انحرافات، بدعتها
حضرت حجت بن الحسن (عجل الله فرجه) دو غیبت داشتند که به غیبت صغری و کبری معروف است، در زمان غیبت صغری، نواب اربعه واسطه ارتباط بین امام و مردم بودند که از طرف حضرت به این منصب برگزیده شدند که عدهای از اقطاب صوفیه، برای اینکه بر مردم مسلط شوند علاوه بر تنزل جایگاه نواب اربعه، نیابت جنید بغدادی از طرف امام (ع) بیعت با وی و جانشینان او را مطرح کردند.
برخی از صوفیه به منظور جذب حداکثری مرید برای مشایخ خود، دست به کرامتسازی بی حد وحصر زدهاند. این عده علاوه بر نقل کرامات در زمان حیات مشایخ، کراماتی در موقع تولد و یا قبل از زمان تولد مشایخ ذکر کردهاند. برای نمونه میتوان به کرامتسازی ابن بزاز اردبیلی برای شیخ صفیالدین اشاره کرد.
در حالی صوفیه مدعی معنوی و عبادی بودن جلسات خود هستند که زد و خوردهای شدید بین مریدان که برخاسته از وجد و شوریدگی حاصل از این جلسات است و گاها باعث صدمات و لطمات خاصی برای صوفیان شده است تا جایی که به مرگ آنها نیز منجر شده است.
یکی از اختلافات مهم بین شیعه و صوفیه، بحث ولایت است که صوفیان با توجیهات نادرست و برای فریب مردم، این مقام ولایت را نوعی و اکتسابی دانستهاند، در حالی که ولایت در نزد شیعه، امری معین بوده که فقط مخصوص پیامبر اکرم (ص) و امامان دوازدهگانه معصوم (ع) است که از طرف خداوند معین و منصوب شدهاند.
فرقههای برای جذب مخاطبان خود، دست به دامان شیوههای مختلفی میشوند. یکی از آن شیوهها استفاده از امیال جنسی است. غالب فرقههای صوفیه مراسمات خود را تحت عناوین خاصی مانند "رقص سماع" یا روابطی تحت عنوان "ارتباط طریقتی" و "آداب تشرف" بصورت مختلط برگزار میکنند تا مخاطبان بیشتری را جذب نمایند.
صوفیه همواره برای جذب مردم از هیچ عمل غیرشرعی دریغ نکرده است و با استفاده از کارهای خارق العاده و سحر و جادو در پی عوام فریبی و جذب مردم بوده است. چنانچه توانستهاند با ساختن و خوراندن قرصی به مردم، عشق و علاقه شدیدی به مراد را در دل آنها ایجاد کنند.
یکی از سفارشات اسلام که در کتاب و سنت به آن اشاره شده، عزت و دوری از ذلت است که تأکید شده انسان مؤمن عزیز است و این عزت را باید همیشه در خود داشته باشد و از خواری و ذلیل کردن خود پرهیز کند. این در حالی است که عدهای از صوفیان، عزت را بر خود و مریدان خود روا ندانسته و حتی ذلت و خواری را یکی از آداب صوفیانه دانستهاند.
ایمان و معرفت، یکی از ملاکهای تشخیص مکاشفه رحمانی از شیطانی است که اگر کسی با اعتقاد نادرست و بدون ایمان و معرفت کامل نسبت به دین و آموزههای دینی، چنین مکاشفههایی را ببیند این مکاشفهها چیزی جز مکاشفه شیطانی و خیالپردازیهای این افراد نخواهد بود.
تذکره نویسان صوفی اینقدر از ملاقات صوفیان با حضرت خضر (علیه السلام) در کتب خود نوشتهاند که گویا همیشه با خضر همنشینی داشتهاند و ملاقات بزرگان صوفیه با خضر امری عادی برای آنها بوده است. کما اینکه از صوفیان زیادی راجع به ادعای ملاقات با خضر (علیه السلام) نام بردهاند.
در جلسات ذکر دراویش، سرتکان دادن و دست افشانی و بلند کردن صدا و نعره زدن در هنگام ذکر امری متداول است. اما فیض کاشانی ذکر گویی با صدای بلند و نعره کشیدن را مخالف نص صریح قرآن و روایات دانسته و این عمل دراویش را تشبیه به عرعر خران دانسته است.
از جمله مواردی که در کتب صوفیه بهطور ملموس قابل مشاهده است ادعای برتری صوفیان نسبت به دیگر انسانها است. ادعایی که شباهت زیادی به ادعای یهودیان دارد. زیرا هم صوفیان و هم یهودیان مدعی این مطلب هستند که آنها تنها اولیاء الهی هستند و بر تمام انسانها برتری دارند و منتخبین خداوند متعال هستند.
ضرب المثل معروفی که میگوید دلت پاک باشه از جمله انحرافاتی است که از صوفیه وارد جامعه شیعی شده است. زیرا برخی از صوفیه قائل به این بودند که کسی که دلش پاک باشد و محب خدا شود دیگر نیازی به انجام تکالیف شرعی ندارد و حتی اگر گناه کبیره هم انجام دهد خدا او را عذاب نخواهد کرد.
برخی از صوفیه معتقدند سالکی که بهمرتبه سکر رسید از تکالیف شرعیه بینیاز میشود. حال یا به یقین میرسد و تکلیف از او ساقط میشود و یا به یقین نمیرسد که در اینصورت مکلف به انجام شریعت است ولی تکلیف این شخص هم بالعرض است یعنی از باب ارشاد مردم است نه قصد قربت!
گاهی مکاشفهای که برای انسان رخ میدهد رحمانی و گاهی شیطانی است که یکی از ملاکهای تشخیص و تمایز بین این دو مکاشفه، عقل است که محتواى مکاشفهی رحمانى کاملا با عقل سازگار بوده و از وهم و بلند پروازىهاى نامعقول و خیالبافى برکنار مى باشد.