حکومت موازی بهائیت
در آییننامههای بهائی صراحتاً به وجود دولت مخفی و موازی بهائیت اعتراف شده و حکومت بهائی، دارای سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه دانسته شده است. اما چگونه بهائیت از حکومتی موازی برخوردار و به دنبال ایجاد حکومت دینی جهانی برای خود است، درحالی که تا توانسته علیه حکومت بر مبنای دین، نفرتپراکنی کرده و عامل عقبافتادگی ایران را حکومت دینی دانسته است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه بهائیت و رهبران آن خود را تافتهای جدا بافته میدانند که هیچ نهاد حاکمیتی را قبول نداشته و از ساختار تشکیلاتِ موازی با حکومت مرکزی پیروی میکنند. بهائیان برای خود سیستم جداگانهای نظیر: ثبت ولادت، ازدواج، وفات، قضاوت و... دارند.
جناب صبحی از مبلّغان پیشین بهائیت در مورد حکومت موازی و زیرزمینی بهائیت در ایران گفته است: «این گروه... اندک دلبستگی به این کشور ندارند. اینها در درون خود، سازمانها در برابر سازمانهای کشور فراهم کردهاند که مایهی شگفتی است؛ از جمله «لُجنه اصلاح» که وظیفهی سازمان دادگستری را دارد. «محفل روحانی» که وظیفهی سازمان فرمانروایی و سازمانهای دیگری دارند که نمیگذارند کارشان به سازمانهای کشور برسد؛ تا آنجا که برگ شناسنامهی جداگانه برای خود چاپ کردهاند و از هر راهی میکوشند تا مردم را بترسانند و بر همه چیز آنها دست یابند و چیره شوند».[1]
در آییننامههای بهائی صراحتاً به وجود دولت مخفی و موازی بهائیت اعتراف شده و حکومت بهائی، دارای سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه دانسته شده است: «بیت العدل اعظم، سوای مسئولیت تقنینیه، مسئولیتهای اجرائیه و قضائیه را نیز به عهده دارند. در حالی که نهایتاً وظیفه اصلی بیت العدل اعظم از نوع تقنینیه است، مع هذا (با این حال)، این هیأت مسئولیت مستمره به جهت وظائف اجرایی و قضایی مؤسسه را نیز به عهده دارند. لهذا اشاره به اعضاء معهد أعلی به عنوان قانونگذاران (به تنهایی) دقیق و رسا نمیباشد».[2]
اما چگونه بهائیت از حکومتی موازی برخوردار و به دنبال ایجاد حکومت دینی جهانی است،[3] درحالی که تا جای ممکن، علیه روحانیت، دین اسلام و حکومت بر مبنای دین، نفرتپراکنی کرده و عامل عقبافتادگی و اضمحلال ایران را حکومت دینی معرفی کرده است: «کلّ را به دلیل و برهان قاطع لامع (روشن) عقلاً و نقلاً دلالت نمودم که باید اطاعت حکومت نمایند و رؤسای دین به هیچ وجه مدخلی در امور سیاسی نداشته و هر وقت علمای ادیان، در امور سیاسی مداخله نمودند، مضرّت کلّی حاصل شد».[4]
آری؛ پیشوایان بهائیت که بر خلاف قانون، حکومتی موازی و مخفی در کشورها برای خود تشکیل میدهند و تنها به قوانین آن پایبند هستند، در تبلیغاتشان، سیاست و حکومت را با مردان دین، نامربوط دانستهاند: «دین ابداً در امور سیاسی علاقه و مدخلی ندارد، زیرا دین تعلّق به ارواح و وجدان دار و سیاست تعلّق به جسم. لهذا رؤسای دین نباید در امور سیاسی مداخله نمایند بلکه باید به تعدیل اخلاق ملّت پردازند، نصیحت کنند و تشویق و تحریص بر عبودیت نمایند. اخلاق عمومی را خدمت کنند، احساسات روحانی به نفوس دهند، تعالیم علوم نمایند و اما در امور سیاسی ابداً مداخلی ندارند. حضرت بهاءالله چنین میفرماید. در انجیل است که آنچه مال قیصر است به قیصر بدهید و آنچه مال خداست به خدا».[5]
پینوشت:
[1]. فضلالله صبحی مهتدی، پیام پدر، صص 248-247.
[2]. هلن باست هورنبی، انوار هدایت، نسخه الکترونیکی، ص 405، شماره 1072.
[3]. پیشوایان بهائیت تشکیل حکومت جهانی بهائی را هدف نهایی خود برشمردند: ر.ک: شوقی افندی، توقیعات مبارکه خطاب به احبای شرق، آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری، 1992 م، ص 502.
[4]. عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب، ج ۵، شماره ۱۰۴، صص ۸۴-۸۳.
[5]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری، بیتا، ج 1، ص 176.
افزودن نظر جدید