بهائیت وشیخیه
نهاد رهبری بهائیت با برجسته کردن اجر فعالیت تبلیغی و سازمانی بهائیان ایران، با بکار بردن واژه کشته شدگان به جای شهید، به تضعیف جایگاه مدافعان وطن پرداخت. بیت العدل در ادامه با دریغ کردن واژه شهید از مدافعان بهائی ایران، شهادت را تنها منحصر در راه خدمت به فرقه بهائی دانست.
تشکیلات بهائیت تلاش دارد تا با تهمت و نفرت، به فاصلهاندازی میان مردم و حاکمیت بپردازد و در عوض خود را همسو با مردم ایران جلوه دهد؛ اما با نگاهی به سیره عملی و اعتقادی بهائیت، درمییابیم که این رویکرد، بر خلاف چهره اصلی و باور بهائیت است؛ زیرا بهائیت دشمنی خود با مردم ایران را ثابت کرده، وحدت را تنها با بهائیان مجاز دانسته و آزادی خواهی را حیوانی میداند!
بهائیت تا زمانی یک حرکت را مردمی و خود را ملزم به دفاع از آن میداند که در راستای منافعش باشد؛ هر زمان هم که منافع خود را بر خلاف مردم بیند، خود را قانونمدار، مطیع حکومت و معترضین را اراذل و اوباش میخواند و از سرکوب آنان حمایت میکند!
یکی از توجیهاتِ ادعای خدایی پیامبرنمای بهائی، تشبیه گفتههای او به شطحیات صوفیانه و تجلّی است. اما به چند دلیل این توجیه قابل پذیرش نیست: اول: انسان نمیتواند مظهر کامل ذات الهی باشد، چون که خود، آفریده شده، محدود و ضعیف است. دوم: پیامبرنمای بهائیت با رد تجلّی، خود را ذات پروردگار دانسته و همین توجیه را نیز رد کرده است.
فرهاد ظریف بازیکن سابق والیبال درحالی به حضرت زهرا (ع) جسارت کرد که برخی رسانهها، از بهائی بودن همسر او خبر دادند. اما گذشته از سابقه توهین نوشتاری، گفتاری و عملی فرقه بهائیت؛ توهین به مقدسات دیگر ادیان و مذاهب خصوصاً شیعه، با هدف تخریب، برای بالا بردن خود و بنا کردن نمادهای بهائی روی آنها صورت میپذیرد.
عبدالبهاء در حدود سال 1920 مدعی شد که طاعون درمانی ندارد. این در حالیست که در سال 1897 یعنی بیش از بیست سال قبل از آن، اولین واکسن طاعون کشف شد. اما چگونه از عبدالبهائی که ادعای علم الهی دارد و شعار آوردن آموزهی مطابقت دین با علم و عقل سر میدهد، چنین اشتباه بزرگی می کند؟!
قطب خودخوانده دراویش گنابادیه که حتی نزد آنها هم منزلتی ندارد، خود را در جایگاه ناصح و اندیشمند اسلامی دیده و از لزوم حفظ کرامت انسانی بهائیان سخن گفت؛ اما سالها پیش از آنکه صلاحی بخواهد خود را به فرقه ضد اسلامی و ضد ملّی بهائیت گره زند تا مشهور شود، قانون اساسی بر کرامت انسانی پیروان تمامی ادیان الهی و غیرالهی تصریح کرده بود.
تأویل ظاهر و انتساب راز و رمز به نصوص الهی، با هدف تحریف ادیان و اثبات خود، هم برای باب و بهاء و هم برای جناب معانی غلط است. اساساً این شیوه دارای ملاکی نیست؛ چرا که مخالفین و موافقین، هردو میتوانند برای رسیدن به هدف خود از آن استفاده کنند. علاوه بر آن، خدای تعالی در فرستادن پیامبران، ایشان را با دلایل روشن مبعوث میفرمود.
از آنجا که دین سازان بهائی از ارتباط با خارق العاده محروم بودند، اساساً هرگونه وجود و تأثیر متافیزیک و فرا مادی را منکر شدند؛ اما جالب است بدانیم که بر خلاف این رویکرد و همچنین بر خلاف شعار تطبیق دین با علم و عقل در این فرقه، عبدالبهاء، اسم اعظم بهائی، تصویر خود و مناجاتهایش را، دارای اثر فرا مادی دانسته است!
وقتی عبدالبهاء دستوراتی به بهائیان صادر کرده که یا خود به آنها التزامی نداشته، یا اینکه با سایر تعالیم بهائی در تضاد هستند، مشخص است که پیروانش هم خود را پایبند به دستورات این مسلک ساختگی نمیدانند. دستوراتی نظیر اطاعت از حکومت، دخالت نکردن در سیاست و ...، از تناقضات بی عملی بود که عبدالبهاء هم به آنها پایبندی نداشت.
سازمان رهبری تشکیلات بهائیت، بهائیان ایران و یا کسانیکه به ایران سفر کردهاند را از سفر به اسرائیل نهی میکند! در واقع تشکیلات بهائیتی که بهائیان ایرانی را به خاطر خوش خدمتی به رژیم صهیونیستی، از زیارت اماکن مقدسهشان نهی میکند، چرا بر قانون شکنی، خرابکاری و تلاش برای براندازی در ایران اصرار دارد؟!
نهاد رهبری بهائیت در پیامی از بهائیان ایران و بهائیانی که در سالهای اخیر به ایران سفر کردهاند خواست تا به اسرائیل سفر نکنند. با نگاهی به گذشته این فرقه در مییابیم که بهائیت برای راضی نگه داشتن مقامات رژیم صهیونیستی، همواره خود و پیروانش را مطیع محض اسرائیل نگاه میدارد.
بهائیتی که حقانیت خود از ادیان را به وسیله تأویل در مهدویت و خاتمیت و ... ثابت میکند، در منطقش تأویل را باطل میداند و مدعی است باید به معنای ظاهری آیات و روایات تمسک کرد.
افرادی که فرای بهائی باوری به عنوان مهرههای تشکیلات بهائیت در بیایند و به اجرای نقشهها و سیاستهای جاسوسی آن بپردازند، باید بدانند که بر اساس قانون، مجازاتهای درس آموزی در انتظارشان خواهد بود.