ضرورت تعیین جانشین توسط پیامبر (ص)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «حیدرعلی قلمداران » یکی از عناصر شاخص جریان قرآن بسندگی معاصر شیعی در ایران است که برای احادیث، اهمیت لازم را قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی میداند. او بسیاری از اعتقادات شیعه از جمله اعتقاد به خلافت بلافصل حضرت علی (علیهالسلام) را انکار کرده است. قلمداران در کتاب «شاه راه اتحاد» مینویسد: «اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در اینکه خلیفه چه کسی باشد، با یکدیگر همعقیده نبودند و این ناشی از آن است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرد خاصی را به خلافت نصب نفرموده بودند.»[1]
در نقد و پاسخ به این ادعا باید گفت که این سخن، اهانت به ساحت مقدس پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است؛ زیرا این سؤال پیش میآید چگونه میتوان تصور کرد که شارع مقدس که از بیان آداب و سنن جزئی، حتی مقررات مستراح رفتن، خوابیدن، دوست انتخاب کردن و صدها مسائل دیگر اخلاقی، دریغ نکرده، از موضوعی که موجب بقاء نبوت، دوام شریعت، پایه وحدت و عدالت و همبستگی امت اسلام است، به کلی غافل مانده و امت خویش را با توجه به مشکلاتی که در آینده گریبانگیر آن میشوند، بدون امام و رهبر گذاشته باشند؟! مسئلهای که حتی خلیفه اول هم به آن اهتمام داشته و جانشین بعد از خود را معین کرد!
آیا پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآله) به اندازه خلیفه اول، نسبت به اسلام دلسوزی نداشته است؟! با اینکه رسول خدا نسبت به وقایع بعد از خود علم داشته است و مراجعه به روایات نیز نشان میدهد که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) کاملاً نسبت به فتنه و نزاعی که در مسئله خلافت و جانشینیاش پدید آمد، آگاهی داشته است، مانند این روایت که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «آگاه باشید که اهل کتاب، قبل از شما به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و این ملّت زود است که به هفتاد و سه فرقه تقسیم شود که هفتاد دو فرقه از آنها در جهنّم و یک فرقه در بهشت است.»[2]
پس چگونه میتوان گفت که پیامبر گرامی (صلیاللهعلیهوآله) نسبت به اینچنین امر مهمی توجه نداشتهاند؛ در صورتی که سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حتی در زمان حیات پر برکتشان، به این صورت بود که جانشینی مشخص برای خود، در مواقع سفر معین میکردند. اثبات این مطلب بهراحتی با رجوع به کتب سیره و تاریخ صدر اسلام امکان پذیر است. ابن هشام مینویسد: «اولین غزوهای که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در آن شرکت کرد، غزوه «ودّان» است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سعد بن عباده را بر مدینه گماشت.»[3]
باید این نکته را نیز متذکر شد که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) همواره به مسئله امامت و جانشینی حضرت علی (علیهالسلام) تأکید داشتند و در زمان و مکانهای مختلف وصایت و خلافت حضرت را بیان کردند؛ از جمله برای اولین بار، هنگامیکه آیه: «وأَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الأقْرَبِینَ» [شعرا/214] «و(نخست) خویشاوندان نزدیکت را انذار کن» نازل شد، این امر در جمع خویشاوندان حضرت مطرح گردید. بعد از آن نیز چند مرتبه، به طرق مختلف، جانشینی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به صحابه گوشزد شد.
پینوشت:
[1]. قلمداران، حیدر علی، شاه راه اتحاد، ص115.
[2]. سنن ابی داود، ج۳، ص۱۹۸.
مسند احمد، ج۳، ص۱۴۵.
سنن ابن ماجه، ج۲، ص۳۶۴.
مستدرک حاکم، ج۱، ص۱۲۸.
[3]. ابن هشام، السيرة النبوية: ج1، ص591، مصر: مطبعة مصطفى البابی الحلبی وأولاده، چاپ دوم، 1375. «اسْتَعْمَلَ عَلَى الْمَدِينَةِ سَعْدَ بْنَ عُبَادَةَ.»
افزودن نظر جدید