنین بر اساس نصوص بهائی، عبدالبهاء حق تشریع و تغییر احکام در بهائیت را نداشته است. لذا این عمل بدون مجوزش، شأنیتش را به عنوان پیشوایی الهی زیر سؤال میبرد!