فرقه بهائیت / پیوند فرهنگی یا دزد تمدنی
سایت رسمی تشکیلات بهائیت به نقل از شاپور راسخ، از خدمات بهائیت به فرهنگ و تمدن ایرانی و واسطه بودن بهائیت برای ارتباط ایران با تمدن جهانی نوشت. اما وقتی که بهائیت جز خیانت به ایران سابقهای ندارد و دستاوردش تنها تخریب فرهنگ، تمدن و مردم ایران در چشم جهانیان بوده، چگونه میتواند از مدیونی فرهنگ غنی و کُهن ایرانی به بهائیت سخن گفت؟
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سایت رسمی بهائیت مقالهای از شاپور راسخ (از مسئولین بهائی قبل از انقلاب) با موضوع «امر بهائى يا پيوندى ميان فرهنگ ايرانى و تمدّن جهانى» به انتشار درآورد. در این مقاله که برگرفته از نطق جناب راسخ در انجمن دوستداران فرهنگ ايرانى در شيکاگو به تاريخ اول سپتامبر 2002 م بود، تلاش شد تا فرقه بهائیت به عنوان عاملی برای پيوند ميان فرهنگ ايرانى و تمدّن جهانى معرفی شود.
در این مقاله تلاش شد تا میان فرقه بهائیت با تاريخ و فرهنگ ايران، پیوندی به شکل عام و پیوند بهائیت با ادب پارسى به طور خاص، جلوه داده شود. در ادامه، سایت بهائی سعی کرد تا راه ارتباط فرهنگ ایرانی با تمدن جهانی، فرقه بهائیت جلوه داده شود. یعنی اگر فرهنگ ایرانی بخواهد به جهان معرفی شود یا با تمدن جهانی ارتباط برقرار کند، تنها از طریق بهائیت ممکن است.[1]
اما در حالی شناخت فرهنگ ایرانی و ارتباط آن با تمدن جهانی مدیون فرقه بهائیت معرفی میشود که:
اولاً: فرقه بهائیت نه تنها خدمتی به فرهنگ ایرانی نداشته، بلکه تلاش کرده تا به بهانه ارتباط فرهنگ ایرانی با تمدن جهانی، فرهنگ و تمدن ایرانی را سرقت و به نام خود ثبت و ضبط کند. به عنوان نمونه، بهائیت تلاش کرده تا عید باستانی و ایرانی نوروز و نمادهای آن را در دنیا، به نام عید و نمادی بهائی به جهانیان معرفی کند. این درحالیست که فرقه بهائیت نهایتاً 170 سال است که به وجود آمده، اما عید نوروز و تاریخ و تمدن کهن ایرانی چند هزار سال قدمت دارد.
در واقع رهبران بهائیت با انتخاب عید باستانی ایرانی به عنوان عید شِبهمذهبی خود [2] تلاش کردند تا این عید بزرگ تاریخی و بهار طبیعت را به عنوان عیدی بهائی که بهائیت پایهگذارش بوده معرفی کنند؛ تا با سرقت فرهنگ و تاریخ ایرانی، راه جدیدی برای تبلیغ فرقه ضالّه خود بیابند.[3]
دوم: فرقه بهائیت درحالی میخواهد تا شناخت فرهنگ ایرانی در دنیا و ارتباط ایران با تمدن جهانی را مدیون خود معرفی کند که بهائیت جز خیانت به فرهنگ، تمدن و مردم ایران، سابقهای ندارد. فرقه بهائیت نه تنها خدمتی به فرهنگ و تمدن ایرانی نداشته، بلکه از ابتدای پیدایش تلاش کرده تا ایران و ایرانی را در چشم جهانیان، پست، بیفرهنگ، خشن، نماد بربریت، عقبماندگی، تعصب و... جلوه دهد. در واقع سعی بهائیت بر این بوده تا تصویری بسیار سیاه از ایران به جهانیان ارائه دهد تا دلیل طرد خود از ایران را نه خشونت، خیانت و خرافه خویش، بلکه نالایقی و دوری ایران و ایرانی از فرهنگ و تمدن معرفی کند.
چنانکه شوقی افندی، سومین پیشوا و ولیامر بهائیت گفته است: «این امر مبارک در کشوری تولد یافت که مردمش به داشتن تعصب مفرط و جهل و غفلت و ظلم و ستم مشهور آفاقند و فجایعی متوجّهش شد که در اینجا لازم نیست حتی به اختصار ذکری از آن نمایم». وی در ادامه با خونخوار خواندن ایرانیان مدعی شده است: «و نیز لازم نیست به ستایش قدر و منزلت و استقامت نفوس مقدّسی پردازم که در مقابل آن مردم خونخوار ایستادگی نمودند». شوقی افندی همچنین، با ظالم و بیرحم خواندن مردم ایران گفته است: «و لازم نیست بگویم که آن مظالم وصفناپذیر چه تنفری در دیگران که از صحنهی بیرحمیها به دور بودند ایجاد کرد».[4]
با این حال، چه دلیلی برای مدیونی فرهنگ غنی و کُهن ایرانی به فرقه بهائیت وجود دارد؟ بهائیتی که جز خیانت به ایران سابقهای ندارد و دستاوردش تنها تخریب فرهنگ، تمدن و مردم ایران در چشم جهانیان است.
پینوشت:
[1]. به نقل از سایت رسمی تشکیلات بهائیت.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخه الکترونیکی، ص 16، بند 16.
[3]. جهت مطالعه بیشتر بنگرید به مقاله: مصادره نوروز توسط بهائیت
[4]. هوشمند فتح اعظم، نظم جهانی بهائی (منتخب توقیعات مبارکه شوقی افندی)، کانادا: مؤسسه معارف بهائی، 2006 م، نشر سوم، ص 45.
افزودن نظر جدید