قرآنیون
برقعی منکر وجود حجت الهی (امام) از جانب خدا شده و به آیه 165 سوره نساء استدلال میکند؛ در پاسخ به این ادعای برقعی باید گفت که معنای این آیه، نفی حجت الهی بعد از پیامبر (ص) نیست؛ اگر معنای آیه، نفی حجتهای الهی بعد از پیامبران باشد، باید بعد از رحلت رسول خدا (ص)، قرآن کریم که معجزه جاودان رسول خدا در میان امت اسلامی است، بهعنوان حجت در میان مردم نباشد.
حیدرعلی قلمداران یکی از عناصر شاخص جریان قرآنبسندگی معاصر شیعی، معتقد است که پیامبر (ص) فرد خاصی را به خلافت نصب نفرموده بودند؛ در حالی که سیره پیامبر (ص) حتی در زمان حیات پر برکتشان به این صورت بود که در سفرهای کوتاه برای خود جانشین تعیین میکردند؛ پس چگونه ممکن است در موضوعی که موجب بقای حکومت اسلامی و وحدت امت اسلام است، غافل مانده باشند؟
«سید ابوالفضل برقعی»، از روحانیون معاصر است که منکر امامت و خلافت بلافصل حضرت علی (ع) و اصل بودن مسئله امامت است، وی دلیل این مدعی را عدم بیان بحث امامت در قرآن بیان میکند؛ این در حالی است که قرآن مسئله امامت را در آیات مختلفی مطرح کرده است و اینگونه نیست که در قرآن، به این اصل هیچ اشارهای نشده باشد.
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی دیدگاههای خاصی دارد که از جمله مبانی و اعتقاداتش، انکار وجود مقام شفاعت برای شخص پیامبر (ص) است؛ در حالیکه این مبنا، علاوه بر مخالفت با آیات قرآن، خلاف مبنای دیگر مدعیان قرآن بسندگی نیز بهشمار میآید.
قلمداران معتقد است عبارت «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» در ادامه حدیث غدیر نشان میدهد کلمه «ولی» در این حدیث به معنای دوست است. در پاسخ میگوییم عبارت «اللهم وال من والاه» به معنای دوستی نیست تا قرینهای برای فهم جمله قبل باشد، بلکه این عبارت نیز به معنای اولویت در تصرف است. دلیل آن ادامه دعا و فرمایش رسول خدا (ص) است. اگر غیر از این باشد، دعاى بعدى پیامبر(ص) «و احبّ من احبّه» تکرار، لغو و عبث خواهد شد.
علی اکبر حکمی زاده قائل است قرآن تنها منبع قابل استفاده در استنباط معارف و احکام دینی است و حجیت تمام احادیث را منکر شده است که در نقد او گفته میشود که در هر علمی چنین اختلافاتی هست و موجب بطلان نیست؛ برخی تناقضات بدوی است و با روشن شدن مطلب تعارض از بین میرود و برخی تناقضات نیز با اصول تعادل و تراجیح حل میگردد.
دلیل عقلی قرآنیون برای کفایت به قرآن این است که اگر قرآن مجید برای هدایت بشر نازل شده است، شرط بدیهی و عقلی برای حاصل شدن این هدف آن است که مردم بدون نیاز به سخن پیامبر (ص) بتوانند مطالب آن را درک و راه هدایت را از آن کشف کنند. در پاسخ به این ادعا باید گفت که شأن مبیّن بودن و حق توضیح کتاب برای شخص نبی (ص) شأنی است که خود خداوند تبارک و تعالی در قرآن برای ایشان ثابت کردهاند.
علی اکبر حکمی زاده قائل به دیدگاه قرآن بسندگی در دین است؛ طبق نظر وی قرآن تنها منبع قابل استفاده در استنباط معارف و احکام دینی است و برای تمام مسائل و امور دینی فقط باید از قرآن بهره گیری کرد و حجیت تمام احادیث را منکر شده است که در نقد او کتاب کشف الاسرار توسط امام خمینی (ره) نوشته شد.
از جمله اعتقادات حکمی زاده، انکار امامت و فضائل حضرت علی (ع) است؛ وی در این باره مینویسد: اگر امامت اصل چهارم از اصول مذهب است، چرا خدا چنین اصل مهمی را در قرآن بیان نکرده است؛ در پاسخ وی میگوییم: لازم نیست حتماً به صراحت نام امام در قرآن ذکر شود، بلکه ذکر اوصاف امام در قرآن که به اجماع علمای امت، اختصاص به آن حضرت دارد، دلالت بر این امر میکند.
یکی از جریانهایی که با هدف اتحاد امت اسلامی و با شعار بازگشت به قرآن و بازگشت به دوران طلایی چهل ساله صدر اسلام شکل گرفت، جریان «قرآنیان شیعه» است که معتقدند باید تفسیر آیات قرآن را اول از خود قرآن اخذ کرد و اگر تفسیر آن در قرآن نبود باید مراجعه به سنت کرد؛ اما با نگاهی به آثار تفسیری ارائه شده توسط بزرگان این جریان، میتوان خلاف این مبنا را در آثارشان مشاهده کرد.
برقعی در کتاب تضاد مفاتیح الجنان ضمن انکار بسیاری از ادعیه وارده، در مورد دعای جوشن کبیر مینویسد: « «دعای جوشن كبير» را كفعمی در «مصباح» بدون ذكر سند آورده است» که در پاسخ به آن باید گفت، دقت سندی زیاد در دعا لازم نیست؛ بلکه طبق «روايات عرضه» آنچه از اهل بیت (ع) نقل شده باشد و موافق كتاب خدا باشد، میتوان آن را به آنان منتسب ساخت.
حیدر علی قلمداران منکر خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) شده و شبهه میکند که ممکن نیست صحابه با این همه جانفشانی، به غصب خلافت چشم دوخته، برای تصاحب آن نقشهها کشیده باشند؛ که در پاسخ گفته میشود همه صحابه در سقیفه حضور نداشتند و برخی نیز با منتخب سقیفه به شدت به مخالفت پرداختند.
قلمداران منکر ضروریات شیعه شده، از جمله خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) و تعیین جانشینی آن حضرت در واقعه غدیر خم است؛ در پاسخ باید گفت دلیل قلمداران در انتخاب هیچکدام از خلفا رعایت نشده است و بدون دلیل چنین برهانی برای رد جانشینی امیرالمؤمنین (ع) آورده است.
حیدرعلی قلمداران ادعا کرده است که خطبه غدير بر منصوصيت حضرت علی (ع) دلالت ندارد؛ زیرا خود اميرالمؤمنين (ع) و طرفداران او از بني هاشم و غيره، پس از نصب ابوبكر به خلافت، سخنی از آن به ميان نياوردند که در پاسخ به این ادعا باید گفت: امیرالمؤمنین (ع) و سایر اهل بیت (ع) و برخی از صحابه و تابعین، بعد از ماجرای سقیفه، بارها و بارها به حدیث خطبه غدیر احتجاج کردهاند.