قطع ارتباط با بهائیان، حال عبدالبهاء را خوب کرد
عبدالبهاء بدون اشاره به آسیبهای مخرب جنگ جهانی اول (خصوصاً برای ایرانیهایی که بیشترین آسیب را دیدند)، ابراز خشنودی کرد که این جنگ، باعث قطعی ارتباطش با بهائیان و موجب راحتی او شده است؛ بیان این موضع توسط عبدالبهاء، به خوبی نشان میدهد که جان افراد و ارتباط با بهائیان، چقدر برای رهبران بهائیت بیارزش است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «عبدالبهاء» به عنوان دومین پیشوای بهائیت، یکی از ثمرات جنگ جهانی اول را، بسته شدن راهها و از بین رفتن راه ارتباط بهائیان با خود بیان کرد. او با اشاره به اینکه پیش از آغاز جنگ، به مرضهای متعددی مبتلا شده بود و با آغاز جنگ و قطع شدن ارتباطش با بهائیان در سراسر دنیا شفا یافت، گفت که اگر جنگ جهانی اول صورت نمیگرفت، چه بسا ممکن بود به خاطر پاسخ به حجم بالای نامه بهائیان بمیرد.
«عبدالبهاء» رسماً عنوان میکرد که خلاص شدن از شرّ نامههای بهائیان، باعث شد تا از مرگ نجات یابد: «عبدالبهاء پیش از اینکه نائره (آتش) جنگ (جهانی اول) برافروزد، به علل و امراض عدیده (بسیار) مبتلا و سبب کثرت مشاغل بیپایان و اذیت و صدمات از داخل و خارج، ولی چون در ایام جنگ طرق (راهها) و وسائط (وسایل) مخابره منقطع، راحتی حاصل شد، با وجود خوف و خطر شدید، عبدالبهاء از مشاغل راحت گردید، لهذا جمیع امراض و علل زائل شد. اگر چنین نمیشد، تا به حال، از شدّت امراض به کرّات و مرّات صعود نموده بود، این یکی از حکمتهای بالغه این جنگ، و حال اگر دوباره به این مشقّات عظیمه (کارهای سخت بزرگ) و مشاغل بیپایان پردازد، در اندک زمانی جمیع آن عوارض عود کند (برگردد) و البته یاران الهی را عبدالبهاء بهتر از اوراق است، البته توقع مکاتبه فرداً فرداً (یکایک) ندارند به جان و وجدان مستمرّاً بدون انقطاع».[1]
اما در خصوص این بخش از سخنان عبدالبهاء که قطع ارتباط و مکاتبه با بهائیان را نعمتی برای خود میدانست، لازم است، چند نکته را یادآور شویم:
اول: از قرینهها مشخص است که علاوه بر ارتباط با بهائیان -که نزدیک بود عبدالبهاء را به کام مرگ بکشاند-، دوری از بهداشت، کثیفی و چرکهای بدن او هم میتوانست عاملی برای مرگش باشند؛ چنانکه عبدالبهاء بر خلاف دستور پیامبرنمای بهائیت (به حمامِ هفتهای یکبار)،[2] به بهانه پاسخگویی به نامه بهائیان، چند ماه یکبار هم به حمام نمیرفت: «ای منیر، به جانان و جانت قسم که به قدر نفسی فرصت ندارم و مهلت حریر سطری نه. مختصر اینکه سه ماه است که میخواهم به حمام روم، با وجود آنکه فرض است، فرصت نیافتم. معذلک نامهها که خواستی در نهایت عجله مرقوم نمودم. ملاحظه نما که چقدر به تو محبّت دارم...».[3]
دوم: وقتی عبدالبهاء حکمت جنگ جهانی اول و خوبی این جنگ را بسته شدن راههای ارتباطی و خلاص شدن از شرّ بهائیان و نامههای آنان عنوان میکند، یعنی بر اوج خودخواهی خودش تأکید دارد. عبدالبهاء به جای اینکه از خرابی جنگ، کشته، معلول و آواره شدن انسانها خصوصاً از قتلعام ایرانیها با قحطی ساختگی انگلیس و روسها ابراز تأسف کند، خشنود است که ارتباطش با بهائیها قطع شده و وقت آزادتری دارد!
البته عبدالبهاء که حتی یک بار هم برای رنجهای مردم ستمدیده ایران در طول جنگ، دلی نسوزاند، عاملان نسلکشی ایرانیان در طول جنگ جهانی اول را ستود و برای آنان دعا کرد.[4] یا در جایی دیگر، بیتوجه به اکثریت آسیبدیده، تنها از اینکه بهائیان در جنگ جهانی اول، جان سالم به در بردند، خدا را ستوده است.[5]
سوم: دین ساختگی و تشکیلاتی و فرقهای به این صورت است که رهبران فرقه، حتی حالشان از پیروان هم بههم میخورد؛ همان پیروانی که جان، مال، آزادی و راحتی خود را فدای منافع و پیشرفت فرقه و رهبران آن میکنند. از اینرو رهبران کنونی بهائیت هم مثل «عبدالبهاء»، حاضرند میلیونها انسان کشته، معلول و آواره شوند، اما برای دفاع از آنان، کلامی به زبان نرانند تا گزندی به آنان رسد.
پینوشت:
[1]. عباس افندی، مکاتیب، ج3، ص335.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس، بند 106.
[3]. سمندری، روح الله، آیات بینات، ص۴۴۱، مؤسسه معارف بهائی کانادا، سال ۱۹۹۱.
[4]. ر.ک: عباس افندی، خطابات، ج3، ص90.
[5]. ر.ک: عباس افندی، مجموعه مکاتیب حضرت عبدالبهاء، شماره 52، ص108.
افزودن نظر جدید