قرآنیون
سید ابوالفضل برقعی، از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است؛ ازجمله مسائلی که برقعی آن را انکار کرده، مسئله مهدویت است که در این زمینه مینویسد: «خداوند در كتاب خود نامی از مهدی نبرده و عنوانی برای او نیاورده است.»
از آنجایی که استعمارگران، آموزه های وحدت بخش قرآن و دین را مانع بزرگى بر سر راه خويش نسبت به تسلط بر كشورهاى اسلامی و چپاول منابع و ذخایر طبیعی آنها مى بینند، لذا برای مهجور ساختن قرآن و كنار گذاشتن آن از زندگی سیاسی و اجتماعی مسلمانان به عنوان يك راهبرد اساسى تلاش میکنند تا از این طریق و نیز ایجاد تفرقه، بتوانند سلطه گرى خود را در كشورهاى اسلامی تداوم بخشند.
در قرن اخیر با تأثیرپذیری از افکار سید جمال الدین اسدآبادی، نیازها و شرایط سیاسی اجتماعی جامعه، جریانی به نام «قرآنیان شیعه» در ایران شکل گرفت که بارزترین مشخصه آنان، کنار نهادن احادیث ائمه (ع) در فهم قرآن است.
صبحی منصور (از مروجان فرقه اهل سنت قرآنیان) مدعی است که با توجه به آیات قرآن، تنها قرآن راه مستقیم است و در نتیجه احادیث پیامبر (ص)، مسیری ناصحیح است. این در حالی است که آیات قرآن بر این اعتقاد، خط بطلان میکشد.
به جریان افراطی قرآنیون که با استناد به برخی از آیات، قرآن را برای بشر کافی می دانند و حجیت سنت پیامبر (ص) را زیر سؤال می برند، باید گفت مهمترین دلیل اعتبار سنت، پذیرش رسالت ایشان است؛ زیرا مهمترین سخن و ادعای پیامبر خدا (ص) ادعای پیامبری از جانب باری تعالی و نزول فرشته وحی بر ایشان است. پذیرش این جایگاه از جانب مسلمانان، مستلزم آن است که سخنان دیگر ایشان نیز معتبر شمرده شود.
قرآن و حديث از مهمترين منابع فهم اسلام هستند که غالب شیعیان و اهل سنت، حجیت آن دو را قبول دارند، اما افراط برخی از مسلمانها در قرآن و در حديث، سبب به وجود آمدن جريانهايی خاص شد؛ افراط در حديث، به شکل اخباری گری در شیعه و اهل حدیث در اهل سنت بروز کرد. در بحث قرآن نیز، افراط گرايی به شکل قرآنیون در میان شیعه و سنی مطرح شد.
جناب قلمداران از قرآنیون شیعه معاصر است که برای احادیث، اهمیتی قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی می داند؛ وی در نقد امامت، انتصابی بودن امامت را انکار کرده است، در حالی که خداوند در قرآن کریم انتصابی بودن مسئله امامت را ذکر کرده است.
جناب قلمداران از قرآنیون شیعه معاصر که برای احادیث، اهمیتی قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی می داند، در نقد امامت، امام را بی میل به خلافت دانست؛ در حالی که حضرت بارها به غصب خلافت اشاره کرده است.
امام خمینی (ره) در مورد احمد کسروی می گوید: «سوابق آن مرد ابله در تبریز و تهران در دست است و آنها که او را میشناسند به ناپاکی و خلاف عفت میشناسند. چنین عنصری که خود از ناپاکترین عناصر است میخواهد مردم را به آیین ناپاک دعوت کند.»
سنگلجی از قرآنیون معاصر معتقد بود که ابتدا باید ببینیم که مسلمانان در صدر اول اسلام قرآن را چگونه میفهمیدند تا از این طریق گرفتار اوهام و خرافات نشویم؛ وی متمایل به افکار وهابیت شد و تبرک و قربانی برای غیر خدا و توسل و استغاثه را از اقسام شرک دانست که در رد شبهات وهابیت پاسخ داده شده است.
صبحی منصور از مروجان فرقه قرآنیان اهل سنت مدعی است که با توجه به آیات قرآن، تنها قرآن، راه مستقیم است و در نتیجه احادیث پیامبر، مسیری ناصحیح است؛ این در حالی است که آیات قرآن بر این اعتقاد، خط بطلان میکشد.
قرآنیون معتقدند فقط قرآن بر پیامبر (ص) وحی شده است و سنت آن حضرت، منشأ وحیانی ندارد؛ لذا فاقد حجیت است. اما از نگاه قرآن کریم، آیات متعددی دال بر وجود وحی دیگر؛ غیر از وحی قرآنی دارد و از نظر حجیت، مثل وحی قرآنی است و آن همان سنت است.
فخر رازی: «آيه ابلاغ در مورد على (ع) نازل شده است. هنگامى كه اين آيه نازل شد، پيامبر (ص) دست على (ع) را گرفت (و بلند كرد) و فرمود: «هر كس كه من مولاى او هستم، پس اين على هم مولى و سرور اوست. پروردگارا كسانی كه ولايت على را پذيرفته اند، دوست بدار و كسانی كه با او به دشمنى برخاسته اند، دشمن بدار!»
در مقابل کسانی که منکر واقعه غدیر هستند باید گفت که حادثه غدیر فقط یک حادثه خاص تاریخی نیست که در زمانی واقع شده باشد؛ بلکه روز تعیین سرنوشت انسانها در آینده تاریخ است. مخفی کردن واقعهای مانند واقعه غدیرخم، که روایات آن قطعاً در زمره متواترات است، محال است.