مهدویت
اگر «امید بستن به نشانههای ظهور» و دنبال کردن آن برای افراد به گونهی افراطی و غیرکارشناسی صورت گیرد، نقض غرض گردیده و انسان را از این هدف بزرگ، باز داشته و به وادی «انتظار نکوهیده» میکشاند. آموزههای اهلبیت (علیهم السّلام)، حاکی از آن است که وظیفه ما در دوران غیبت، «انتظار فرج» است نه «انتظار تاریخ فرج»
دوران غیبت امام عصر بنابر تعالیم اهلبیت دوران امید است و شور و نشاط که تحرک ویژهای میطلبد؛ با این حال این شور و نشاط، محدودهای هم دارد که خود اهلبیت برایمان ترسیم نمودهاند؛ یکی از این محدودهها شتابزدگی در فرارسیدن تاریخ ظهور است که در فرهنگ اهلبیت «پیگیری تاریخ ظهور» امری نکوهیده و دعا برای «تعجیل فرج» کاری پسندیده است.
در برابر روایات طرفداران احمدالبصری و نیز داعشیها که به برخی روایات دارای بار مثبت از صاحبان پرچمهای سیاه استناد میکنند، روایات دیگری آمده که در آن صاحبان پرچمهای سیاه را باطل دانسته؛ از باب نمونه در روایتی آمده: هرگاه پرچمهای سیاه خارج شوند، آغازش فتنه خواهد بود، در میانهی آن گمراهی خواهد بود و در پایان نیز کفر خواهد بود.
از بارزترین اشخاصی که در دههی حاضر در گردونهی مدّعیان مهدویت قرار گرفته، شخصی است به نام «احمدالبصری»، که یکی از دلایلی که میتوان برای رسواسازی او به آن اشاره کرد روایتی از امام صادق در ردّ ادعای خروج سفیانی که حضرت فرمود: «سفیانی کی ظهور کرده؟ در حالی که بیرون آورندهی چشمان او که اهل صنعاء است، ظهور نکرده است!.»
کسانی که سنگ احمدالبصری را به سینه میزنند و معتقدند که او امام سیزدهم است، اجمالا به چند سؤال ما جواب دهند؛ وصی همیشه پس از وصیت کننده قیام میکند، چگونه او قبل از ظهور حضرت، ادعای وصیت میکند؟! چگونه است که او عربی فصیح نمیداند و قرآن را اشتباه میخواند، و حال آنکه از خصوصیات امام، دانستن هر زبانی است؟!
مصداقسازی یکی از مشکلات موجود در مفاهیم و فرهنگ مهدویت است، فلذا دامن زدن به این امور آثار منفی درپی خواهد داشت. یکی از موارد مصداقسازی در مسائل مهدویت، شبیهسازی مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی با مرگ «عبدالله» موجود در روایت شیخ طوسی میباشد. که در ادامه به نقد و بررسی این کلام خواهیم پرداخت.
پیروان احمدالبصری در دعوت خود، به برخی روایات نشانههای ظهور استناد نموده که هیچ جایگاه علمی ندارد؛ به عنوان نمونه به روایتی که خبر از مرگ پادشاه عربستان میدهد استناد کرده؛ در حالی که اساسا این راویت از ریشه، دروغ بوده و علاوه بر بی سند و بی مدرک بودن روایت مورد استناد، متن و محتوای آن نیز ربطی به مدعای احمدالبصری ندارد.
اعتقاد به وجود منجی و آمدن مهدی موعود را با توجه به مکتوبات همه فرق و حتی ادیان مختلف میتوان جزء مسلمات دانست؛ اما در این میان کسانی مانند احمد البصری با سوء استفاده از اعتقادات مردمی و بعضی نشانههایی که به عنوان علائم ظهور مطرح هستند، در صدد ایجاد جایگاه برای خود بوده و به دروغ ادعای سند از کتب شیعه مینمایند.
استفاده از خواب و رؤیا در میان مدعیان دروغین، جایگاهی ویژه دارد و چون دلایل کافی برای اثبات ادعاهای خود ندارند به این امور متوسل میشوند؛ خواب و خیالی که در بسیاری از موارد میتواند از ساختههای دروغگویان و قلندران میباشد و حتی اگر توأم با برخی قضایای شگفت و جریانات فوقالعاده باشد، هرگز نمیتواند قابل استناد باشد.
مستشکلی با استفاده از آیه [ص/35] که در مورد ملک سلیمان است به حکومت حضرت مهدی اشکال کرده و عظمت حکومت آخر الزمان مورد ادعای روایات شیعه و اهل سنت را زیر سوال میبرد که با استدلال عقلی و نقلی در تفسیر این آیه مواجه شده و با توجه به وعده خدا به رسیدن این حکومت به مستضعفین عالم؛ اشکال خود را بی اساس میبیند.
معجزه یکی از ابزارهایی است که خداوند آن را مخصوص پیامبران قرار داده تا به واسطه آن، صدق گفتارشان در جهت ارشاد مردم به سمت خدامحوری باشد. از این رو معجزه دارای شرایطی است که باید حصول همه آن شرایط با هم اتفاق بیفتد. حصول شرایط ویژه در معجزه، علامتی است برای صدق کلام پیامبران و افشای حیله مکارانی مانند احمدالبصری و غیره.
از ادعاهای طرفداران مدعی یمانی این است که احمدالبصری فرزند امام زمان است و برای اثبات ادعای خود به فرازی از روایتی تمسک کردهاند. اما این در حالیاست که هواداران احمدالبصری روایات صریح فراوان در کتب مشهور را رها کرده و با برداشتی ناصحیح از بخشی از یک روایت، به قصد فریب افکار عمومی، معانی باطل خود را از آن برداشت نمودهاند.
از راهکارهای مروّجان احمدالبصری و پیروان او نیرنگ و فریب در روایات، تحریف لفظی و یا معنوی، تقطیع، تأویل، باطنگرایی، کم و زیاد کردن و یا تکهتکه کردن آیات و روایات است تا بدینگونه وانمود کنند روایات متواتری در دست دارند که در آنها نا «احمد» و «اهل بصره» آمده و این روایات بر شخص مورد ادعای آنان انطباق دارد.
عمدهترین و اساسیترین دلیلی که احمدالحسن بصری برای امامت و مهدویت خود ارائه نموده، استناد به حدیثی از امام صادق (علیه السّلام) و ایشان از پدران بزرگوارش است که از آن به حدیث «مهدیهای دوازدهگانه» یا «دوات و قلم» یاد میکنند که چون این حدیث، یادآور حدیث دیگری است بهتر است از آن به «حدیث وصایت» یاد کرد.