نقد مبانی اعتقادی ابنعربی / عدالت صحابه (قسمت دوم)
«ابنعربی»، عدالت صحابه را که یکی از مهمترین آموزههای اهلسنت است، در کتاب «الفتوحات المکیه» خویش پذیرفته است؛ این در حالی است که وقایع تاریخی، معارض با چنین آموزهای است.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «عدالت صحابه»، یکی از موضوعاتی است که مدافعین گرایشات اهلسنت، به سختی از آن دفاع میکنند، و در این آموزه، اهلسنت بر این باورند که صحابه، همگی عادل هستند.
«ابنعربی» یکی از افرادی است که به خاطرداشتن گرایشات مذهبی خاص، در کتاب «الفتوحات المکیه»، همچون اهلسنت، عدالت صحابه را پذیرفته و این آموزه را در کتاب خویش منعکس کرده و پیرامون آن مینویسد: «فالظن بهم جمیل رضیاللَّهعنجمیعهم و لا سبیل إلی تجریحهم و إن تکلم بعضهم فی بعض فلهم ذلک و لیس لنا الخوض فیما شجر بینهم فإنهم أهلعلم و اجتهاد و حدیثو عهد بنبوة و هم مأجورون فی کل ما صدر منهم عن اجتهاد سواء أخطئوا أم أصابوا».[1] «پس به صحابه گمان نیکو میرود (خدا از همه راضی باد) و راهی برای خردهگیری بر آنها نیست و اگر چه بعضی از آنها در مورد دیگر صحابه، سخنی گفته باشند، پس برای ما نیست در مشاجرات و درگیری صحابه با یکدیگر، تفکر کنیم؛ به راستی که آنها اهل علم و اجتهاد بودند و احادیث زمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را نقل کرده و آنها در تمام کارهایی که بر اساس اجتهاد خویش انجام دادهاند، چه درست عمل کرده یا خطا کرده باشند، مأجور هستند».
«ابنعربی» در این متن خویش، همچون دیگر اهلسنت، عدالت صحابه را پذیرفته و صحابه را اهل اجتهاد دانسته و با این امر، سرپوشی بر خیلی از اعمال صحابه گذاشته است؛ درحالی این آموزه، توسط اهلسنت و «ابنعربی» مطرح شده و معارض با واقعیات تاریخی است که گویای اختلافات و درگیری صحابه با یکدیگر بوده و از جانبی دیگر وجود منافقینی در بین صحابه و همچنین وجود افرادی که بغض امیرالمؤمنین علیهالسلام داشتهاند، از مُسلّمات تاریخی بوده و قابل انکار نیست که به برخی از آنها، اشاره خواهد شد.
برخی از صحابه، به امام علی علیهالسلام سبّ و ناسزا میگفتند و این گونه کارها با عدالت صحابه سازگاری ندارد؛ در کتاب صحیح مسلم نقل شده است که «روزی سعد بن ابیوقاص نزد معاویه بود که معاویه به او گفت: چه چیز مانع شده است که ابوتراب را سب نمیکنی؟»[2] این سؤال استفهامی معاویه از سعد، نشاندهنده آن است که در آن روزگار، اکثریت صحابه، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را سب و دشنام میدادند؛ به همین جهت معاویه با تعجب از سعد میپرسد، چه چیزی مانع شده که تو ابوتراب را سب و دشنام نمیدهی؟
اندیشه عدالت صحابه در بین شیعیان، هیچ جایگاهی نداشته و ندارد؛ اما جالب است بدانید که عدهای از علمای اهلتسنن نیز، آن را اندیشهای باطل میدانند.
ذهبی در تاریخالخلفاء، حذیفه را به عنوان صاحب سر نبی صلیاللهعلیهوآله معرفی میکند و در ضمن سخن درباره جایگاه او، اذعان به وجود افراد منافق در بین صحابه کرده و مینویسد: «حذیفه اسامی اصحاب منافق رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را میدانست».[3]
مسلم نیز در صحیح خویش، سخنی را از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل کرده که دلالت صریح به وجود منافق در بین صحابه ایشان دارد: «فی أَصْحَابِی اثْنَا عَشَرَ مُنَافِقًا فِیهِمْ ثَمَانِیَةٌ ولا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حتی یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الْخِیَاطِ».[4] «در بین اصحاب من، دوازده منافق وجود دارد که هشت تا از آنها وارد بهشت نمیشوند، مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن رد شود».
این روایات ذکر شده در کتب حدیثی اهلسنت، دلالت بر وجود منافقین و کسانی دارد که امیرالمؤمنین علیهالسلام را سبّ گفته و این گونه اعمال، قطعاً با عدالت صحابه ناسازگار بوده و راه توجیه معقولی ندارد.
ذهبی، همانند سایر بزرگان اهلتسنن، راهبرد کتمان کردن وقایع تاریخی را در پیش گرفته و به این اقدام تصریح کرده است: «اختلافات و جنگهایی که بین صحابه صورت گرفته، باید کتمان، بلکه نابود شوند».[5]
حال این سؤال مطرح میشود که آیا با وجود هوای نفس و قدرتطلبی و نفاق در بین برخی از صحابه، میتوان نظریه عدالت صحابه را پذیرفت؟ آیا «ابنعربی» که مدعی رسیدن به مقام ختم ولایت است، از این مسئله ساده تاریخی، غافل بوده است؟ آیا این غفلتها، با ادعاهای ختم ولایت «ابنعربی» سازگار است؟!
پینوشت:
[1]. محیالدین بن عربی، الفتوحات المکیة (اربع مجلدات)، دارالصادر، بیروت، اول، ج۱، ص۵۱۸.
[2]. مسلم بن حجاج أبوالحسن قشیری نیشابوری، صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج۴، ص۱۸۷۱.
[3]. ذهبی، تاریخ الاسلام، محقق تدمری، دارالکتب العلمیه، بیروت، ج۲، ص۴۹۴.
[4]. مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، دارإحیاء التراث العربی، بیروت، ج۴، ص۲۱۴۳.
[5]. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، مؤسسه الرساله، چاپ سوم، 1405ق، ج۱۰، ص۹۲.
افزودن نظر جدید