وهابیت
کشتار شیعیان در عتبات عالیات توسط وهابیها، به راستی صفحهای سیاه در تاریح اسلام است. صلاح الدین مختار مینویسد: «در سال 1216 قمری، امیر سعود با قشون بسیاری متشکل از مردم نجد، عشایر جنوب، حجاز، تهامه و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد. وی در ماه ذیالقعده به شهر کربلا رسید و بیشتر مردم را به قتل رساندند.
وهابیت فرقهای منحرف و منسوب به محمد بن عبدالوهاب است. وی عقیده باطل خود را در «نجد» آشکار نمود. محمد بن عبدالوهاب، آراء و عقاید منحصر به فردی داشت. از باب نمونه زینی دحلان در این باره مینویسد: «محمد بن عبدالوهاب در روز جمعه در مسجد درعیه سخنرانی کرده و گفت: هر کس به پیامبر متوسل شود، مرتکب کفر شده است.»
کافر دانستن مسلمانان توسط محمد بن عبدالوهاب و پیروان وی، سرچشمه بسیاری از آشوبها و فتنههای تاریک جهان اسلام در گذشته و حال به شمار میرود. از باب نمونه یکی از جنایات وهابیان در گذشته قتل عام مردم طائف بود. جمیل صدقی زهاوی مینویسد: «از زشتترین کارهاب وهابیان، قتل عام مردم طائف است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند.»
قضات و مجتهدین سلفی به پیروی از بنیامیه صلوات بر امیرالمومنین (علیهالسلام) را تحمل نمیکنند و هنگامیکه قاضی نورالله شوشتری عبارت «علیه الصلاة و السلام» را در حق حضرت علی (علیهالسلام) میگوید، وی را تقبیح میکنند و با نوشتن طوماری فرمان قتل او را صادر میکنند.
محمد بن عبدالوهاب پس از گذشت قرنها و به تبعیت از معاویه و با کراهت داشتن از ذکر صلوات و درود بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر بالای منارهها، موذن پیر نابینایی را به جرم صلوات فرستادن بر آن رسول گرامی به قتل رساند.
محمد بن عبدالوهاب در یکی از فتاوایش، فتوا به جواز قتل هر کسیکه عقیده اهلسنت و جماعت را دارد میدهد، ولی امروزه وهابیت، بنا به مصالحی آن را مطرح نمیکند. او در نامه خود به "ابن عیسی" که بر او احتجاج کرده که فقهاء به چیزی بر خلاف فهم او معتقدند؛ فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک میداند.
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که برخی را بازگو میکنیم؛ از باب نمونه بنباز میگوید: روزی که پروردگار در روز قیامت میآید و ساقش را برای بندگانش کشف میکند، نشانهای بین او و آنان است، در این هنگام است که همگی او را شناخته و از او پیروی میکنند.
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که برخی را بازگو میکنیم؛ از باب نمونه بنباز میگوید: روزی که پروردگار در روز قیامت میآید و ساقش را برای بندگانش کشف میکند، نشانهای بین او و آنان است، در این هنگام است که همگی او را شناخته و از او پیروی میکنند.
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که یکی از آنها از این قرار است: گروه دائمی افتای وهابیان مینویسد: «رفتن به غار حرا از جمله شعائر حج و از سنتهای اسلام نیست؛ بلکه از جمله بدعتها و راهی به شرک است، و لذا باید مردم را از رفتن به آن منع کرد.»
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که برخی را بازگو میکنیم؛ از باب نمونه بنباز میگوید: روزی که پروردگار در روز قیامت میآید و ساقش را برای بندگانش کشف میکند، نشانهای بین او و آنان است، در این هنگام است که همگی او را شناخته و از او پیروی میکنند.
یکی از علمای اهلسنت بغداد به نام جمیل صدقی زهاوی مینویسد: «از بزرگترین کارهای قبیح وهابیان، همان پیروان محمّد بن عبدالوهاب این بود که هنگام وارد شدن شهر طائف مردم را به طور عموم کشته و به کوچک و بزرگ رحم نکردند و قصد مأمور و امیر و شریف و پست کرده و همگی را به طور یکسان از دم تیغ شمشیر و نیزه گذراندند.»
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.
اهلسنت در عقیده پیرو ماتریدی و اشعری هستند و این مطلبی است که بزرگان حنفی به آن اشاره کردهاند؛ خلیل احمد سهارنفوری یکی از علمای دیوبندیه در اینباره میگوید: «ما در عقیده از ابوالحسن اشعری و ابومنصور ماتریدی پیروی میکنیم.» ولی وهابیان شدیدا با عقاید ابومنصور ماتریدی و ابوالحسن اشعری مخالفند.