دخالت دراویش در سیاست، امر یا نهی؟!
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب - نورعلی تابنده، قطب سابق فرقه گنابادی تاکیدات فراوانی را نسبت به دراویش درباره دخالت نکردن در سیاست دارد و میگوید:« در مورد دخالت در سیاست از من سوال میکنند و در اعلامیهای که به تاریخ 7 رمضان 1417 نوشته شده و همچنین دربرنامههای بعدی هم گفته شده که درویش در سیاست دخالت نمیکند و نظر ندارد، ولی درويش بر طبق مقررات شرعی و با خلوص نيت محضاً لله اگر تصميم بگيرد، تصميم وی درست است؛ چرا كه درويش مانند ساير شهروندان مملكت بايد در سرنوشت خود دخالت بكند.» و بعد در ادامه میگوید: «از من راجع به مسائل سیاسی و اجتماعی سوال نکنید؛ چون من راجع به مسائل طریقتی نظر میدهم.[1]
یکی از سر فصلهای کتاب «رفع شبهات» از سلطان حسین تابنده (رضاعلی شاه) این است:«علت عدم دخالت فقرا(صوفیه) در سیاست چیست؟» او در این فصل از کتاب خودش نوشته و معتقد است که بزرگان سلسله؛ یعنی اقطاب فرقه، خود را از دخالت در مسائل اجتماعی که سیاست نیز از جمله این امور است، دور نگه میداشتند و این از دستورات ملاسلطان، موسس فرقه صوفیه گنابادیه بوده و او معتقد بود که امرِ سیاست در قلمرو شریعت است و باید از مراجع تقلید دستور گرفت. لازم به ذکر است که او (سلطان حسین تابنده) با این سخن، مقام قطبیت را بالاتر از مراجع عظام تقلید دانسته و میگوید در امر سیاست باید از مراجع تقلید دستور گرفت و شان و مقام قطبیت بالاتر از آن است که در امور اجتماعی و سیاسی دخالت کند. وظیفه قطب نظر دادن درباره مسائل طریقتی است نه سیاست! خود رضا علیشاه در جای دیگر این کتاب درباره اجتناب از دخالت صوفیه در سیاست میگوید: «سیاست مصطلح امروز که لازمه آن دروغ، تفنین، نقض، ظلم، آزار واذیت باشد، باید از آن دوری کرد.»[2]
درحالی که برخی از دراویش به شدت سیاسی هستند و در امر سیاست دخالتها میکنند، شعار صوفیه بر آن است که دراویش نباید در سیاست دخالت کنند. این در حالی است که قبل از این هم دراویش در امور سیاسی دخالت کرده و بر خلاف گفته بزرگان خود سخن گفتند. شیخ المشایخ صوفیه گنابادیه دراویش را به دخالت نکردن در سیاست امر کرده است،[3] غافل از آنکه قطب فرقه گنابادیه خود بارها حضور فعال و چشمگیری در سیاست داشته و دراویش را نیز امر به آن کرده است. اینها نشانه تناقضات سخنان بزرگان صوفیه است که از عهده حل آن برنمیآیند.
متصوفه و به خصوص فرقه گنابادی مدعی هستند که صوفی باید به دنبال مسائل درویشی باشد و عملا کاری به مسائل سیاسی و اجتماعی نداشته باشد؛ اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که اولاً: آیا این ادعاهای آنها مورد تایید اسلام هست یا خیر؟ به این معنی که آیا دخالت نکردن در اجتماع و سیاست جزء دستورات و توصیه های دین اسلام به مسلمانان محسوب میشود، یا اساساً اسلام این نوع نگاه و طرز تفکر را قبول ندارد؟
ثانیاً: تاریخ گواه این است که راه و روش انبیای الهی و پیامبر مکرم اسلام (صلوات الله علیه و آله و سلم) و همچنین ائمه اطهار(علیهم السلام) این بوده که ایشان هر جا لازم و ضروری میدیدند، در سیاست دخالت میکردند. حال جای این سوال است: شما که خود را پیرو مکتب اهل بیت (علیهم السلام) میدانید و ادعای تبعیت ازآن بزرگواران را میکنید، چرا دراین امور از ایشان تبعیت نمیکنید و به عکس طرفداران خود را از انجام این وظیفه و تکلیف شرعی منع میکنید؟!
پینوشت:
[1]. تابنده، نورعلی، کتابچه مکاتیب عرفانی، شماره شانزدهم،ص20.
[2]. تابنده، حسین، رساله رفع شبهات،انتشارات حقیقت، چاپ ششم،1382،ص133.
[3]. سخنرانی یوسف مردانی، 26 دیماه 1396
افزودن نظر جدید