امی بودن میرزا بهاء

  • 1392/01/27 - 22:13
بهائیان معتقد به امی بودن حسینعلی نوری هستند، و می گویند که میرزا بهاء در تمام عمرش در هیچ مکتبی درس نخوانده و از هیچ کس تعلیم ندیده است. اما در بین سخنانشان تناقض هم دیده می شود.
baha

بهائیان درباره ی امی بودن جناب بهاء سخن های متناقض و متضاد دارند:
در یک جا می گویند: بهاء به مدرسه نرفته و تحصیل علمی نکرده بود، و در جای دیگر می نویسند: بهاء در دشت بدشت قرآن را بدست گرفته، و طوری سوره ی اذا وقعت الواقعة را تفسیر نمودند که همه مطیع شدند. و باز می نویسند: بهاء دو سال تمام در تکیه ی شاه نقش بندیه سلیمانیه حجره گرفته و به نام درویش محمد با عرفای نقش بندیه مانوس بوده است. و باز می نویسند: (مقاله سیاح ص 83) و چون در طهران این اساس را استوار نمود به مازندران شتافت در آنجا در محافل و مساجد و منازل و مجالس و مدارس بیان تبیانی عظیم آشکار نمود و جمع غفیر از غنی و فقیر و علمای تحریر منجذب تقریر او گشتند.
و در مقابل این ها خود میرزا بهاء در کتاب اقدس (ص46 س19) می گوید: یا ملا البیان انا دخلنا مکتب الله اذ انتم نائمون تالله الحق قد قرئناه قبل نزوله وانتم غافلون- ای پیروان بیان، ما به مکتب خدا داخل شدیم زمانی که شما در خواب بودید و لوح را ملاحظه کردیم آن موقعی که شما بیدار نبودید قسم به خدای حق ما لوح را پیش از نزول آن خواندیم و شما در غفلت بودید.
و در الواح بعد اقدس (ص187 س14) گوید: و انک تعلم انا ما قرئنا کتب القوم و ما اطلعنا بما عندهم من العلوم کلما اردنا ان نذکر بیانات العلماء و الحکماء یظهر ما ظهر فی العالم و ما فی الکتب و الزبر امام وجه ربک نری و نکتب انه احاط علمه السموات و الارضین- و تو می دانی که ما کتاب های دیگران را نخوانده ایم و مطلع نشده ایم به علومی را که پیش آنان است و هر موقعی که بخواهیم بیانات و مطالب علماء و حکماء را ذکر کنیم آنچه در کتاب ها و صحیفه ها و در عالم هست در مقابل من (وجه رب) ظاهر می شود و ما می بینیم و می نویسیم همین طور احاطه کرده است علم او به آسمان ها و زمین ها.
پس اگر مقصد ایشان اینست که: اصلا کتابی نخوانده و تحصیلی نکرده و از علوم و فنون مطلع نیستند، در اینجا بنده فکرم کوتاه و نمی توانم به مقام ایشان جسارتی کرده و ایشان را تکذیب نموده و با حرف های مسخره آمیز پاسخ ایشان را بدهم.
خوبست حکومت این مطلب را به دیگران واگذاریم.
ولی اعتراضی که داریم اینست که: اگر مطالب و علوم و قضایای غیبی و علمی و خارجی جهان در مقابل چهره ی مبارک ایشان مجسم می شده و ایشان شهود داشتند، پس چرا به جای آن همه دعوی ها و این طرف و آن طرف زدن، صریحا اعلان ننمودند که: من رسول آسمانی هستم، و هر چه شما بپرسید پاسخ می گویم، من از اعمال و نیات و کارهای جهانیان آگاه هستم، من از معارف و علوم طبیعی و ریاضی و فلسفی و ادبی مطلع بوده، و همه ی آنها را در مقابل چشم خود می بینم.
در این صورت ما یقین پیدا می کنیم که هر روز هزاران نفر به ایشان ایمان آورند، و جاهل و عالم از اطراف جهان به سوی ایشان متوجه شده و مقام ایشان را تصدیق می کردند.
و بسیار تعجب می کنم که: به جای این سخن و با این فضل و علم و احاطه و بینایی، در صفحه 34 و سطر 4 اقدس می گوید: حرم علیکم السوال فی عفا الله عن ذلک لتسئلوا ماتحتاج به انفسکم لاما تکلم به رجال قبلکم- پرسش کردن از مطالب در کتاب بیان تحریم شده است ولی خداوند از این حرمت در گذشت تا شما از آنچه احتیاج دارید بپرسید البته از آنچه مربوط به خود شما است نه از آن مطالب و علومی که متقدمین بحث و گفتگو کرده اند.
و دیگر اینکه: جمله ی (دخلنا مکتب الله) مبهم است، زیرا مکتب به معنای محل کتابت و نوشتن است و خدای مکتبی ندارد و همچنین جمله ی (قرئناه قبل نزوله) زیرا پیش از اینکه جناب باب بیان را بنویسد، چگونه جناب بهاء آنرا خوانده بود.
اگر در این موقع نبوت داشته است، و بیان بر ایشان نازل شده بود، پس چرا جناب باب به خودش نسبت داده است؟ و چرا ایشان از جناب باب پیروی کرده و اطاعت می کردند؟ و اگر قبل از نوشتن بیان با همدیگر مشاوره و مذاکره می نمودند: اینکه نبوت و نزول کتاب آسمانی نمی شود؟ و اگر از جای دیگر تلقین می شد، آن هم باز مبهم و برای ما مجهول می شود. (1)

شما از این سخنان چه نتیجه ای می گیرید؟

1- محاکمه و بررسی باب و بهاء صفحه ی 123 تا 125

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.