نکاتی کلیدی در رسواسازی جریان احمد البصری

  • 1395/11/11 - 13:56

کسانی که سنگ احمدالبصری را به سینه می‌زنند و معتقدند که او امام سیزدهم است، اجمالا به چند سؤال ما جواب دهند؛ وصی همیشه پس از وصیت کننده قیام می‌کند، چگونه او قبل از ظهور حضرت، ادعای وصیت می‌کند؟! چگونه است که او عربی فصیح نمی‌داند و قرآن را اشتباه می‌خواند، و حال آن‌که از خصوصیات امام، دانستن هر زبانی است؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از بارزترین اشخاصی که در دهه‌ی حاضر در گردونه‌ی مدّعیان مهدویت قرار گرفته، شخصی است به نام «احمد اسماعیل گاطع الصیامری» که خود را با القاب فراوانی هم‌چون «سید یمانی، فرزند امام، وصی امام، فرستاده امام، امام سیزدهم، اول المهدیین و...» نامیده؛ مشهورترین نامی که هواداران وی برای او به کار می‌برند «احمد الحسن» می‌باشد، اما از آن‌جا که وی از اهالی بصره می‌باشد وی را با نام احمدالبصری می‌شناسند. در این مقاله برآنیم تا با ذکر نکاتی کلیدی در رسواسازی این جریان بپردازیم.
از نام «وصی» به‌خوبی مشخص است که «وصی» همیشه پس از «وصیت کننده» قیام می‌کند، نه پیش از او؛ در حالی‌که مدّعی دروغین جریان یمانی از دست‌پاچگی برای مطرح نمودن خود، پیش از وصیت کننده، (امام زمان!!!) و در زمان حیات آن حضرت، به نیابت برخاسته است، و طبق روایات معتبر، زمان خروج یمانی ـ در ماه رجب و احتمالا در دهه آخر و روز جمعه از آن ماه می‌باشد که میان ظهور حضرت در مکّه مکرّمه و شورش سفیانی تنها شش ماه فاصله است و سفیانی می‌بایست در همان سال خروج کند و یمانی با او به نبرد پردازد: امام صادق (علیه السّلام) فرمود: خروج سفیانی امر حتمی است و از خروج وی تا پایان کارش جمعاً پانزده ماه طول می‌کشد، شش ماه می‌جنگد و چون مناطق پنج‌گانه را به تصرف آورد، نه ماه حکومت می‌کند؛ نه کمتر نه بیشتر.»[1] در حدیث دیگر می‌فرماید: «خروج سفیانی، یمانی و سید خراسانی هم‌چون دانه‌های تسبیح در یک سال و یک ماه و یک روز اتفاق می‌افتد.»[2] حال این پرسش مطرح است که پس از گذشت دست کم دوازده سال که او دعوت خود را علنی کرده، سید خراسانی و سفیانی کجایند و این دو نفر از دیدگاه او و هوادارانش چه کسانی می‌باشند و جنگ‌های او با سفیانی کجا و چه زمانی صورت گرفته است؟ شاید آنان در پاسخ بگویند: وی در حال دعوت است و هنوز خروج ننموده که اگر خروج نموده بود، بایست با مخالفان و دشمنان خود بجنگد و آنان را از دم تیغ بگذراند.
که در پاسخ می‌گوییم:
اولاً: معنای خروج الزاماً به معنای جنگ و قتال نیست و در برخی روایات، مترادف با ظهور گرفته شده که تاکنون با علنی کردن دعوت خود، نفس ظهور برای او مصداق پیدا می‌کند؛ چنان‌که در روایت «و یظهر ملک من صنعاء الیمن أبیض کالقطن إسمه حسین أو حسن فیذهب بخروجه غمر الفتن.[3] سپس از شهر صنعای يمن مردی سفيد، به‌سان پنبه به نام حسين يا حسن قيام می‌کند و با قيام او سختی فتنه‌ها پايان می‌يابد.» عبارت ظهور و خروج مترادف یکدیگر گرفته شده است.
ثانیاً: اگر خروج به‌معنای جنگ و قتال هم باشد، احمدالبصری در سال 1428 هجری به فرماندهی «گرعاوی» و در سال 1429 هجری به فرماندهی «حسن حمامی» جنگیده است که به قیمت کشته شدن تعداد زیادی افراد بی‌گناه انجامید.
از طرفی یکی دیگر از علامت‌های حجت‌های الهی آن است که توانایی سخن گفتن با مردم با هر لغت و زبانی را داشته باشند و اگر کسی این علامت را نداشته باشد، امام و حجت الهی نیست. ابوبصیر گوید: «به امام کاظم (علیه السّلام) عرض کردم: قربانت گردم، امام چگونه شناخته می‌‍شود؟ حضرت فرمود: به چند خصلت: با تصریح بر امامت او با وصیت امام پیشین تا برای مردم حجت باشد؛ از هر چه بپرسند فوراً پاسخ گوید و اگر سکوت کنند او شروع کند و از فردا خبر دهد؛ به هر لغتی با مردم سخن گوید... طولی نکشید که مردی از اهل خراسان وارد شد و با زبان عربی با حضرت سخن گفت و امام (علیه السّلام) با فارسی پاسخ داد؛ مرد خراسانی گفت: قربانت گردم، به خدا من از سخن گفتن با زبان خراسانی مانعی نداشتم، جز آن‌که پنداشتم شما آن را خوب ندانید. حضرت فرمود: سبحان الله! اگر نتوانم با هر زبانی پاسخ دهم، برتری من بر تو چیست؟! سپس به من فرمود: ای ابا محمد! همانا سخن هیچ‌یک از مردم، پرندگان، چارپایان و جانداران بر امام پوشیده نیست و هر که این صفات را نداشته باشد، امام نیست.»[4]
حال کسانی‌که سنگ احمدالبصری را به سینه می‌زنند و معتقدند که او امام سیزدهم است، بگویند امامشان کدامیک از نشانه‌های بالا را در خود دارد؟ در حالی‌که او فقط در نشانه‌های سخن گفتن به همه‌ی زبان‌های دنیا، نه تنها به زبان‌های مختلف آشنا نیست، بلکه در زبان فصیح مادری خود نیز دچار اغلاط و اشتباهات فراوان در نوشته‌ها و سخنانش می‌باشد.

پی‌نوشت:

[1]. عن أبی عبدالله (علیه السّلام) قال السّفیانیّ من المحتوم و خروجه من أوّل خروجه إلی آخره خمسة عشر شهرا ستّة أشهر یقاتل فیها فإذا ملک الکور الخمس ملک تسعة أشهر و لم یزد علیها یوما. الغیبة، ابن أبی زینب النعمانی، باب ما جاء فی ذکر السفیانی، ص 310، ح 1.
[2]. ... ثمّ قال (علیه السّلام): خروج السّفیانیّ و الیمانیّ  و الخراسانیّ فی سنة واحدة و فی شهر واحد فی یوم واحد و نظام کنظام الخرز یتبع بعضه بعضا. الغیبة، ابن أبی زینب النعمانی، باب العلامات قبل القیام، ص 264، ح 13.
[3]. بحارالأنوار، علامه مجلسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 51، ص 162.
[4]. الکافی، شیخ کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، ج 1، ص 285.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.