سیاست
شهید رئیسی شخصیتی بود که با ورودش به عرصه ریاست جمهوری به سیاست آبرو داد و آدمیت را به سیاست برگرداند.
انجمن حجّتیه، یک تشکل مذهبی ویژه است که با هدف مبارزه با بهائیت، از اواسط سال 1332، در تهران و سپس سایر شهرها پدید آمد و تقابل اصلی انجمن حجتیه با انقلاب اسلامی و مبانی آن، در اسلام عوامانه و سطحی و اندیشه جدایی دین از سیاست بود؛ زیرا رهبران و طرفداران انجمن حجتیه، معتقد بودند که در زمان غیبت، ورود به عرصه سیاست، غلط و موجب لطمه به دین است.
یکی از گروههایی که در مباحث مهدویت مورد توجه قرار گرفته، گروهی به نام «انجمن حجتیه» است که با شعار جدایی دین از سیاست، مخالف «نهضت و انقلاب مردم ایران علیه حکومت طاغوت» بود. امام خمینی (ره) در نقد این جریان میفرمایند: «دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی، اگر در زمان غیبت محقق شود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است؛ آنها مغرور به برخی از روایات وارده بودند».
فرقه شیرازی، جریانی سازمان یافته و یک حزب سیاسی است که اهداف سیاسی خاصی را دنبال میکند؛ این جریان افراطی که در ظاهر، اولویت خود را مبارزه با اهل سنت و اسلام سنی قرار داده است، در واقع بازیچه دست استعمارگران برای تفرقه اندازی است. آنان با جبهه کفر تعامل خوبی داشته و عملاً شعار مبارزه با استکبار و استعمار را قبول ندارند.
آموزه های فرقه اهل حق نگاه صریح و شفافی به مسائل سیاسی از جمله حکومت نداشته و پیران و مرشدان این فرقه معولا خود را درگیر حکومت ها نکرده اند و بر اساس مبانی اعتقادی، انگیزه ای برای تشکیل حکومت ندارند.
محمد اسماعیل صلاحی درحالی آلوده شدن به سیاست و مادیات را سبب به انحطاط رفتن درویشی میداند که نورعلی تابنده در عین حالی که دم از ممنوعیت ورود به سیاست می زد ولی غرق در سیاست بود و با احزاب و سیاسیون اصلاح طلب، نشست و برخواست داشت. خود او نیز روابط تنگاتنگی با اصلاح طلبان داشت و بعد از مرگ نورعلی تابنده نیز بارها در مسائل سیاسی دخالت کرده است.
در مسلک تصوف سرسپردگی و تبعیت محض مریدان از اقطاب و مشایخ، یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر است اما گویا جانشین نورعلی تابنده یعنی سید علیرضا جذبی آنچنان موردپسند گروهی از دراویش این فرقه نیست و نه تنها تابع ایشان نیستند بلکه روی خوش نیز به ایشان نشان نمیدهند. چراکه دعوت جذبی به مشارکت در انتخابات را امری خلاف رویه اقطاب سلف این فرقه میدانند.
درحالی که برخی از دراویش به شدت سیاسی هستند و در امر سیاست دخالتها میکنند، شعار صوفیه بر آن است که دراویش نباید در سیاست دخالت کنند. این در حالی است که قبل از این هم دراویش در امور سیاسی دخالت کرده و بر خلاف گفته بزرگان خود سخن گفتند. شیخ المشایخ صوفیه گنابادیه دراویش را به دخالت نکردن در سیاست امر کرده است، غافل از آنکه قطب فرقه گنابادیه خود بارها حضور فعال و چشمگیری در سیاست داشته و دراویش را نیز امر به آن کرده است.
فرقه صوفیه گنابادی که خود را مقیّد به آداب و شریعت اسلامی میدانند درعینحالی که باید از مروجان این عبادت الهی باشند ولی متأسفانه ازجمله کسانی هستند که از نماز جمعه دوری کرده و اقطاب آنان نیز روی خوشی به این عمل وحدتآفرین و آگاهیبخش نشان ندادهاند و به بهانههای مختلف و واهی از حضور نماز جمعه سرباز زدند و جلسات درویشی در شبهای جمعه را بهعنوان جایگزین نمازجمعه به دراویش معرفی کردند.
افراد و گروههایی همنوا با دشمنان اسلام از تلفیق دین و سیاست وحشت داشته و حیات اجتماعی خود را در خطر میبینند. از جمله سران فرقه صوفیه که با شعار دروغ عدم دخالت در سیاست، همواره مریدان خود را از ورود در سیاست نهی کرده و حتی در مورد تقلید در شریعت ایشان را به افراد سکولار ارجاع میدادند!
دوران قطبیت نورعلی تابنده سرکردهی سابق دراویش فرقهی گنابادیه، دوران رسوایی تصوف در قالب فرقهگرایی و هتک عقاید صوفیگری و پشت پا زدن به میراث درویشی بود. یک قلم از عملکرد تابنده که موجب سقوط آموزههای اسلاف صوفیه شد، ورود صوفیگری به عرصهی سیاست بود.
در قرون اخیر و از زمان قاجار، دراویش صاحب نامی بر اریکهی قدرت سیاسی تکیه زده و اموال بیتالمال را چپاول کردهاند. این قضیه با روابط حسین تابنده قطب فرقهی گنابادیه با دیکتاتور پهلوی پیگرفته شد تا اینکه مردم ایران با انقلاب اسلامی در سال ۵۷ طومار این شیطنتها را در هم پیچیدند.
پیشوایان بهائی، در کنار منع پیروان خود از دخالت در سیاست، بالاترین نهاد فرقهی خود را مسئول رسیدگی به امور سیاسی کردند. اما به راستی چگونه پیشوایان بهائی، تنها وظیفهی علمای اسلام را مراقبت از امور دینی برشمرده و دخالت ایشان را در سیاست مذموم دانستند، اما در عین حال، تشکیلات به اصطلاح دینی خود را مأمور دخالت در امور سیاسی نمودند؟!
تشکيل حکومت به عنوان امری برای پيشبرد جامعه به سوی هدفی والا و رهبری انسانها به مقصود مد نظر تمامی انسانها بوده و هست. از ميان گروههايی که برای تشکيل حکومت برای رسيدن به مقاصد مختلف تلاش و کوشش فراوانی کردهاند، انبياء الهی بودهاند. ايشان برای اقامه حق و نابودی طواغيت زمان خود سعی در تشکيل حکومتهای الهی داشته و برخی از ايشان...