بهائیت وشیخیه
پیشوایان بهائیت از انکار وجود خارجی شیطان شروع کرده، در مواردی وجودش را پذیرفته و عقاید اسلامی در خصوص آن را تکرار کرده و در نهایت شیطان را زناکار با مادر مخالفین بهائیت معرفی کرده اند!
در باور بهائی فطرت یا سرشت انسان ها به ذاتی و اکتسابی تقسیم شده و فطرت اکتسابی افراد تنها در صورت ایمان به بهائیت پاک دانسته شده است. لذا کسانی که بهائیت را نپذیرند، پست فطرت و با بدترین القاب خطاب شده اند. این در حالیست که فرقه بهائیت ادعای ابداع آموزه وحدت عالم انسانی و تساوی بشر بدون توجه به ایمان و کفر افراد را دارد.
وقتی مقصود از عبادت در بهائیت نه پروردگار بلکه پیامبرنمای بهائی باشد؛ وقتی حتی پیشوایان بهائیت هم به عبادات ساختگی خود تقیدی نداشتند؛ دیگر از پیروان بهائیت چه انتظار می توان داشت؟! پیروانی که بین انسان پرستی و بی تقیّدی یکی را باید انتخاب کنند!
پیشوایان بهائیت در موضوع حمایت از محیط زیست و حقوق حیوانات، دورویی را به اوج رسانده اند! آنان از یک سو خود را مخالف سرسخت گوشت خواری معرفی کرده اند و از سویی دیگر نه تنها خود گوشت خوار بوده اند بلکه غذای ثابت میهمانان شان هم از گوشت تهیه می شده است!
پیشوایان بهائیت با تلفیق منبع وحی الهی و مکاتب فکری بشری، احکام و شریعت ناقصی پدید آوردند که در توجیه آن برای پیروان هر دو قشر عاجز مانده اند! با نگاه به چند نمونه از این احکام، هرچه بیشتر به سُستی شریعت ساختگی بهائیت پی خواهیم برد.
پیشوایان بهائی، با نسخ نجاست و پاکی در اسلام، حکم به پاکی تمامی اشیاء و افراد داده اند. اما به راستی چگونه پیشوایان بهائی بدون رعایت اعتدال در در نجاسات و کثافات، نمی دانستند که امور تکوینی قابل تغییر و تبدیل نیست؟!
پیشوایان بهائیت هرچند تطبیق دین با علم و عقل را یکی از تعالیم جدید خود معرفی کردند؛ اما در عین حال مدعی اند که هنگام شناخت بهائیت باید علم و عقل را کنار گذاشت!
بهائیت که به اشتباه، تداوم فیض الهی را لازمه نزول مستمر پیامبران و ادیان جدید می دانست؛ در جایی از اساس، وجود موعودی پس از خود را رد کرده و در جایی دیگر، تاریخی برای موعود پس از بهائیت اعلام می کند که حتی تصور آن هم ممکن نباشد!
وقتی علی محمد باب دستور به نابودی کتب می دهد، وقتی پیامبرنمای بهائی می خواهد مردم علم و عقلشان را کنار نهند، وقتی ملاک پذیرش علم هر فرد، ایمان به بهائیت است؛ آیا دیگر شعار ارزشمندی علم در این فرقه، چیزی جز شعار توخالی و عوام فریب است؟!
بر خلاف تبلیغات بهائیت در اشاعه شعار وحدت عالم انسانی؛ در این فرقه برخی اقوام بخاطر نژادشان و پیروان تمامی ادیان بخاطر نپذیرفتن مسلک باطل بهائیت، سزاوار توهین پیشوایان بهائی شده اند.
تشکیلات بهائیت از یک سو به اسم آزادی موج حکومت ستیزی در ایران به راه می اندازد و از سویی دیگر پیروانش را از حضور مستقیم میان معترضین باز می دارد. تشکیلات بهائیت با اتخاذ این سیاست، آموزه های بهائی در نهی از آزادی خواهی را زیرپای می گذارد تا خود را در ردیف معترضین قرار دهد. هنگام احساس خطر هم پشت همان ها که فریب داده یا بر آتششان سوخت ریخته را خالی می کند!
کیخسرو جی که در ظاهر از طرف انجمن اکابر پارسیان هند و در واقع از طرف استعمار انگلیس به ایران فرستاده شد، انجمن ناصری زرتشتیان یزد را با هدف سلطه بهائیت بر زرتشت تشکیل داد. این اقدام هرچند به مرگ او منتهی شد اما نشان داد که استعمار انگلیس از هیچ اقدامی برای ترویج بهائیت و فرقه بهائیت از هیچ تلاشی برای نفوذ و سلطه خود دست نمی کشند.
بر خلاف ادعای گلشیفته فراهانی که برهنگی را وجه مشترک خود، مهسا امینی و قرة العین بابی می دانست و مدعی سوزاندن زن بابی بخاطر پوشش شد: اولاً: قرة العین سوزانده نشد و خفه شد. ثانیاً: کشته شدنش نه بخاطر فساد اخلاقی بلکه برای رهبری جریان تروریستی بابیت بود.
یهودیان مخفی یا همان آنوسی ها به منظور ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی، ابتدا خود را مسلمان جا زده و جدیدالسلام لقب گرفتند. سپس به جهت ترغیب مسلمانان به مسلک بابی و بهائی درآمدند و در تقویت آن ها کوشیدند. در پایان هم پس از پا گرفتن مسلک بابی بهائی، از هردو دست شستند و به آیین یهود خود بازگشتند!