نوع دوستی یا بهائی دوستی!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان فرقهی بهائیت ادعای نوعدوستی و وحدت عالم انسانی داشته و این مسئله را یکی از مهمترین اهداف خود معرفی نمودهاند؛ همچنان که عبدالبهاء به نقل از پیامبرخواندهی بهائیت گفته است: «همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار به عالم انسانی مهربانی کنید و به نوع بشر مهرپرور گردید و بیگانگان را مانند آشنا معامله کنید و اغنیاء را به مثابه یار نوازش کنید. دشمن را دوست ببینید و اهریمن را ملائکه شمارید. جفاکار را مانند وفادار به نهایت محبّت رفتار کنید و گرگان خونخوار را مانند غزالان ختن و ختامه مسک معطر به مشام رسانید».[1] لذا در اینراستا، پیشوایان بهائی هرگونه جنگ و ستیز را ممنوع دانستهاند.[2]
اما ژست صلحپرور و جنگستیز بهائیت در حالیست که پیشوای این فرقه "عبدالبهاء"، چندی پس از اتمام جنگ جهانی و خانمانسوز اول، از سوختن انسانها در آتش جنگ ابراز خوشحالی کرده و نوشته است: «الحمدلله فضل شامل شد و قوّهی ملکوت ابهی معجزهی کُبری نمود که جمیع طوائف و اُمم در نائرهی حَرب (آتش جنگ) سوخته و بنیانهای عظیم برافتاد».[3] عجیبتر آنکه این پیشوای بهائی در ادامه، بر خلاف ظاهر نوع دوست بهائیت، تنها مصون ماندن بهائیان از آسیبهای این جنگ را کافی دانسته و نوشته است: «ولکن این حزب مظلوم (: بهائیان) در جمیع آفاق در صون (: نگهداشت) حمایت ربّ المیثاق (: پروردگار) در نهایت روح و ریحان باقی و برقرار».[4]
اما به راستی آیا انتساب سخنان نوعدوستی به خود، نیاز به اثبات در عمل ندارد؟! آری؛ به قول عبدالبهاء: «دين اللّه فی الحقيقه عبارت از اَعمال است، عبارت از اَلفاظ (: گفتار) نيست. زيرا دين اللّه عبارت از علاج است؛ دانستن دواء ثمری ندارد بلکه استعمال دواء ثمر دارد. اگرطبيبی جميع اَدويه (داروها) را بداند امّا استعمال (مصرف) نکند چه فائده دارد ...».[5]
پینوشت:
[1]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 160.
[2]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه الکترونیکی، ص 271.
[3]. عباس افندی، مجموعه مکاتیب حضرت عبدالبهاء، شماره 52، ص 108.
[4]. همان.
[5]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه ملّی نشر آثار امری به زبانهای فارسی و عربی، 1921 م، چاپ اول، ج 1، ص 106-105.
افزودن نظر جدید