بهائیت وشیخیه
ملاعبدالخالق یزدی به عنوان یک یهودی مخفی، در سیمای عالمی شیعی وارد شد و در مدت هفت سال هم نشینی سعی کرد بر تفکرات شیخ احمد احسایی تأثیر بگذارد. اما آیا نظرات نادری که شیخ احسایی به واسطه آن ها میان شیعه شکاف پدید آورد، موجبات تکفیر خود را فراهم و راه ظهور بابیت و بهائیت را هموار کرد، از تأثیرات ملاعبدالخالق یهودی بوده است؟!
عبدالخالق یزدی یهودی که پیش از فتنه باب ادعای مسلمانی کرد، تأثیر بسزایی در زمینه سازی و گسترش بابیت ایفا کرد. ارتباط عبدالخالق با علی محمد باب، محدود به درس نبود و پیشوای بابیت کارهایش را به او گزارش می داد. عبدالخالقی که حتی پسرش را در راه حمایت از بابیت فدا کرد، پس از شیوع بابیت و ایجاد چنددستگی در ایران، به کیش یهود خود بازگشت.
بسیاری از بابی شدگان اولیه از یهودیان مخفی و جدیدالإسلام بودند که حدود پنج سال قبل از آغاز فتنه بابیت تظاهر به اسلام کرده و با شروع جریان بابیت به او پیوستند. این افراد که در بین آن ها جاسوس های انگلیس نیز یافت می شود، نقش مهمی در ایجاد، گسترش و تثبیت بابیت و بهائیت ایفا کردند و پس از سال ها دوباره به آیین خود بازگشتند.
فوت مهسا امینی بهانه ای شد تا سازمان بهائیت و بهائیان سازمانی با آتش افروزی، ثمره سال ها کاشت سیاست گفتمان نفرت را به همراه هم قطاران خود، در کف خیابان ها برداشت کنند . اما به راستی تشکیلاتی که در راه براندازی، حتی اصول مکتوب خود را زیر پای می گذارد، چگونه قابل اعتماد است و بهائیان معتقد، چه توجیهی برای پیروی از آن دارند؟!
محفل بهائیت در استرالیا به جای زیرپا گذاشتن حکم پیشوایان خود، دخالت در امور ایران و اظهار نظر پیرامون حقوق بشر و زن، بهتر است ابتدا نیم نگاهی به سوابق سیاه و دیدگاه منفی کشور و مسلک خود به این مسائل داشته باشند تا با اغراض سیاسی جمهوری اسلامی را متهم نکنند!
یهودیان علنی، یعنی یهودیانی که مستقیماً از یهود به بابیت و بهائیت گرایش پیدا کردند، نقش مهمی در تثبیت و گسترش این فرقه ها ایفا کردند. در واقع جریان یهودی که با اسلام دشمنی می کرد با پوشش و ابزار بابیت و بهائیت، به صورت مخفی و علنی تلاش کرد تا به اسلام ضربه زده و نیرو و جریان موافق خود را در جوامع دیگر بپروراند.
مانکجی، هندی و با تابعیت انگلیس، سابقه سال ها خدمت به استعمار و جاسوسی برای انگلیس را دارد. او که مسئولیت حمایت مالی از مزدوران انگلیس را بر عهده داشت، در آخرین مأموریتش با پیامبرنمای بهائیت در تبعید دیدار کرد و پس از آن به اسم حمایت از زرتشتیان، به ترویج بهائیت در ایران پرداخت! اما توجیه بهائیان از این روابط مرموز، ایمان آوردن مانکجی به پیامبرنمای بهائی است!
مانکجی که در سابقه سال ها خدمتش به استعمار مسئولیت حمایت مالی از مزدوران انگلیس دیده می شود، حمایت های جدی از بابیت و بهائیت را در کارنامه دارد. او که به بهانه حمایت از زرتشتیان عازم ایران شده بود، اقداماتی نظیر ترویج بهائیت میان زرتشتیان، نسب سازی برای پیامبرنمای بهائی، پیگیری نگارش کتاب در ترویج بهائیت و... را انجام داد.
مؤسسه توانا که با بنیانگذاری و مدیریت یک بهائی، از طرفداران سفت و سخت تحریم و جنگ علیه ایران است، با اجاره صفحه مهناز افشار به دنبال آنست که فعالیت های ضدانقلابی و براندازی خود در ایران را در مقیاس گسترده تری به پیش ببرد. مؤسسه توانا و تشکیلات بهائیت با اسم و رسمی متفاوت اما رویکردی یکسان، پروژه براندازی جمهوری اسلامی را دنبال می کند.
رسانه بهائی که به اسم آزادی و به بهانه فوت مهسا امینی مردم را به آشوب علیه حکومت فرا می خواند که پیامبرنمای بهائیت از آزادی خواهی نهی کرده و آن را مصداق حیوانیت می دانست! دعوت به آزادی خواهی از رسانه بهائی در حالی صورت می گرفت که پیامبرنمای بهائیت آزادی را در پیروی از اوامر خود و امرش را مساوی با اطاعت محض از حکومت معرفی کرد!
یکی از پیج های سازمان بهائیت با انتشار پوستری به مقایسه مهسا امینی و قره العین بابی پرداخت و نقطه اشتراک هر دو را اعتراض به حجاب دانست. اما تشکیلات بهائیت در مقایسه قره العین بابی که زنی فراری، قاتل، شورشی، تروریست و فاسد بوده با مهسا امینی، در واقع به مرحومه امینی توهین کرده است!
در عبارات شیخ احمد احسایی، معصومین (ع) علت فاعلی جهان آفرینش دانسته شده و خلق و روزی بندگان به ایشان نسبت داده شده است. اما اگر مراد او آن است که خلق و روزی به ائمه (ع) تفویض شده مصداق غلو و ناسازگار با دلایل عقلی و نقلی توحید است و اگر مرادش این بوده که معصومین (ع) با اراده خداوند این امور را انجام میدهند، اشکالی ندارد.
در پاسخ به اینکه آیا از ابتدای شکل گیری بهائیت، بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عامل گرایش به بهائیت و بهائی شدن افراد شده یا خیر، دو فرض قابل تصور است. اگر میان گرایش به بهائیت و بهائی شدن تفاوت قائل شویم، این عوامل شاید بتواند گرایش به بهائیت را افزایش دهد؛ اما هیچگاه نمی تواند عامل شیوع بهائیت به معنای باور قلبی به آن شود.
چگونه فرقه بهائیت سعی دارد تا رشد و بقای خود را مرهون عقاید و آموزه های ابدعی اش معرفی کند در حالی که عقاید بهائیت سرشار از شرک و تناقض و تعالیم بهائیت هم تقلیدی از سایر ادیان و مکاتب فکری است.