تحریم رفتن به سوی غار حرا
خلاصه مقاله
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب که ابتدای ظهور او در سال 1143 هجری است، و امرش بعد از سال پنجاه مشهور گشت. ابن عبدالوهاب، عقیده باطل خود را در «نجد» ظاهر کرد و محمّد بن سعود، امیر «درعیه»، در شهرهای «مسیلمه کذّاب»، او را در آن عقاید مساعدت کرد و اهالی آن شهرها را بر پیروی ابن عبدالوهاب مجبور کرد و مردم نیز از وی پیروی کردند، و همینطور قبیلههای عرب، یکی پس از دیگری، گول او را خوردند، تا آنکه فتنه او فراگیر شده و شهرتش همه جا را گرفت. وهابیان در ادامه در کتابهای اعتقادی و فتوایی خود نظراتی دادهاند که آن را نقل کرده، قضاوتی درباره آن نمیکنیم؛ از باب نمونه گروه دائمی افتای وهابیان مینویسد: «رفتن به غار حرا از جمله شعائر حج و از سنتهای اسلام نیست؛ بلکه از جمله بدعتها و راهی به شرک است، و لذا باید مردم را از رفتن به آن منع کرد.»
متن مقاله
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب که ابتدای ظهور او در سال 1143 هجری است، و امرش بعد از سال پنجاه مشهور گشت. او عقیده باطل خود را در «نجد» ظاهر کرد و محمّد بن سعود، امیر «درعیه»، در شهرهای «مسیلمه کذّاب»، او را در آن عقاید مساعدت کرد و اهالی آن شهرها را بر پیروی ابن عبدالوهاب مجبور کرد و مردم نیز از او پیروی کردند، و همینطور قبیلههای عرب، یکی پس از دیگری گول او را خوردند، تا آنکه فتنه او فراگیر شده و شهرتش همه جا را گرفت. وهابیان در ادامه در کتابهای اعتقادی و فتوایی خود نظراتی دادهاند که قضاوت درباره آنها را به خوانندگان گرامی وامیگذاریم.
- تحریم تبرّک به منبر و محراب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)؛
ابن عثیمین وهابی میگوید: «برخی از زائرین دست به محراب و منبر و دیوار مسجد میکشند که تمام این کارها از جمله بدعتها است.»[1]
- تحریم رفتن به سوی غار حرا؛
گروه دائمی افتای وهابیان مینویسد: «رفتن به غار حرا از جمله شعائر حج و از سنتهای اسلام نیست؛ بلکه از جمله بدعتها و راهی به شرک است، و لذا باید مردم را از رفتن به آن منع کرد.»[2]
- تحریم اهدای ثواب برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)؛
گروه دائمی افتای وهابیان مینویسد: «هدیه کردن ثواب از قبیل ختم قرآن و دیگر اعمال برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جایز نیست؛ زیرا سلف صالح از صحابه و افراد بعد از آنان چنین کاری انجام ندادند.»[3]
- تحریم قرائت قرآن برای میّت؛
ابن عثیمین وهابی میگوید: «اجیر کردن قاری برای قرائت قرآن کریم بر روح میّت، از جمله بدعتهاست که نه اجری برای قاری دارد و نه برای میّت.»[4]
- تحریم اهدای ثواب برای میّت؛
گروه دائمی افتای وهابیان مینویسد: «جایز نیست که ثواب نماز را برای میّت هدیه کنی، بلکه این عمل بدعت است؛ زیرا از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و صحابه ـ رض ـ چنین عملی نرسیده است.»[5]
- تحریم قرائت قرآن در ابتدای جلسات؛
ابن عثیمین وهابی میگوید: «شروع همه کنفرانسها و سخنرانیها با آیات قرآن گویا که سنتی مشروع است، از جمله کارهایی است که سزاوار است که انجام نگیرد.»[6]
- تحریم مصافحه؛
ابن عثیمین وهابی میگوید: «برخی از مردم امروزه هنگامیکه داخل مجلسی میشوند، با یکایک مردم مصافحه میکنند، آنگونه که من میدانم چنین عملی مشروع نیست.»[7]
پینوشت:
[1]. «بعض الزائرین یتمسحّ بالمحراب و المنبر و جدران النسجد، و کلّ هذا من البدع.» دلیل الأخطاء، ص 107.
[2]. «الصعود الی الغار المذکور (ای غار حراء) لیس من شعائر الحجّ، و لا من سنن الاسلام.» اللجنة الدائمة، فتوای 5303.
[3]. «لا یجوز اهداء الثواب للرسول؛ لاختم القرآن و لا غیره... .» همان، رقم 3582.
[4]. «استئجار قاریء لیقرأ القرآن الکریم علی روح المیت من البدع، و لیس فیه اجر لا للقاریء و لاللمیّت.» مجموع فتاوی و رسائل ابن عثیمین، رقم 357.
[5]. «لا یجوز ان تهب ثواب ما صلّیت للمیّت، بل هو بدعة؛ لانّه لم یثبت عن النبیّ و لا عن الصحابة.» اللجنة الدائمة، رقم 7482.
[6]. «اتخاذ الندوات و المحاضرات بآیات من القرآن دائما کأنّها سنة مشروعة فهذا لا ینبغی.» نور علی الدرب، ص 43.
[7]. «بعض الناس الآن اذا دخل المجلس بدأ بالمصافحة من اوّل واحد الی آخر واحد، و هذا لیس بمشروع فیما اعلم.» لقاء الباب المفتوح، ج 18، ص 48.
افزودن نظر جدید