بهائیت وشیخیه
بر خلاف ادعای تشکیلات بهائیت، کسی به صرف بهائی بودن در ایران به قتل نمی رسد. اما سخن آقای قرائتی که به آن استناد شده، ناظر به مرتد فطری است و شرایط سخت و خاص خود را دارد. ضمن اینکه بهائیتی که خود دستور به مرگ مخالفین و مجازات بدتر از مرگ برای مستبصرین بهائی را می دهد، دیگر چه جای انتقادش از اسلام باقی می ماند؟!
اگر برگزاری جشن کریسمس تا این حد موجب عصبانیت رهبران بهائی می شد، پس چرا تعارف را کنار نگذاشتند و حکم به ممنوعیت و حرمت آن نداده اند؟! آیا دلیلی غیر از دورویی دین سازان بهائی داشته است؟! دین سازانی که بر خلاف شعارهای خود، هم به دنبال استقلال بهائیت بودند و هم نمی خواستند طرفداران مسیحی خود را بخاطر اصرار بر استقلال از دست دهند!
تشکیلات بهائیت در حالی با تخریب اسلام، به تبلیغ دروغین جایگاه زن در قول عبدالبهاء می پردازد که این پیشوای بهائی مدام به تحقیر جنس زن می پرداخت و از حقوقش محروم می کرد. در این صورت یا در انتساب سخنانی در تکریم زن به پیشوایان بهائی باید تردید کرد و یا به دورویی و عوام فریبی شان ایمان آورد.
ساختن ایرانی سکولار نه پیشگویی پیشوایان بهائی، بلکه طرح ریزی و هدف بهائیت برای تصاحب حکومت ایران است. چرا که بهائیت می داند سلطه بر جامعه اسلامی، ظلم ستیز و آزادی خواه ناممکن است و مگر در جامعه ای سکولار است که بتواند حکومت خود را پی ریزی کند.
پیامبرنمای بهائیت، واژه های نادرستی را تحت تأثیر زبان فارسی ساخت و ثابت کرد که سیاه مشق هایش، محصول یک فارسی زبان کم سواد و نه برآمده از علم نامتناهی الهی است. همین اشتباهات فاحش ادبی هم بود که بهاء را مجبور ساخت به توجیه غلط هایش روی آورد و عاجزانه، غلط های ساختگی خود را میزان سنجش دیگر عبارات بداند.
در پاسخ به اینکه چرا ارتباط بهائیان با سازمان رهبری بهائیت بیت العدل مستقر در اسرائیل، مصداق عمل مجرمانه است باید گفت که بر اساس قانون این عمل مجرمانه است. چرا که تشکیلات بهائیت از چهل سال پیش که رسماً غیرقانونی اعلام شد و حتی پیش از آن، همواره اهداف و اعمال براندازی و جاسوسی را دنبال و اجرایی می کند.
تشکیلات بهائیت، محکومیت مجدد ده ساله مهوش ثابت و فریبا کمال آبادی را بخاطر عقاید آنان دانست و از این حکم، به ظلمی آشکار تعبیر کرد؟! اما اگر این دو فقط باورمند به بهائیت بودند، پس مجری سیاست ها و اجرای نقشه های ترسیمی سازمان برانداز بهائیت در ایران کیست؟! پس خطاب بیت العدل به تبلیغ، جاسوسی و تلاش برای براندازی به کیست؟!
دنیس ماسئونین از اعضای پیشین و محقق بهائی، در اشکال به آمارسازی تشکیلات بهائیت از میزان ترجمه آثارش به زبان های دیگر؛ حجم، نوع و نحوه آثار ترجمه شده را مورد اشکال قرار داده است. در واقع بهائیتی که بخاطر ترس از رسوایی، در ترجمه و انتشار آثارش محتاط عمل می کند، در عین حال همیشه طلبکار است و دیگر عوامل را مانع دسترسی به منابع اصیل بهائی معرفی می کند.
بهائیان آثار پیامبرنمای خود، خصوصاً آثار عربی او را اعجاز برانگیز و موجب حیرت اهل فصاحت و بلاغت معرفی می کنند. اما حقیقت آنست که یک انسان درس خوانده، عالم درس نخوانده معرفی می شود و عباراتی سرشار از غلط را به اسم وحی می نگارد! پس از غلط گیری های فراوان توسط او و اتباعش هم، محصولی بی محتوا، غلط و سندی بر رسوایی بهائیت به جا مانده است.
امام جمعه زاهدان با حمایت از بهائیان، مدعی سرکوب برخی افراد بخاطر عقایدشان در ایران شد. این در حالیست که جدای از الحادی بودن بهائیت و حمایت این امام جمعه اهل سنت، بنابر قانون اساسی، حقوق انسانی تمامی اقلیّت ها تا زمانی که علیه اسلام و کشور توطئه نکنند محترم شمرده شده است. پس این سخنان مولوی عبدالحمید برآمده از ناآگاهی یا غرض ورزی ایشان است؟!
لوح احمد که پیامبرنمای بهائی آن را شاهکار آثار خود برشمرده و برای هر بار خواندنش ثواب صد شهید معین کرده، نمونه بارزی از غلط گویی های پیشوایان بهائی است. غلط هایی که به اسم آیات الهی و تنها معجزه خود، به خورد پیروانشان داده اند!
پیامبرنمای بهائیت در پاسخ به اینکه چرا هیچ معجزه ای ندارد، معجزات پیامبران را تنها نوشته های ایشان می داند. ازلی ها هم در پاسخ به او می گوید که علاوه بر تعیین صبح ازل توسط باب، او نیز نوشته های بسیاری دارد، پس چرا تو ایمان نمی آوری؟! آری؛ وقتی نوشته های پرغلط باب، بهاء و ازل دلیل حقانیت شان می شود، نتیجه ای جز این ندارد!
چگونه پیامبرنمای بهائیت می تواند آثار سرشار از غلط خود را به عنوان اعجاز و منبع وحی الهی معرفی کند، اما آنها را نیازمند اصلاح بشری بداند؟! مگر این پیشوایان بهائیت نبودند که حتی از یک غلط رقبای خود نگذشته و آن را دلیل بر کذب و بطلان ادعاهایش معرفی می کردند؟!
در روزهای اخیر، مستندی از چند زن متأهل بهائی منتشر شد که به دلیل فساد اخلاقی سیستماتیک و اجبار بر زنا، از فرقه بهائیت جدا شده و مورد طرد قرار گرفتند. اما مگر فرقه ای که برای بروز مسائل غیراخلاقی با مواردی (نظیر عدم اجراء و یا حتی تعیین مجازات برای زنا) بسترسازی کرده؛ می تواند پیدایش این گونه مسائل را بی ربط به خود جلوه دهد؟!