اعتقادات
جناب میرزا بهاء برای آنکه خود را تایید کند و اسلام را موید خود قرار دهد، در تمام احادیث و روایاتی که در کتاب ایقان نقل می کند تقلب و تصرف نموده است، یا از اول حدیث که بر خلاف منظور او بوده است حذف نموده و یا از آخر حدیث و یا جمله و یا کلمه ی را که مخالف مدعای او است تبدیل به کلمه ی دیگر نموده است.
برخلاف تصور بهائيان بلكه برخلاف تصور همه ي مردم كه گمان كرده اند بهاء و اهل بهاء معارف خواه و طالب ترقي هستند عملا ثابت شده است كه بيش از خواندن و نوشتن الواح و آيات بهاء طالب معارف نبوده و نيستند
وجود نبی می باید مظهر صفا و صدق و حقیقت بوده و کوچک ترین انحراف و حیله ورزی و عوام فریبی مکر و خودستایی در رفتار و گفتار و کردار او دیده نشود. و ما اگر از همین راه بسوی شناسایی سید باب و میرزا بهاء قدم برداشته و در حرکات و گفته های آنان بررسی و تحقیق نمائیم، البته آنچه بایست بفهمیم را خواهیم فهمید.
بهائیان بسیار کوشش کردند که سید باب را امی و بی سواد معرفی کنند، اما آنطور که در تاریخ آمده سید باب دارای اساتیدی بوده و آنان عبارتند از: شیخ عابد (دایی سید باب)، ملا محمد صادق خراسانی، سید کاظم رشتی.
در باب عرفان و کشف، حسینعلی نوری خود را در اعلی علیین قرار داده و در مقام الوهیت و توحید که جناب میرزا رب الارباب است. در مقام رسالت و نبوت باز ایشان مرسل رسل و اکمل انبیاء است. در مقام اسماء و صفات هم ایشان مظهر اتم و اکمل هستند.
وقتی از خود حسینعلی نوری پیامبر بهائیان می پرسیم که استاد تو کیست و در کدام مکتب درس خواندی؟ در جواب ادعای امی بودن می کند و می گوید: من پیش کسی از مردم تحصیل علم نکرده و به مدرسه ای نرفتم سوال کنید از مردم آن شهری که در آنجا بودم تا بدانید که من دروغگو نیستم.
البته بهاییان باید عید رضوان بگیرند و جشن به پا کنند و شاد باشند چون تاریخ پلیدشان نیازمند بازگویی دارد و مادران این سرزمین باید برای فرزندان خود این تاریخ را بازگو نمایند.
میرزا حسینعلی نوری، کتاب ایقان را قبل از ادعای پیغمبری خویش تالیف کرده است. این کتاب دارای اصطلاحات و مطالب علمی و عرفانی است، پس اگر میرزا بهاء امی است و کتاب ایقان و هفت وادی را در زمان باب تالیف کرده است، چرا در آن موقع ادعای پیغمبری نکرده بود؟ چرا اطرافیان حسینعلی از امی بودن او و در عین حال بجا گذاشتن تالیفات عرفانی او شگفت زده نشدند؟
بهائیان معتقد به امی بودن حسینعلی نوری هستند، و می گویند که میرزا بهاء در تمام عمرش در هیچ مکتبی درس نخوانده و از هیچ کس تعلیم ندیده است. اما در بین سخنانشان تناقض هم دیده می شود.
قرة العین برای اینکه خود را از قیودات اسلام برهاند، اسلام را منسوخ اعلام کرده و پرده حجاب را حذف کرد. قرة العین گفت: آئین اسلام و احکام و مقررات آن دین منسوخ شد، و قوانین و احکام جدیدی هم در دست ما نیست
قیامت دومی که به واسطه ی بعثت میرزا حسین علی نوری مازندرانی بر پا شده است، چون قرار بود بعد از باب من یظهره الله ظهور کند و آن موقع قیامت دین باب فرا رسد. اما با اندکی تامل می بینیم که در زمان باب احکام بابیت اجرا نشده و آن آرمان ها و وعده هایی قرار بود پس از ظهور امام دوازدهم شیعیان اجرا شود، اجرا نشد.
عبد البهاء در مقاله ی سیاح بسیار از باب و کتاب احسن القصص او تعریف و تمجید می کند، اما واقعا جای بسی حیرت است که انسان به واسطه ی مال و منال و عنوان چند روزه ی دنیا، چنان پای روی حقایق گذاشته و از صراط حقیقت و شرافت و حریت و صداقت منحرف گردد که نار را از نور و سراب را از آب تشخیص نداده و از دروغگویی و تزویر و اغوای یک مشت بی چاره گان عوام نهراسد.
باب و بهاء از تصورات ذهنی خود، قیامتی را ترسیم کرده و به خورد پیروان خود داده اند. آنان می گویند زندگی پس از مرگ وجود ندارد و قیامتی که در آیات و روایات اسلامی آمده یعنی ظهور فرستاده ای جدید برای ادیان الهی قبل. اما آنطوری که در نص صریح قرآن آمده کاملا خلاف حرف رهبران بهائی است که مورد بررسی قرار می دهیم:
جناب میرزا بهاء دو هزار و یک سالی که سید باب برای ظهور من یظهره الله وعده داده بود، در بیست و سه سال محدود کرده و پنجاه هزار سال قیامتی که در روایات آمده است را با ساعتی تعویض کرده است. او در کتاب بدیع می گوید: