مانکجی کیست؟ ارتباطش با بهائیت چیست؟

  • 1401/07/25 - 15:04
مانکجی، هندی و با تابعیت انگلیس، سابقه سال ها خدمت به استعمار و جاسوسی برای انگلیس را دارد. او که مسئولیت حمایت مالی از مزدوران انگلیس را بر عهده داشت، در آخرین مأموریتش با پیامبرنمای بهائیت در تبعید دیدار کرد و پس از آن به اسم حمایت از زرتشتیان، به ترویج بهائیت در ایران پرداخت! اما توجیه بهائیان از این روابط مرموز، ایمان آوردن مانکجی به پیامبرنمای بهائی است!
جاسوسی بهائیت استعمار, بهائیت و انگلیس, بهاءالله استعمار

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بر اساس برخی منابع بهائی، مانکجی هنگام تبعید پیامبرنمای بهائی در بغداد با او دیدار و در این دیدار به او ارادت پیدا می کند.(1) برخی دیگر از منابع بهائی نیز بر این باورند که مانکجی به پیامبرنمای بهائیت ایمان آورده است.(2)

اما دیدار مانکجی در بغداد با پیامبرنمای بهائیت تنها ارتباط این دو نبود و مانکجی از طریق مکاتبه و به واسطه گری ابوالفضل گلپایگانی (مبلّغ مشهور بهائی) با پیامبرنمای بهائیت در ارتباط بود. این ارتباط شوم به قدری گسترش یافت که پیامبرنمای بهائیت لوحی پنجاه صفحه ای درباره مانکجی صادر کرد!(3)

اما مانکجی کیست و علت ارتباطش با بهائیت و شخص حسینعلی نوری چیست؟!

مانکجی فرزند لیمجی فرزند هوشنگ در 15 فوریه 1813 م در دهکده موراسومالی در بندر سورت هند به دنیا آمد. بندر سورت مرکز مهمی برای تجارت با غرب بود.(4) ادعا می شود اجداد مانکجی از زرتشتیانی بودند که زمان صفویه از ایران به هند مهاجرت کردند.

پارسیان هند در زمان استعمار پرتغال با آن همکاری داشته و پس از آن، اولین گروهی بودند که با استعمارگران انگلیسی همکاری کردند. پدر مانکجی جزء کارکنان دولت انگلیس در سورت بود و با انتقال فعالیت انگلیسی ها از سورت به بمبئی، به بمبئی رفت و در آنجا اقامت گزید.(5) مانکجی نیز در سال 1828 م و در پانزده سالگی به همراه وزیر مختار انگلیس روانه سند هندوستان شد و مسئولیت صندوق داری ارتش استعمار انگلیس در سند را به عهده گرفت.(6)

مانکجی با پایان مأموریتش به بمبئی بازگشت و سه سال بعد با همان وزیر مختار به کجبوج افغانستان سفر کرد و مسئولیت صندوق داری ارتش انگلیس را به عهده گرفت. چهارسال بعد به همراه ارتش انگلیس به قصد اشغال کابل راهی شد و در این سفر نیز اختیاردار 250 میلیون طلا و نقره ارتش استعماری (7) و توزیع میان مزدوران انگلیس شد.(8)

مانکجی پس از تسخیر سند نیز به آنجا رفت و هفت سال در آنجا و فیروزپور ماند.(9) در این مدت نیز ظاهراً به عنوان عنصری اطلاعاتی در این مناطق اشغالی به سر می برد و همچنان وظیفه صندوق داری و توزیع پول میان عوامل انگلیس را بر عهده داشت. دوست و همراه مانکجی یعنی پاتینجر نیز از جاسوسان کارکشته بود که در خلال جنگ ایران و شورشیان افغان (1828 م- 1254 ق) در راستای منافع استعمار انگلیس فعالیت داشت.

مانکجی تبعیت بریتانیا را پذیرفت و کارمند دولت این کشور شد و به عنوان مأمور اطلاعاتی بریتانیا و به بهانه کمک به زرتشتیان (در سال 1854 م- 1271 ق) به ایران سفر کرد و 28 سال در ایران اقامت داشت. در مدت اقامت خود در ایران، حمایت و تقویت جریان بابیت و بهائیت و کمک به گسترش آن ها را بر عهده گرفت.

اما نکته ای که بیش از هرچیز توجهات را به خود جلب می کند این است که قبل از ورود مانکجی به ایران و انجام مأموریت جدید، به بغداد رفته و در سال 1270 ق با حسینعلی نوری دیدار و مذاکره می کند. اما این دیدار حاوی نکاتی است، از جمله اینکه:

چرا یک مأمور و جاسوس انگلیس قبل از ورود به محل مأموریتش با پیامبرنمای بهائیت دیدار می کند؟! چه رازی در این دیدار نهفته بود؟! کدام سفیهی باور می کند که یک جاسوس با سابقه و عضو رده بالای ارتش انگلیس که از قضا مسئول حمایت از مزدوران این استعمار را بر عهده داشت، به صورت اتفاقی با پیامبرنمای بهائی دیدار کند و به او ایمان آورد؟! منظور پیامبرنمای بهائیت که اعتراف کرده در دوران تبعید، از دولت شهریه و حقوق می گرفته، کدام دولت بود؟!(10) او که با ارفاق و وساطت استعمار جان سالم از دست دولت ایران به در برده بود، پس چه دولتی و با چه هدفی به او حقوق می داد که خود و هم مسلکان تروریستش را تأمین می کرد؟! بدون شک دیدار مانکجی با پیامبرنمای بهائی در راستای اهداف مأموریتی اش برای انگلیس و امتداد این ارتباط ها در راستای منافع مشترک استعمار و دین ساختگی بهائیت بوده است!

پی‌نوشت:
(1). روح الله مهرانجانی، شرح احوال جناب میرزا گلپایگانی، بی‌جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 131 بدیع، ص 55.
(2). رگ تاک دلارام مشهوری، گفتاری درباره نقش دین و تاریخ اجتماعی ایران، پاریس: خاوران، 2002 م، ص 127.
(3). روح الله مهرانجانی، شرح احوال جناب میرزا گلپایگانی، بی‌جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 131 بدیع، صص 59-58.
(4). آسموسن کای بار، مری بویس، دیانت زرتشتی (مجموعه سه مقاله)، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1348 ش، ص 140.
(5). رشید شهمردان، تاریخ زرتشتیان - فرزانگان زرتشتی، تهران: فروهر، 1363 ش، ص 618.
(6). همان، ص 619.
(7). همان، ص 621-620.
(8). ر.ک: محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، تهران: اقبال، 1361 ش، ج 1، ص 390-389.
(9). همان، ص 622.
(10). چنانکه پیامبرنمای بهائی گفته است: «قسم به جمال قدم که اول ضرّی که بر این غلام وارد شد، این بود که قبول شهریه از دولت نموده و اگر این نفوس (بهائیان) همراه نبودند، البته قبول نمی‌کردم.» حسینعلی نوری، مجموعه الواح مبارکه، چاپ مصر: بی نا، بی جا، ص 159.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.