دو درویشی که سیاست را قورت دادند!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمد اسماعیل صلاحی در آخرین صحبت خود میگوید که یکی از دراویش از خارج از کشور، درباره اینکه چرا درویشی اینقدر به انحطاط رفته است سوال کرده است. صلاحی درباره علت به انحطاط رفتن درویشی میگوید: «دوریشی اگر آلوده به سیاست و آلوده به مادیات و به اقتصاد بشود دچار انحطاط میشود و حاصل آن آنچیزی می شود که امروزه ما میبینیم.
چون ماحصل درویشی معنویت است، لذا ورود به اقتصاد به معنویتش ضربه میزند. و معنویتش کمتر میشود. علت اینکه درویشی دچار انحطاط شده، همین ورود ما به سیاست و اقتصاد است.» [1]
کیست که نداند این سخنان، تکرار همان سخنان نورعلی تابنده است که در عین حالی که دم از ممنوعیت ورود به سیاست می زد ولی غرق در سیاست بود و در مسائل سیاسی ادامه دهنده راه بازرگان بود و با احزاب و سیاسیون اصلاح طلب، نشست و برخواست داشت.
نورعلی تابنده در همان ابتدای جوانی ارتباط بسیار نزدیکی با اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی داشت. بعضی معتقدند که فعالیت نورعلی تابنده با جبهه ملی و نهضت آزادی به حدی بود که نمیتوان ایشان را عضوی از این دو حزب به شمار نیاورد. اعضای این نهضت تفاوت دیدگاه اساسی با حضرت امام (ره) و انقلابیون پیرو امام داشتند کما اینکه نورعلی تابنده با توجه به همین دیدگاه مقالهای در رد نظریه ولایت فقیه منتشر کرد.
وی فعالیتهای سیاسی زیادی قبل و بعد از انقلاب داشت و هیچگاه خصومتش با جمهوری اسلامی را پنهان نکرد، کما اینکه در اوایل انقلاب به مدت 8 ماه توسط دادگاه انقلاب اسلامی به خاطر فعالیتهای خصمانه و ضدانقلابی به زندان رفت.
نورعلی تابنده اگرچه بعد از به قطبیت رسیدن در فرقه گنابادی از فعالیتهای سیاسی خود کاست ولی هیچگاه دست از تمایلات سیاسی خود نکشید تا اینکه در انتخابات سال 88 از ازای دریافت مبلغی [2] به حمایت از مهدی کروبی پرداخت و رسماً ورود دراویش به سیاست را اعلام کرد.
وی در سال 92 نیز بنابر اعتراف محمد اسماعیل صلاحی از کاندیدای جبهه اصلاحات حمایت کرد [3] و در سال 96 نیز درباره انتخابات و حضور در آن بیانیه ای صادر کرد و بازهم دراویش این فرقه به حمایت از کاندیدای جبهه اصلاحات پرداختند. نورعلی تابنده با اینکه بارها دم از عدم دخالت و عدم ورود به سیاست می زد ولی هیچ گاه دست از فعالیت هایی سیاسی خویش نکشید و این فرقه را به فرقه ای کاملاً سیاسی تبدیل کرد.
محمد اسماعیل صلاحی نیز به مانند نورعلی تابنده از همان دوران جوانی سر پر هیاهویی در سیاست داشته و به مانند نورعلی تابنده فعالیت ها و مراوادت زیادی با اعضای جبهه اصلاحات، ازجمله خاتمی و فائزه هاشمی و ... داشته است. وی صراحتاً اعتراف می کند که در انتخابات سال 92 او بوده است که نورعلی تابنده را راضی به حمایت از حسن روحانی کرده است.
وی در نامه ای که به حسن روحانی مینویسد میگوید: «اینجانب در دوران کاندیداتوری جنابعالی در دوره اول با اصرار حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده قدس سره را متقاعد کردم که از جنابعالی حمایت کنند. ابتدا آن حضرت نمیپذیرفتند و میفرمودند که بنا به وعدهای که به نهاد امنیتی دادهام در انتخابات دخالت نمیکنم ولی سرانجام بهخاطر فقیر پذیرفتند که از جنابعالی حمایت غیرعلنی بفرمایند.» [4]
وی در جریان گلستان هفتم نیز تاخت و تازهای شدید نسبت به نظام و دست های امنیتی داشت و در نامهای که خطاب به آیتالله اعرافی نوشته بودند آن جوان بسیجی شهید محمدحسین حدادیان که توسط دراویش گنابادی به طرز وحشیانهای تکه تکه شده بود را جوانک فاسدالعقیده خواند، درحالیکه چشم خود را بر جنایات دراویش گنابادی در همین خیابان بست.
وی بعد از مرگ نورعلی تابنده، ادعای جانشینی وی را داشت و خود را قطب واقعی این فرقه معرفی کرد. اما وقتی با عدم استقبال از سوی دراویش روبرو شد، نظام را مقصر دانست و بارها به نظام، شخص مقام معظم رهبری و نهادهای امنیتی توهین کرد.
صلاحی طوری از انحطاط درویشی به خاطر ورود دراویش به سیاست و مادیات می گوید که گویا خودش و نورعلی تابنده هیچ گاه در سیاست نبوده اند و انحطاط و رو به زوال بودن این فرقه به خاطر آنها نبوده است.
پی نوشت:
[1]. صفحه شخصی محمد اسماعیل صلاحی در فضای مجازی، 3/ 8/ 1400
[2]. جوان آنلاین، کد خبر: 389178
[3]. محمد اسماعیل صلاحی، آبان ۱۳۹۹
[4]. همان
افزودن نظر جدید