داستان عید رضوان
البته باید تاریخ درخشان یک جریان نه چندان قدیمی را از تاریخ غم ها و غصه های یک ملت طلب نمود از همه آنها که ایرانی اند و غبار خستگی و درد از یک تاریخ استعمار و خیانت شکسته اشان کرده است.
کسی نیست به پرسد چگونه خدا راضی است کشوری مثل روسیه که خون،خاک و ناموس این کشور به دستان ناپاکش آلوده است بزرگترین حامی پیامبرش باشد.و یا کشوری مثل استعمار گرگ پیر با تمام جنایتهایی که در این کشور ،عراق ،شبهه قاره و کشورهای دیگر کرده به منظور ایجاد تحول بنیادین مذهبی و فرهنگی از انسان معلوم الحالی حمایت کند.
البته باید عید رضوان بگیرند و جشن به پا کنند و شاد باشند چون تاریخ پلیدشان نیازمند بازگویی دارد
و مادران این سرزمین باید برای فرزندان خود این تاریخ را بازگو نمایند.
یکی بود یکی نبود
کشوری بود گرفتار
مردمی داشت ساده و بی آلایش
کمی نفت داشت
عده ای قلدر این نفت را می خواستند
مردم را کشتند
به دختران و زنان تجاوز کردند
بر سر خاکش با یکدیگر جنگیدند
در یک زمان انگلیس از جنوب
روسیه از شمال و...
کسی امد
گفته باید وحدت داشته باشیم
باید جهانی باشیم
باید امروزی باشیم
خودش بر سفره روس و انگلیسی ها بود
بچه هایش جیره خوار انگلیس و آمریکا و بعد بردگان صهیونیسم شدند
حالا باید شاد باشیم
چون آن روز تاریخی است
کدام روز روزی که حسینعلی نوری به جرم خیانت به کشور تعقیب می شود
به عراق می رود
با برادرش یحیی نوری بر سر قدرت می جنگد و بیکباره ادعای پیامبری می کند
نان روس خورده عجب پیامبری قلدری است
همه پیامبر ها فقط جانشین خدا بودند
این پیامبر چون مورد حمایت روسیه و انگلیس بوده جای خدا هم می تواند بنشیند.
هر که قدرت داشته باشد حق دارد.
آره بچه های ایرانی!
خدای زبون بسته را زندان کردند.
رفقای داشت همه متواری شدند
و خدای قصه ما به طرز فجیعی مُرد
حتما پیش خودتون میگید مگه خدا هم میمیره ؟؟؟
بله بچه ها !!!
خدای مهربون بهاییان مُرد !
اون هم با مریضی سختی با اسهال خونی ...
وقتی مرد قبرش شد قبله اهل گمراهی و ضلالت و...
دیدگاهها
سعیز. امیرخای ف...
1396/02/01 - 00:54
لینک ثابت
به نطر بنده وتا اونجایی که
ناشناس
1401/02/01 - 21:25
لینک ثابت
اخه عزیز من شما یک احکام را
montazer
1401/02/04 - 08:53
لینک ثابت
عجیبه، از چیزی دفاع میکنید که
افزودن نظر جدید