نقد شعار بهائیت، وحدت برای آزادی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سازمان بهائیت در یکی از پیامهای خود، از آشوبهای اخیر در ایران به «خیزش سراسری مردم ایران علیه ظلم و نابرابری حاکم بر جامعه» تعبیر کرد. تشکیلات بهائیت طبق سیاست ترسیمیاش، در این پیام تلاش کرد تا با ایراد تهمت و ایجاد نفرت، به فاصلهاندازی میان مردم و حاکمیت بپردازد.
چنانکه در بخشی از این پیام میخوانیم: «حاکمیت ایران، برای خاموش کردن اعتراضات به هر ترفندی متوسل شده است. کشتن مردان و زنان شجاع، بازداشت، ضرب و شتم، تهمت و تفرقه افکنی، از جمله شیوههای مقابله حکومت در برابر ایرانیان بوده است.»
در ادامه و پس از تلاش برای جدایی میان دولت و ملّت، تشکیلات بهائیت تلاش کرد تا جمهوری اسلامی را دشمن مشترک مردم ایران و بهائیت معرفی کند و خود را متحد و همراه با مردم معرفی کند: «شهروندان بهایی ایران، از جمله اقشار جامعه ایران هستند که از ابتدای تأسیس نظام اسلامی در ایران، در تیررس فشارها و برخوردهای حکومتی بودهاند. در این هفتهها، باز هم شاهد تهمتزنی و بازداشت هموطنان بهایی در ایران هستیم.»[1]
اما هر چند تشکیلات بهائیت با این دست بیانیهها تلاش دارد تا خود را آزادیخواه و هم صف با مردم ایران جا بزند، اما با نگاهی گذرا به سیره و عمل بهائیان درمییابیم که این اظهارات، بر خلاف چهره واقعی بهائیت است؛ زیرا:
اولاً: بهائیت اگر واقعاً همراه با مردم است، پس چرا همواره در مجامع بین المللی خواستار محکومیت، فشار و در نتیجه تحریم ایران میشود؟![2] مگر این تحریمها شامل مردم ایران نمیشود؟! پس چگونه تشکیلات بهائیت خود را با مردم یکی دانسته و در مقابلِ حامی واقعی مردم یعنی حکومت جا میزند؟!
ثانیاً: تشکیلات بهائیت چگونه میتواند خود را همسو و متحد با مردم جلوه دهد، در حالیکه نه تنها عملکردش، بلکه اعتقاداتش هم خلاف آن است؛ مگر این بهائیت نیست که غیربهائیان را حیوان میداند و انسان نامیدن مخالفینش را گناهی نابخشودنی عنوان میکند؟![3]
مگر این بهائیت نبوده که از معاشرت پیروانش با غیربهائیان نهی کرده است؟![4]
مگر این بهائیت نبوده که با توهین، از ملّت ایران به «ملّتی جاهل، متعصب و متوحش (وحشی) که بهائیان، در چنگ آنان گرفتار هستند»[5] تعبیر کرده است؟!
حال چه شده که تشکیلات بهائیت خود را با مردم ایران یکی میداند؟!
ثالثاً: تشکیلات بهائیتی که به اسم همسویی با مردم ایران و آزادی؛ در جهت منافع صهیونیستها و برای براندازی در ایران گام برمیدارد، آیا نمیداند که در تعالیمش از اعتراض به حکومتها و آزادیخواهی به شدّت نهی شده است؟! مگر این پیشوایان بهائی نبودند که حتی سخن گفتن در امور سیاسی را ممنوع کرده و تنها از بهائیان خواستهاند دعاگوی حاکمین باشند؟![6]
مگر این پیشوایان بهائی نبودند که آزادی خواهی را خواستهای غلط و حیوانی معرفی و به شدّت با آن مخالفت کردند؟![7]
حال چه شده که تشکیلات بهائیت در راستای براندازی، در کنار پنهان کردن چهره واقعی و خائنانه خود، حتی اعتقادات و تعالیمش را هم زیر پا میگذارد؟! آری! چه شده که دشمن اصلی مردم ایران (بهائیت)، امروزه به اسم حامی وارد شده و جمهوری اسلامیِ برخاسته از آراء مردمی را دشمن مشترک خود و مردم جا میزند؟!
پینوشت:
[1]. به نقل یکی از سایتهای وابسته به تشکیلات بهائیت، «جعلیات نظام برای سرکوب؛ شهروندان دستگیر شده بهایی.»
[2]. «سازمان ملل و تلاش بهائیت برای محکومیت ایران»
[3]. ر.ک: حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، چاپ سنگی از روی نسخه خطی، ص140.
[4]. ر.ک: اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج8، ص39.
[5]. ر.ک: شوقی افندی، توقیعات مبارکه حضرت ولی امرالله، لوح قرن احباء شرق (نوروز 101 بدیع)، مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 123 بدیع، ص17.
[6]. ر.ک: ج ای اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، چاپ حیفا: 1932 م، ص264.
[7]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، نسخه الکترونیکی، ص117-116، بند: 123.
افزودن نظر جدید