قطع دست منتقدین بهائیت

  • 1402/12/19 - 12:55

بهائیتی که خود را آیین محبت معرفی می‌کند و از نیکی با دشمن سخن می‌گوید، هیچ گونه انتقادی را نسبت به خود برنمی‌تابد. در این مقاله، داستانی از نوع برخورد سومین رهبر بهائیت با یکی از منتقدین این فرقه را می‌شنویم و برخورد او را با شعارهای نوع دوستی بهائیت مقایسه می‌کنیم.

وحدت عالم انسانی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گاهی پیش می‌آید که مبلّغ‌های بهائیت به بهانه قصاص مجرمین یا احکامی مثل ارتداد، سرسختانه به اسلام خرده می‌گیرند و در کنار تخریب اسلام، به تبلیغ بهائیت می‌پردازند. مبلّغ‌های بهائیت، اسلام را دین خشونت معرفی می‌کنند و در عوض، بهائیت را آیین صلح و رحمت می‌خوانند.

اما جالب آنست که وقتی به احکام و بینش فرقه بهائیت می‌نگریم، درمی‌یابیم که در برخورد خشونت‌آمیز با منتقدین، نه تنها از دیگران چیزی کم ندارد، بلکه بسیار بدون ضابطه و نامعقول عمل کرده است.

به عنوان نمونه سومین پیشوای بهائیت شوقی افندی، قطع شدن انگشت مخالف و قطع دستِ چاپ‌کننده محتوای نقد بهائیت را بهتر از چاپ و نشر مطالب او دانسته است. جناب لبیب در خاطرات خود، ماجرایی نقل می‌کند که شوقی افندی ولی‌امر بهائیت، در وصف کسی که کتابی از مخالفین عبدالبهاء به چاپ رسانده بود گفت، اگر انگشتان نویسنده بریده و دست چاپ‌کننده قطع می‌شد، بهتر بود.

چنانکه به نقل از شوقی افندی می‌خوانیم: «گفت چیزی از آقا میرزا محمدعلی (برادر و مخالف عبدالبهاء) چاپ کرده‌ام. بسیار چیز خوبی بود، خیلی تعریف داشت. (شوقی افندی) فرمودند به او گفتم، اگر انگشتان میرزا محمدعلی بریده می‌شد و دست تو قطع می‌گشت بهتر بود تا این چیزها را بنویسد. خواست چیزی بگوید، به او گفتم از اینجا برو و دیگر حرفی نزن».[1]

مسئله به همین جا ختم نمی‌شود و رهبران بهائیت بارها بغض و کینه خود را نسبت به مخالفین نشان داده‌اند؛ چنانکه پیامبرنمای بهائیت با خبیث خواندن غیربهائیان به پیروانش گفته است: «باید از معرضین در کل شئون اعراض نمائیم (دوری کنیم) و در آنی (لحظه‌ای) مؤانست (همراهی) و مجالست (هم‌نشینی) را جائز نداریم که قسم بخدا که انفس خبیثه، انفس طیبه را میگدازد (شلعه‌ور می‌کند)، چنانکه نار (آتش) حطب یابسه (چوب خشک) را و حرّ (گرما) ثلج بارده (یخ سرد) را».[2]

به راستی اگر رهبران بهائیت در جایگاه رهبران جامعه اسلامی بودند و فرقه‌ای مثل بهائیت که برای محو دین و آیین آنان پدید می‌آمد، چه برخوردی با آن داشتند؟ اگر رؤیای دیرین بهائیت به حقیقت پیوست و نظام سیاسی بهائی شکل گرفت، چه برخوردی با مخالفین و منتقدین بهائیت و کسانی که در نقد آن قلم بزنند و یا اثری به چاپ رسانند خواهد داشت؟

این‌ها همه تفکرات و پشت‌پرده تفکرات فرقه‌ایست که خود را این‌گونه معرفی می‌کند: «همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار به عالم انسانی مهربانی کنید و به نوع بشر مهرپرور گردید و بیگانگان را مانند آشنا معامله کنید و اغنیاء را به مثابه یار نوازش کنید. دشمن را دوست ببینید و اهریمن را ملائکه شمارید. جفاکار را مانند وفادار به نهایت محبّت رفتار کنید و گرگان خون‌خوار را مانند غزالان ختن و ختامه مسک معطر به مشام رسانید».[3]

پی‌نوشت:
[1]. خاطرات شصت روزه لبیب، 1919 م، ص 183.
[2]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی‌جا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 8، ص 39.
[3]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 160.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.