خلط حیدرعلی قلمداران در فهم حدیث غدیر
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «حیدرعلی قلمداران» از عناصر شاخص جریان «قرآنبسندگی» معاصر شیعی در ایران است که برای احادیث، اهمیت لازم را قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی میداند. او بسیاری از اعتقادات شیعه از جمله اعتقاد به خلافت بلافصل حضرت علی (علیهالسلام) را انکار کرده است؛ از جمله اقدامات قلمداران در این راستا، زیر سؤال بردن حدیث غدیر است؛ زیرا هیچ شک و تردیدی در قطعی بودن سند این حدیث نیست؛ لذا بهانهجویانی مانند قلمداران به سراغ ایجاد شک و تردید در معنا و مفهوم حدیث، مخصوصاً واژه «مولا» رفتهاند.
قلمداران در کتاب «شاه راه اتحاد» مینویسد: «... در خطبه غدیر خم، جمله برجستهای وجود دارد که در تمام روایات غدیریه ذکر شده و مخالف ندارد و آن جمله معروف «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ... است، و باتوجهبه موجبات ایراد خطبه و موقعیت اظهار آن و از همه مهمتر، قرینه آن در جمله بعدی که میفرماید: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه؛ پروردگارا! هر که او را دوست دارد، دوست بدار و هر که او را دشمن بدارد، دشمن بدار»، مشخص میشود که مراد از کلمه «ولی» در این حدیث محبت و دوستی و نصرت آن بزرگوار است».[1]
در پاسخ به این شبهات باید گفت که دلالت عبارت «من کنت مولاه» در تعیین معنای «ولی» به «اولویت در تصرف»، چنان صراحت دارد که اصلاً قابل مناقشه با دلالت عبارات پس از آن نیست. بهترین قرینه برای تعیین معنای مولا در این حدیث شریف، عبارت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است که فرمودند: «أیهَا النّاسُ، مَنْ أوْلی بِکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ؟[2] ای مردم! چه کسی سزاوارتر از شما به خود شما است؟». پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با این عبارت، دقیقاً مقصود خود از ولایت را مشخص کردهاند که همان اولویت در تصرف و امامت است. سپس مردم گفتند: «اللّه وَ رَسوُلُهُ»؛ یعنی حتی مردم حاضر در این رخداد، نیز متوجه شدهاند منظور حضرت، اولویت در تصرف است. بعد از این سخن، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بلافاصله و بدون گفتن چیز دیگری فرمودند: «فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ». حرف «فاء» در این جمله به معنای تفریع است؛ یعنی این جمله، فرع بر جمله و سؤال سابق است و در حقیقت جمله سابق، مفسّر معنای حدیث غدیر است. لذا معنا چنین میشود که همان مقام سرپرستی که خداوند برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) قرار داده است، همان مقام برای حضرت علی (علیهالسلام) بعد از ایشان ثابت است؛ لذا بهروشنی دال بر اولویت در تصرف است.
همچنین باید گفت در عبارت «اللهم والِ من والاه» -که مورد استناد جناب قلمداران است- کلمه «ولی» به معنای دوستی نیست تا قرینهای برای فهم جمله قبل باشد، بلکه اینجا نیز به همان معنای اولویت در تصرف میباشد.
از شواهدی که نشان میدهد دعای «وال من والاه» به معنای دعای برای دوستی و محبت و نصرت نیست، عبارتهای بعد از آن است؛ چون پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در ادامه فرمایشات خود فرمودند: «اَحِبَّ مَن اَحَبَّهُ وَ أبغِضْ مَن اَبغَضَهُ؛[3] خدایا! مهربان باش با هركس كه نسبت به على مهربان است و بر كسى كه بر على خشمگین شود، خشم آور». اگر مقصود از ولایت، صرفاً محبت و دوستی صرف باشد، دعای بعدی پیامبر «و احبّ من احبّه» تکرار، لغو و عبث خواهد شد.
بنابراین مجموع این شواهد نشان میدهند «ولایت» و «محبت» دو موضوع متفاوتاند و ولایت امری برتر از محبت است؛ هر چند معنای دوستی برای واژه «ولی»، از لوازم ولایت به شمار میآید.
پینوشت:
[1]. قلمداران، حیدرعلی، شاه راه اتحاد، ص108، تصحیح اسحاق دبیری، انتشارات حقیقت.
[2]. حاكم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، ج3، ص613، تحقيق: مصطفى عبدالقادر عطا، نشر دار الكتب العلمية، بيروت.
[3]. همان.
افزودن نظر جدید