نقد دیدگاه «ابنعربی» در مورد ایمان حضرت ابوطالب (ع)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دشمنان امیرالمؤمنین علیهالسلام، به خاطر بغضی که از ایشان در دل داشتند، اندیشه کفر حضرت ابوطالب علیهالسلام را ترویج کردند، به گونهای که عدهای از اهلسنت، این آموزه نادرست را پذیرفته و آن را نشر دادند، آنها از انتشار این باور غلط، سعی در کم جلوه دادن این شخصیت بزرگ اسلام و حامی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله داشته و از هیچ کوششی هم دریغ نمیکنند تا بزرگی و عظمت این یگانهپرست مؤمن را مورد نقد و خدشه ناجوانمردانه قرار دهند.
«ابنعربی»، یکی از این افرادی است که تحت تأثیر تبلیغات اهلسنت، این اندیشه نادرست را در مورد حضرت ابوطالب علیهالسلام پذیرفته و در کتابش که مدعی است طی یک مکاشفه، از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دریافت کرده، آورده است: «و لو کان للهمه أثر و لابد، لمیکن أحد أکمل من رسولالله صلیاللهعلیهوآله و لا أعلی و لا أقوی همّه منه، و ما أثَّرتْ فی إسلام أبی طالب عَمِّهِ».[1] «اگر برای همّت، اثری بود، کسی اکمل از رسولالله و اعلی و اقوی همتتر از او نبود و حال اینکه همت او در اسلام ابوطالب، عموی او اثر نکرد».
این کلام، با تفکر شیعی در مورد حضرت ابوطالب علیهالسلام، معارض است؛ به گونهای که حتی آیتالله حسنزاده آملی رحمهاللهعلیه، در شرح خویش بر فصوص، بر این اعتقاد «ابنعربی» اعتراض کرده و در نقد این اندیشه «ابنعربی» مینویسد: «شیخ در این مطلب، از عقیده رایج در اهلسنت تبعیت نموده که ناشی از جعلیات و تبلیغات بنیامیه است و از جمله در شأن نزول این آیه؛ در حالی که افعال و اقوال و اشعار و فداکاریهای فوق تصور حضرت ابوطالب، گواه صادقی است بر اینکه آن بزرگوار، از ابتدا به اسلام و نبوت پیامبر ایمان آورده بود؛ ولی برای حمایت بهتر از پیامبر صلیاللهعلیهوآله، از اظهار علنی آن خودداری نمود و ائمه علیهمالسلام نیز بر این مطلب تصریح دارند و ایمان آن بزرگوار را در بالاترین درجات میدانند. در این مورد، به کتاب «ایمان ابوطالب»، ترجمه بخشی از الغدیر علامه امینی و «سیرة المصطفی» نوشته هاشم معروف حسنی، رجوع شود».[2]
طبق کلام آیتالله حسنزاده رحمةاللهعلیه، «ابنعربی» در این اندیشه خویش، تحت تأثیر تبلیغاتی که با تلاش بنیامیه در آثار اهلسنت ثبت شده، قرار گرفته و این نوع تأثیرات میتواند نشاندهنده گرایشات مذهبی او است.
روایات متعددی در منابع حدیثی، پیرامون ایمان حضرت ابوطالب علیهالسلام نقل شده است. به٬عنوان نمونه شیخ طوسی در کتاب «امالی» خویش نقل کرده است: «امام صادق از پدر گرامیشان نقل کرد که روزی امیرالمؤمنین علیهالسلام در فضای مسجد نشسته بود و مردم گرد او جمع بودند که مردی برخاسته و گفت: ای امیرالمؤمنین علیهالسلام چگونه است که شما در مکانی هستی که خداوند شما را در آن مکان قرار داده، درحالیکه پدرت به آتش دوزخ در عذاب است؟ حضرت فرمود: خدا زبانت را ببرد! به خدایی که محمد را به پیامبری مبعوث فرمود، اگر پدرم تمام گناهکاران زمین را شفاعت کند، خداوند آن را بپذیرد، مگر میشود پدرم در آتش عذاب باشد و پسرش تقسیمکننده بهشت و جهنم باشد؟ قسم به آنکه محمد را به پیامبری مبعوث فرمود، بیشک نور پدرم در روز قیامت همه انوار خلائق جز نور پنج نور: نورمحمد، نور من و نور حسن و نور حسین و نور نه فرزند از اولاد حسین را خاموش و بیاثر میکند، زیرا نور او از نور ماست و خداوند آن را دو هزار سال قبل از خلق آدم آفریده است». [3]
در نتیجه باید گفت که کلام «ابنعربی» پیرامون کفر حضرت ابوطالب علیهالسلام، با سخنان معصومین علیهمالسلام در مورد حضرت ابوطالب علیهالسلام معارض بوده و به هیچ عنوانی نمیتوان سخنان ابن عربی را در این مورد توجیه کرد؛ این اندیشه ابن عربی، قرینهای بر گرایشات وی به آموزههای اهلسنت بوده؛ زیرا فقط عدهای از اهلسنت هستند که نسبت کفر به حضرت ابوطالب علیهالسلام دادهاند.
پینوشت:
[1]. محیالدین بن عربی، فصوصالحکم، دارإحیاءالکتبالعربیة، قاهره، اول، ۱۹۴۶، ج۱، ص۱۳۰.
[2]. آملی، حسنزاده، ممدالهمم در شرح فصوصالحکم، ص۳۲۵.
[3]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الامالی، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة، مؤسسة البعثة، دار الثقافة قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ه، ص۳۰۵.
دیدگاهها
غلامرضا
1402/12/22 - 07:40
لینک ثابت
ابن عربی یقینا تقیه کرده واگر
افزودن نظر جدید