مشترکات تصوف با عرفان حلقه/ روایات جعلی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جریانهای انحرافی برای پیشبرد اهداف و تثبیت آموزههای خویش در بین جامعه تلاش میکنند که ازمقبولات( مطالبی که مورد پذیرش اکثریت مردم باشد) آن جامعه استفاده کنند. بعد از پژوهش و تحقیق روشن میشود که ریشه بعضی از این مقبولات، آموزههای متصوفه بوده است. یکی از این آموزهها که در بین جامعه ما رواج دارد این عبارت مشهور است: «الطرق الی اللّه تعالی بعدد أنفاس الخلائق»؛ «راههای رسیدن به خدا، به تعداد تمام افراد مخلوقات است» که از آثار متصوفه در بین کتابها و جامعه ما رواج پیدا کرده و محمدعلی طاهری نیز در عبارتی به مضمون این کلام استناد میکند.
سید حیدر آملی اولین عالم شیعی است که عبارت: «الطرق الی اللّه تعالی بعدد أنفاس الخلائق» را به رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله نسبت داده و در کتاب خویش مینویسد: «و عرفت سرّ قول نبینا - صلّیاللهعلیهوآله - «الطرق الی اللّه تعالی بعدد أنفاس الخلائق»؛ [1] «و شناختی سرّ و راز کلام نبی ما (رسولخدا) صلیاللهعلیهوآله: راههای رسیدن به خدا، به تعداد تکتک افراد مخلوقات است ».
ولی بزرگان متصوفه این سخن را از رسولخدا صلّیاللهعلیهوآله ندانسته و قائلین این سخن را بعضی از صوفیه دانستهاند؛ به این خاطر ابوطالب مکی در کتاب «قوتالقلوب» خویش قائل این سخن را عالم یا بعضی از عارفین (صوفیه) دانسته و مینویسد: «و قال عالم آخر: الطرق إلی اللّه عزوجلّ بعدد المؤمنین، و قال بعض العارفین: الطرق إلی اللّه بعدد الخلیقة»؛ [2] «و عالمی دیگر گفت: راههای به سوی خدا به تعداد مؤمنین است و بعضی از عارفان گفتند: راههای به سوی خدا به عدد نفسهای انسانها هستند». یا سُلّمی یکی دیگر از بزرگان متصوفه در کتاب «طبقات الصوفیة» این سخن را به شکل دیگری بیان کرده و گوینده آن را شخصی به نام «أباالحسن المزین» دانسته است: «شنیدم عبدالواحد بن بکر الورثانی میگفت: شنیدم محمد بن احمد النجار میگفت: شنیدم که ابا الحسن المزین میگوید که راههای به سمت خدا به تعداد ستارگان است...».[3]
محمدعلی طاهری(مؤسّس فرقه انحرافی عرفان حلقه) در جایی به مضمون عبارت: «الطرق الی اللّه تعالی بعدد أنفاس الخلائق» اشاره کرده و میگوید: «هر چند که راههای رسیدن به این وحدت، متعدد است و به تعداد نفوس انسانها میتواند راههای مختلف وجود داشته باشد، ولی راه به تنهایی باید در وحدت کامل باشد». [4] محمدعلی طاهری به مضمون کلام متصوفه اشاره کرده و این سخن را پذیرفته است.
یکی از محققین بعد از جستوجو در منابع حدیثی و کتابهای عالمان شیعی به این نتیجه رسیده است که فقط ملااحمد نراقی در کتاب مثنوی طاقدیس این عبارت را به عنوان حدیث ذکر کرده، ولی دیگر عالمان شیعه این عبارت را به عنوان حدیث ذکر نکردهاند. [5] البته باید گفت که غیر از ملااحمد نراقی، بعضی از عالمان شیعه نیز دارای گرایشات صوفیانه بودهاند؛ همچون سید حیدر آملی که به صراحت این سخن را به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نسبت دادهاند، ولی در منابع متقدم حدیثی شیعه این عبارت وجود ندارد.
در نتیجه باید گفت: محمدعلی طاهری، بزرگان متصوفه و دلبستگان به تصوف، سخنی را بیان کردهاند که هیچگونه مستند روایی ندارد. همانطور که در کتابهای متقدم صوفیه بیان شده، آنها ناقل این عبارت را با تعبیر قال عالمٌ آخر، یا قال بعض العارفین، ذکر کرده اند و این عبارت را به حضرات معصومین علیهمالسلام نسبت ندادهاند. بنابراین، این عبارت هیچگونه سندی ندارد و به هیچکدام از معصومین علیهمالسلام نسبت داده نشده و به صورت مرسل و بدون ذکر واسطهها، در کتابها نوشته شده است؛ پس این گفتار از نظر علم حدیث اعتباری ندارد.
پینوشت:
[1]. سید حیدر آملی، جامع الأسرار و منبع الأنوار، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تهران، چ اول، ۱۳۶۸ ه.ش، ص ۸ و ۹۵ و ۱۲۱.
[2]. ابوطالب مکی، قوت القلوب فی معاملة المحبوب، مجلدین، دارالکتب العلمیة، بیروت، چ اول، ۱۴۱۷ ق، ج ۱، ص ۱۵۵.
[3]. ابو عبدالرحمن محمد بن الحسین السلمی، طبقات الصوفیة (السلمی)، دارالکتب العلمیة، بیروت، چ دوم، ۱۴۲۴ ق، ص ۲۸۹ .
[4]. طاهری، محمدعلی، انسان از منظری دیگر، ص ۳۰۲.
[5]. برنجکار، رضا، موسوعة العقائد الإسلامیّة، دارالحدیث للطباعة و النشر، قم المقدسة،۱۴۲۹ ق، چ الثالث، ج ۳، ص ۱۱۰.
افزودن نظر جدید