بهائیت وشیخیه
دنیس ماسئونین از اعضای پیشین و محقق بهائی، در اشکال به آمارسازی تشکیلات بهائیت از میزان ترجمه آثارش به زبان های دیگر؛ حجم، نوع و نحوه آثار ترجمه شده را مورد اشکال قرار داده است. در واقع بهائیتی که بخاطر ترس از رسوایی، در ترجمه و انتشار آثارش محتاط عمل می کند، در عین حال همیشه طلبکار است و دیگر عوامل را مانع دسترسی به منابع اصیل بهائی معرفی می کند.
بهائیان آثار پیامبرنمای خود، خصوصاً آثار عربی او را اعجاز برانگیز و موجب حیرت اهل فصاحت و بلاغت معرفی می کنند. اما حقیقت آنست که یک انسان درس خوانده، عالم درس نخوانده معرفی می شود و عباراتی سرشار از غلط را به اسم وحی می نگارد! پس از غلط گیری های فراوان توسط او و اتباعش هم، محصولی بی محتوا، غلط و سندی بر رسوایی بهائیت به جا مانده است.
امام جمعه زاهدان با حمایت از بهائیان، مدعی سرکوب برخی افراد بخاطر عقایدشان در ایران شد. این در حالیست که جدای از الحادی بودن بهائیت و حمایت این امام جمعه اهل سنت، بنابر قانون اساسی، حقوق انسانی تمامی اقلیّت ها تا زمانی که علیه اسلام و کشور توطئه نکنند محترم شمرده شده است. پس این سخنان مولوی عبدالحمید برآمده از ناآگاهی یا غرض ورزی ایشان است؟!
لوح احمد که پیامبرنمای بهائی آن را شاهکار آثار خود برشمرده و برای هر بار خواندنش ثواب صد شهید معین کرده، نمونه بارزی از غلط گویی های پیشوایان بهائی است. غلط هایی که به اسم آیات الهی و تنها معجزه خود، به خورد پیروانشان داده اند!
پیامبرنمای بهائیت در پاسخ به اینکه چرا هیچ معجزه ای ندارد، معجزات پیامبران را تنها نوشته های ایشان می داند. ازلی ها هم در پاسخ به او می گوید که علاوه بر تعیین صبح ازل توسط باب، او نیز نوشته های بسیاری دارد، پس چرا تو ایمان نمی آوری؟! آری؛ وقتی نوشته های پرغلط باب، بهاء و ازل دلیل حقانیت شان می شود، نتیجه ای جز این ندارد!
چگونه پیامبرنمای بهائیت می تواند آثار سرشار از غلط خود را به عنوان اعجاز و منبع وحی الهی معرفی کند، اما آنها را نیازمند اصلاح بشری بداند؟! مگر این پیشوایان بهائیت نبودند که حتی از یک غلط رقبای خود نگذشته و آن را دلیل بر کذب و بطلان ادعاهایش معرفی می کردند؟!
در روزهای اخیر، مستندی از چند زن متأهل بهائی منتشر شد که به دلیل فساد اخلاقی سیستماتیک و اجبار بر زنا، از فرقه بهائیت جدا شده و مورد طرد قرار گرفتند. اما مگر فرقه ای که برای بروز مسائل غیراخلاقی با مواردی (نظیر عدم اجراء و یا حتی تعیین مجازات برای زنا) بسترسازی کرده؛ می تواند پیدایش این گونه مسائل را بی ربط به خود جلوه دهد؟!
پیامبرنمای بهائی با استناد به جبر خدای تعالی، ناتوانی خود بر ارائه معجزه را به تغییر خواست خداوند تعبیر می کند؛ اما چگونه پیامبرنمای بهائیت میتواند ادعای ارتباط خارق العاده داشته باشد و از انجام آن ناتوان باشد؛ چگونه میتواند دلیل معجزه را برای خود رد کند و در جایی دیگر ادعای اعجاز آیاتش را داشته باشد؟!
یشوایان بهائی در قبال دریافت حمایت قدرت های استعماری، ضمن ثناگویی، مجری سیاست های آنان نیز بوده اند. پس وقتی بهائیت مبنا و مقصود خود را با آمریکا یکی معرفی می کند و آن را خیرخواه برای بشر می داند، باید دانست که یا بهائیت مزدور آمریکاست و یا عدل و خیرخواهی را تنها در منافع خود می بیند!
بهائیت تشکیلاتی سلطه طلب است که با ظاهری دینی به بهره کشی از اعضایش می پردازد و در عین حال خود را طرفدار جدایی دین از سیاست می داند! یکی از دلایل این حقیقت هم شیوه تأسیس، کارکرد و دایره اختیارات محافل بهائی است که در این نوشتار به معرفی و نقد بخش هایی از آن می پردازیم.
عبدالبهاء در حالی اسلام را دین شمشیر و خشونت معرفی کرده که اساساً جهاد در اسلام به منظور دفاع و رفع فتنه تشریع شده است. بعلاوه بهائیتی که علیه اسلام سیاه نمایی و تبلیغ صلح دروغین خود را می کند گویا فراموش کرده که با تفکر و عملکرد خشن خود، روی هر جانی را سفید کرده است!
عبدالبهاء مردم ایران را بخاطر ایمان نیاوردن به بهائیت، عنکبوت صفت و ایراد گیر معرفی کرده است. اما هرچند این تنها توهین پیشوایان بهائی به مردم ایران نیست، ولی بی شک علت عصبانیت عبدالبهاء از ایرانی ها بخاطر حساسیت بیشتر ایشان در شناخت حقیقت بوده است. از همین رو هم ترجمه آثار خود به فارسی را ممنوع کرده اند!
فرقه ای که به زور سرنیزه استعمار هم نتوانست موفقیت چندانی در دنیا کسب کند، مدعی می شود اسلام به واسطه شمشیر و خود به واسطه گفتمان گسترش یافته است! اما اگر به راستی کلام و منطق بهائیت تا این حد نافذ است پس چرا پیشوایان بهائی حتی از مناظره پیروانشان با مخالفین آگاه بهائیت نهی کرده اند؟!
تشکیلات بهائیت در این دوره آشوب ها با اسم رمز «مشارکت در اصلاح»، بهائیان را مجاز به فعالیت و ایفای نقش ضدحکومتی کرد. اما این سازمان و بهائیانی که از هیچ تلاشی برای پیاده سازی طرح براندازی نرم در کشور دریغ نمی کنند، در نظر عبدالبهاء پست فطرت و حزب شیطان هستند.