نظر اهل‌سنت درباره ارتباط بین دنیا و عالم برزخ

  • 1403/05/04 - 11:31

در بین دنیا و آخرت، عالم دیگری وجود دارد که به آن برزخ می‌گویند. علمای اهل‌سنت به دلیل آیات و روایات صحیحی که در کتاب‌های خود دارند، به حیات در آن عالم معتقدند. در روایات ارتباط بین این دو عالم بیان شده و این ارتباط دوطرفه است که هم زندگان می‌توانند به مردگان منفعت برسانند و هم مردگان می‌توانند نفعی برای زنده‌ها داشته باشند.

ارتباط برزخ با دنیا

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به زندگی اموات در عالم برزخ (بین دنیا و آخرت) حیات برزخی گفته می‌شود و بر اساس برخی آیات و روایات ارواح مردگان در عالم برزخ حیات دارند. در روایات اهل‌سنت، باخبر شدن ارواحِ مردگان از دنیا و ارتباطشان با زندگان مطرح شده است؛ آنان صدای زندگان را می‌شنوند و پاسخ می‌دهند. سیوطی نقل کرده است: «پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: از بهترین روزهای شما، روز جمعه است؛ پس در آن روز بسیار بر من درود فرستید؛ زیرا درود شما بر من عرضه می‌شود. گفتند: ای رسول خدا! چگونه درود ما به شما می‌رسد، در حالی که در قبر پوسیده شده‌اید؟ حضرت فرمود: خداوند بر زمین حرام کرده که جسم‌های پیامبران را خاک کند».[1] در این روایت حضرت سفارش به فرستادن صلوات در روز جمعه کرده است؛ یعنی افرادی که پس از رحلت حضرت زنده‌اند، قبل از برپایی قیامت، در روزهای جمعه صلوات بفرستند؛ لذا این حدیث، ایام برزخ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را مدنظر دارد؛ یعنی صلوات فرستادن مردم در این دنیا، در عالم برزخ به آن حضرت می‌رسد؛ پس دنیا و برزخ با هم مرتبط هستند و اگر ارتباطی نبود، عرضه اعمال به حضرت ممکن نبود.

سیوطی در ادامه نقل می‌کند که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «هر کس بر من، نزد قبرم صلوات بفرستد، من آن را می‌شنوم و هر کس از دور صلوات بفرستد، آن را به من می‌رسانند» و نیز از بخاری نقل کرده که حضرت فرمود: «خداوند فرشته‌ای دارد که به او اسماء خلایق را داده، او بر قبرم می‌ایستد و کسی نیست که بر من درود بفرستد، مگر اینکه آن فرشته به من می‌رساند» و یا نقل شده حضرت فرمود: «کسی که بر من در شب و روز جمعه 100 مرتبه صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت از او برآورده می‌کند؛ 70 حاجت از حوائج اخروی و 30 حاجت از حوائج دنیوی؛ سپس خداوند فرشته‌ای را وکیل کرده که آن درودها را به قبر من داخل کند، همان طور که به شما هدیه می‌دهند. علم من بعد از وفاتم مانند علمم در زمان حیاتم است؛ ... خبر می‌دهد مرا، اسم و نسب کسی که بر من درود فرستاده؛ پس نزد من در کتاب سفیدی ثبت می‌گردد».[2]

این روایات رساندن صلوات بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در عالم برزخ را ذکر کرده بود. روایت دیگری از حضرت نقل شده که فرمود: «حیات من برای شما خوب است؛ حدیث می‌گویید و حدیث می‌شنوید. وفاتم نیز برای شما خیر است؛ زیرا اعمالتان بر من عرضه می‌شود و هر چه از اعمال خیر ببینم، خدا را بر آن شکر می‌گویم و آنچه از اعمال شر ببینم، برای شما استغفار می‌کنم».[3] هیثمی، راویان این حدیث را از راویان صحیحین می‌داند که ثقه‌اند.[4] عراقی از بزرگان اهل‌سنت، سند حدیث را نیکو خوانده[5] و سمهودی نیز در تأیید حدیث مانند هیثمی نظر داده است.[6]

این حدیث نیز مربوط به عالم برزخ است و حضرت می‌فرمایند که وفاتشان برای عده‌ای که در دنیا زنده‌اند برکت دارد و حضرت بر اعمال آنان نظارت می کند و اعمال خوب و بد آنان بر حضرت عرضه می‌شود؛ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برای عده‌ای استغفار می‌کنند و از دیدن اعمال خیر مسلمانان، خدا را شکر می‌کنند. بنابراین، حضرت در برزخ حیات دارند، از اعمال امت آگاهند و با دنیا در ارتباطند؛ از حضرت برای زندگان منفعت می‌رسد.

از عایشه نقل شده که گفت: «من داخل حجره‌ام می‌شدم، در حالی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و پدرم در آن دفن بودند؛ لباسم را در می‌آوردم و با خود می‌گفتم که آنان همسر و پدرم هستند؛ پس هنگامی که عمر با آنها دفن شد، به خدا قسم هرگز داخل آن حجره نشدم، مگر اینکه به جهت حیا از عمر خود را پوشاندم»[7] تا اینکه در دوران ابن‌زبیر، دیوار کوتاهی بین عایشه و قبور بنا شد.[8] هیثمی راویان حدیث را از راویان صحیحین می‌داند[9] و ارنؤوط و حاکم نیشابوری، حدیث را صحیح می‌خوانند.[10] عایشه این کار را بی‌جهت انجام نداده، بلکه او معتقد بود که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و دو مصاحبش، از کسانی که در کنار قبرشان هستند، آگاهی دارند.

بر اساس این روایات صحیح از اهل‌سنت - پس از اثبات حیات در برزخ - ثابت می‌گردد که بین برزخ و دنیا ارتباط وجود دارد و مردگان از دنیا باخبرند؛ هم زندگان می‌توانند به مردگان بهره (اهدای ثواب و ...) برسانند و هم مردگان می‌توانند برای زنده‌ها نفع داشته باشند؛ مانند استغفاری که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برای امتش می‌کند.

پی‌نوشت:
[1]. الحاوی للفتاوی، سيوطی، ج2، ص178.
[2]. همان.
[3]. البحر الزخار، بزار، ج5، ص308.
[4]. مجمع الزوائد، هيثمی، ج9، ص24.
[5]. طرح التثريب، عراقی، ج3، ص297.
[6]. وفاء الوفاء، سمهودی، ج4، ص180.
[7]. مسند أحمد، أحمد بن حنبل، ج42، ص441.
[8]. الطبقات الكبرى، ابن‌سعد، ج2، ص225 و وفاء الوفاء، سمهودی، ج2، ص111.
[9]. مجمع الزوائد، هيثمی، ج8، ص26 و ج9، ص37.
[10]. مسند أحمد، أحمد بن حنبل، ج42، پاورقی ص441.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.