سیرت ایرانیها از زبان شوقی افندی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اولین ولیامر بهائیت جناب شوقی افندی، در توصیف مردم ایرانزمین؛ تعصب، نادانی، غفلت و ستم ایشان را شهرهی آفاق دانسته و گفته است: «این امر مبارک در کشوری تولد یافت که مردمش به داشتن تعصب مفرط و جهل و غفلت و ظلم و ستم مشهور آفاقند و فجایعی متوجّهش شد که در اینجا لازم نیست حتی به اختصار ذکری از آن نمایم». وی در ادامه با خونخوار خواندن ایرانیان مدعی شده است: «و نیز لازم نیست به ستایش قدر و منزلت و استقامت نفوس مقدّسی پردازم که در مقابل آن مردم خونخوار ایستادگی نمودند». شوقی افندی همچنین، با ظالم و بیرحم خواندن مردم ایران گفته است: «و لازم نیست بگویم که آن مظالم وصفناپذیر چه تنفری در دیگران که از صحنهی بیرحمیها به دور بودند ایجاد کرد».[1] اما در نقد و بررسی این ادعای شوقی افندی، لازم میدانیم تا سه نکته را متذکر شویم:
اول: مخاطب بند بند این فحشنامهی پیشوای بهائی، نه علمای شیعه و یا حاکمین و مأمورین حکومتی ایران، بلکه تمامی مردم ایرانزمین هستند!
دوم: شوقی افندی در متن جسارتآمیز خود، کمترین اشارهای به جنگطلبی و شورش اسلافش در کشور نکرد و سخنی از جنایات کمنظیر بابیان در حق مردم ایرانزمین به میان نیاورد.[2]
سوم: چگونه میتوان ادعای نیک اندیشی و ظلم پذیری پیشوایان بهائی را پذیرفت و در عین حال، فحشنامههای آنان را نادیده گرفت؟! مگر عبدالبهاء در وصف بهائیان نگفته است که: «زخم به جگرگاه خورند دست قاتل ببوسند»؟[3]؛ پس چرا در عمل، تا جایی که قدرت داشتند مرتکب جنایت شده و هرگاه که در موضع ضعف بودند، دهان کثیفشان را بر علیه مخالفینشان میچرخاندند؟!
پینوشت:
[1]. هوشمند فتح اعظم، نظم جهانی بهائی (منتخب توقیعات مبارکه شوقی افندی)، کانادا: مؤسسهی معارف بهائی، 2006 م، نشر سوم، ص 45.
[2]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: فتنههای بابيان در ايران
[3]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 124-123.
افزودن نظر جدید