عرفانهای نوظهور
اُشو در ادامهی هجوم خود به ادیان الهی اظهار میدارد که ادیان با لذت انسانها در زندگی دنیایی مخالفاند. وی میگوید این به نفع ادیان است که انسان را مفلوک و بدبخت نگه دارند و هر نوع امکان برای یافتن آرامش و نشاط و رضایت خاطر را از دستش بگیرند.
اُشو در اظهاراتی خلاف واقع و متوهمانه، دیگر ادیان الهی را مخالف ثروت و دنیا معرفی میکند. وی که بیسوادیش را نسبت به ادیان با اظهاراتش ثابت کرده؛ عقاید آیین مذهبی خانوادگی خود را به سائر ادیان تعمیم داده و میگوید: ادیان میخواهند انسانها را در فقر و فلاکت نگه دارند. در این مقال سعی میکنیم این دیدگاه را تبیین و رد کنیم.
یکی از دسیسههای استکبار جهانی برای دین زدایی؛ ایجاد فرقه و دین سازی در جهان بهخصوص در کشورهای مسلمان است. آمریکا بهعنوان یکی از کشورهای «تولید و صادرکننده دینهای دروغین» از سالها پیش اقدام به راهاندازی گروههای همفکر و همسو، فرقه سازی کرده تا بتواند با عناوین و تعاریف مشخص معنوی در کشورهای اسلامی بخصوص ایران اسلامی اعتقادات پاک جوانان خدشه وارد کند، در این نوشتار باخدای دروغین نیل دونالد والش یکی ازلیدرهای معنویتهای دروغین اشاره میکنیم و قضاوت را برای شما میگذاریم.
اشو در ادامه سیاه نماییهایش مراکز آموزشی و دانشگاه را رد کرده و هیچ نکتهی مثبت و مزیتی برای آموزش نظاممند و نظام آموزشی قائل نبوده و مدرسه را زندانی برای انسان میداند. او در سخنانی خندهدار تمام اساتید مدارس و دانشگاهها را بیسواد خطاب میکند.
شیطانپرستی « باور به قدرتمند بودن » را به جای « قدرت حقیقی » مینشاند و صدالبته این فرآیند میتواند سرپوشی بر ضعف و ناکامی یاران شیطان باشد.
اشو بر غریزه و فطرت خود پشت کرده و از طرفداران همجنس گرایی گردیده؛ این در حالی است که هیچ یک از ادیان الهی و عقل و فطرت انسانی مجوزی برای این امر صادر نمی کنند.
اشو به خاطر دلائلی نظام خانواده را رد کرده و نظرات دور از عقلی دارد وی که در کودکی تربیت پدر و مادر بی بهره مانده و توسط پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش بزرگ شده است. این دور بودن از فضای خانواده و مهر و محبت والدین عاملی اساسی در نحوی نگاه او به خانواده است. اشو به طور علنی و آشکار نظام خانواده را نفی میکند ومی گوید که خانواده پدیدهای تاریخ گذشته است. به نظر او هیچ ارتباطی در جوامع وجود ندارد با آنکه هزاران نفر در یک مجتمع زندگی میکنند ولی هیچ یک از آنها از حال همسایگان خود خبر ندارند. او به جای جامعه از لفظ کمون «گله» استفاده میکند.
دنیای کنونی با توجه به غرق شدن در مادیات؛ رهایی کامل از معنویت، کاهش ارتباطات درون خانوادگی، بیماریهای افسار گریخته روحی و روانی و افسردگیها همگی دست بهدست هم داده است تا عدهای در این میان که خود روزگاری اسیر و گرفتار همین وضعیت اسفناک بودند؛ با خلق آثاری در زمینههای روانشناسی رویکرد روانشناختی؛ دختران و پسران، زنان و مردانی را سرکیسه کنند که در غرقاب بیماریهای روحی ایجاد شده از اعتیاد به انواع مواد مخدر، الکل، افسردگی و روانپریشی هستند.
آنتوان لاوی سیر مطالب را به گونهای پیش میبرد که خواننده نتیجه میگیرد شیطانپرستی تنها گزینه منطقی برای آدمی است. وی چنان این عقیده را با قوت مطرح میکند که مدعی میشود اگر کسی شیطانپرستی را در پیش نگیرد، یقینا مشکل روانی یا فکری دارد.
هرچند شیطانپرستی جدید به تقلید از شیطانپرستی قرون وسطایی شکل گرفته و بسیاری از آموزههای آن را در خود جای داده است، اما این جنبش، در نوع خود حرکت جدیدی است که باید با نگاه به ریشههای تاریخی آن در غرب تحلیل شود.
هرساله نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که در ایّام شهادت استاد مرتضی مطهری برگزار میگردد به ارائه کتابهای جدید ناشران ایرانی و خارجی میپردازد. اما متأسفانه براثر کوتاهی برخی مسؤولین، این نمایشگاه محلی برای تبلیغ گستردهی عقاید انحرافی فرق، ادیان و عرفانهای کاذب شده بود. در نمایشگاه امسال چند نکته منفی بارز به چشم میخورد که حاکی از کوتاهی مسئولین برگزاری این نمایشگاه بود.
سرانجام شیطان در قیامت، دم از توحید میزند و گنهکاران را به شرک متهم میکند و میگوید: « مرا در جایگاه خدا قرار دادید؛ ولی من از این شرک تبری میجویم ».
کوئلیو در نوشتههایش بسان بازی شطرنج، مهرههای داستانش را خود چینش می کند با این تفاوت که در دو طرف صفحه بازی، خود وی نشسته و مهرهها را به نفع مفهوم دست ساخته خود جابجا میکند. این جابجایی همه به سود « افسانه شخصی » صورت میگیرد.
خدای كوئلیو هم نیازمند است و هم شكستپذیر! این خدا قادر مطلق نیست! اهل خطا و لغزش است! امیال منفی در او پدید میآید! هم اهل تمناست و هم اهل پشیمانی! و خلاصه خدای كامل و متعالی نیست!