بهائیت
در داستانی که مبلّغ بهائی نقل میکند، عبدالبهاء به خودستایی و نژادپرستی خاخام یهودی اعتراض میکند. اما در واقع عبدالبهاء خاخام یهودی را به باوری سرزنش کرد که مشابه آن در بهائیت وجود دارد؛ با این تفاوت که خاخام یهودی به صراحت عقیده قلبی خود را بیان کرد و بهائیت با زیرکی آن را پنهان میکند.
عبدالبهاء هنگامی که با سخنان نژادپرستانه یک خاخام یهودی مواجه میشود، زبان به انتقاد از او میگشاید. این درحالیست که با بررسی تفکرات نژادپرستانه موجود در بهائیت درمییابیم که ناراحتی عبدالبهاء از خاخام یهودی، بخاطر مخالفت او با اصل نژادپرستی نبود، بلکه از این جهت بود که یهود حتی خود را برتر از بهائیان میداند.
سایت رسمی تشکیلات بهائیت به نقل از شاپور راسخ، از خدمات بهائیت به فرهنگ و تمدن ایرانی و واسطه بودن بهائیت برای ارتباط ایران با تمدن جهانی نوشت. اما وقتی که بهائیت جز خیانت به ایران سابقهای ندارد و دستاوردش تنها تخریب فرهنگ، تمدن و مردم ایران در چشم جهانیان بوده، چگونه میتواند از مدیونی فرهنگ غنی و کُهن ایرانی به بهائیت سخن گفت؟
عبدالبهاء خاطره خود از دیدار با یک خاخام یهودی را اینگونه نقل میکند که بسیار کثیف بود و بخاطر مسئله نجاست و حرمت، از ناهار ما که مرغ بود نخورد. اما چرا عبدالبهاء که در کثیفی سرآمد بود، به کثیفی خاخام اعتراض داشت؟ چرا بهائیها به حکم یهود، بر حرمت و نجاست خود اعتراض نمیکنند؟ و چرا به اسم عبدالبهاء تبلیغ گیاهخواری میشود درحالی که غذای حیوانی، پای ثابت میهمانیهای او بود؟
در بیانیهای تبلیغاتی که تشکیلات بهائیت برای کمیسیون سازمان ملل، در مورد لزوم برابری جنسیتی ارسال کرد، به سیاهنمایی از وضعیت زنان در جمهوری اسلامی پرداخت. اما تشکیلات بهائیت لازم است تا پیش از تبلیغات به اسم زن، ساختارهای فکری و تشکیلاتی ضدزن خود را اصلاح کند و بعد از آن، برای کودتای فرهنگی و جایگزینی تفکرات خود با ادیان و فرهنگها برنامهریزی کند.
پشت پرده شعارهای جذاب و عوامفریب بهائیان در دوستی و خیرخواهی برای تمام مردم جهان، بغض و کینهای نهفته است که حاضرند تمام بشر نابود شود، اما کوچکترین گزندی به آنان نرسد. چنانکه شوقی افندی گفت که اگر با استفاده از بمب اتم تمام غیربهائیان نابود شوند، هیچ مانعی وجود ندارد، چرا که تمام غیربهائیان بد هستند.
تشکیلات بهائیت 15 اسفند با صدور بیانیهای مدعی شد که قبرهای جدید بهائیان تهران را تخریب کردهاند. اما این اولینباری نیست که تشکیلات بهائیت به دروغ، از آزار اموات بهائی در ایران با انگیزه مذهبی خبر میدهد؛ تشکیلات بهائیت بارها به بهانه ایجاد حفاظ برای قبرستان، دریافت هزینه برای قبر، تعطیلی شبها یا فضاسازی، جمهوری اسلامی را به مردهآزاری متهم کرده است.
وقتی لقب «بهائیت» را برای این فرقه به کار میبریم، برخی بهائیان، آن را توهین و نفرت پراکنی نسبت به فرقه خود میدانند؛ اما علاوه بر شیعیان، رهبران بهائی هم، مسلک خود را «بهائیت» خواندهاند. از طرفی، بهائیانی که نسبت به «بهائیت» گفتن شیعیان حساسند، خود، شیعه را فرقه ضالّه خطاب میکنند!
یکی از ترفندهای بهائیت برای جذب اینست که شما را به آموزههای قرآنی در حقیقتجویی و دوری از تقلید کور مراجعه میدهند. این درحالیست که بهائیان از یک طرف حقیقتجویی را آموزهی ابداعی خود برمیشمارند و از سویی دیگر با ایجاد سیاستی بسته، راه هرگونه حقیقتجویی را بر پیروان خود بستهاند.
بهائیتی که خود را آیین محبت معرفی میکند و از نیکی با دشمن سخن میگوید، هیچ گونه انتقادی را نسبت به خود برنمیتابد. در این مقاله، داستانی از نوع برخورد سومین رهبر بهائیت با یکی از منتقدین این فرقه را میشنویم و برخورد او را با شعارهای نوع دوستی بهائیت مقایسه میکنیم.
پیامبرنمای بهائیت در زمان حیات و پس از مرگ خود، تبلیغ در خاک عثمانی و شام را ممنوع اعلام کرده بود. اما پس از مرگ او، فرمانش به ممنوعیت تبلیغ در این نواحی توسط پیروانش زیر پا گذاشته شد. تشکیلات بهائیت همچنان به فرمان پیامبرنمای خود و قوانین رژیم صهیونیستی در ممنوعیت تبلیغ در فلسطین اشغالی پایبند است.
از نماهنگ «هلو» رادیو جوان با خوانندگی ساسی گرفته، تا تئاتر کمدی فین جین و سریالهای نمایش خانگی، مثل جیران و قبله عالم، همگی در قالب هنر و به طور مستقیم، به تخریب یا تمسخر مرحوم امیرکبیر و ناصرالدین شاه پرداختهاند؛ اما آیا این هجمه هنری و نمایشی علیه بزرگترین دشمنان جریان بابی - بهائی در ایران طبیعی است؟
پروژه تطهیر «پردیس ثابتی»، پس از آن شروع شد که او در پروژه سنتز ژنوم ایرانی، تحت پوشش سازمان مردم نهادی به نام «بنیاد پارسا»، به جمعآوری ژنهای مردم ایران برای مقاصدی نامعلوم متهم شد؛ اما چرا «پردیس ثابتی» فرزند یک بهائی و ساواکی سرشناس، اینگونه تبلیغ و ترویج میشود و از پیشینه و اتهاماتش، سخنی گفته نمیشود.
عبدالبهاء بدون اشاره به آسیبهای مخرب جنگ جهانی اول (خصوصاً برای ایرانیهایی که بیشترین آسیب را دیدند)، ابراز خشنودی کرد که این جنگ، باعث قطعی ارتباطش با بهائیان و موجب راحتی او شده است؛ بیان این موضع توسط عبدالبهاء، به خوبی نشان میدهد که جان افراد و ارتباط با بهائیان، چقدر برای رهبران بهائیت بیارزش است.