نقد دیدگاه متصوفه د رمورد جایگاه حضرت زهرا(س) و رابعه عدویه
بدلسازی، یکی از شگردهای مبارزاتی جریان باطل در مقابل جریان حق بوده، صوفیه با استفاده از این شیوه و بدل سازی چهرههایی با عنوان زنان عارفه و عدم نقل روایاتی که حاوی جایگاه عرفانی حضرت زهرا(س) است؛ باعث مهجور شدن جنبه عرفانی این بانوی با عظمت شدهاند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بدلسازی، یکی از شگردهای جریانهای انحرافی است که برای تخریب چهره جریان حق، همواره از آن استفاده شده است؛ فرعون بهخاطر اینکه نمیتوانست وجود پروردگار عالم را انکار کنند، تلاش کرد خویش را بهعنوان بدلی از آن رب قرار داده، به این خاطر مدعی ربوبیت شده، قرآن کریم این ادعای او را در سوره نازعات بیان کرده است. «فَقَالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَیٰ»؛ [1] «و (فرعون) گفت: من پروردگار برتر شما هستم!»
جریان انحرافی صوفیه، با استفاده از این شگرد، در مقابل چهره عرفانی معصومین علیهمالسلام، افراد دیگری را بهعنوان عارف یا عارفه برای سالکان معرفی کردهاند؛ از بین زنان، اشخاصی همچون رابعه عَدَویه و مونسه صوفیه [2] بهعنوان عارفه معرفی شده و برای آنها سخنان و کراماتی برشمردهاند.
متصوفه، رابعه عدویه را عارفه دانسته و از او سخنان بسیاری نقل کردهاند؛ اسماعیل مستملی بخاری در کتاب «شرح التعرف لمذهب التصوف»، مکالمه رابعه و سفیان ثوری را نقل کرده: «سفیان گفت خداوندا از ما خشنود باش. رابعه گفت شرم نمیداری که رضای کسی میجویی که تو از او راضی نیستی و بباید دانستن که سفیان اهل معامله بود و رابعه عارفه بود و معاملتیان عارفان را نبینند، باز عارفان اهل معامله را بینند و سفیان رابعه را ندید، لکن رابعه سفیان را دید و سفیان از مقام خویش سخن گفت که اهل معامله خویشتن میکشند طمع ثواب را و امید رضا را». [3]
این در حالی است که در متون صوفیانه، حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را عارفه ندانسته و نهایت مقامی که برای ایشان ترسیم کردهاند، مقام «زاهده» است؛ جناب شمس تبریزی در جسارت به حضرت زهرا سلاماللهعلیها چنین مینویسد: «فاطمه رضیاللهعنها عارفه نبود، زاهده بود. پیوسته از پیغمبر حکایت دوزخ پرسیدی.» (4) حضرت فاطمه سلاماللهعلیها، در متون دینی بهعنوان شخصیتی والا و در نهایت سلوک انسانی و کمال مطرح شده، بهگونهای که امامزمان عجلاللهتعالیفرجه، ایشان را بهعنوان الگوی خویش مطرح کردهاند؛ علی بن ابراهیم رازی از امام زمان عجلاللهتعالیفرجه نقل کرده «وَ فِی ابْنَةِ رسولاللهِ لِی أُسْوَةٌ حَسَنَة»؛ [5] «برای من در (زندگی و رفتار) دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله الگو و سرمشقی نیکو است».
همچنین در منابع حدیثی شیعی و اهلسنت بیان شده که از بین زنان، فقط چهار نفر جزو کاملترین زنان هستند؛ همانگونه که عالم بزرگ اهلسنت «زمخشری» حدیثی در تفسیر خود از رسولخدا صلیاللهعلیهوآله نقل کرده: «کُمَّل مِن الرّجالِ کثیرٌ، وَ لَم یکمل مِن النساء إلا أربع: آسیة بنت مزاحم امرأة فرعون، و مریم ابنة عمران، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد»؛ [6] «تنها چهار تن از زنان عالم کاملترین هستند: آسیه همسر فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد». پس طبق روایت نقل شده دیگر زنانی که در مسیر سلوک و کمال قدم برداشتهاند، به نهایت کمال نرسیده و ریزهخوار سفره آن چهار زن کامل، بخصوص حضرت زهرا سلاماللهعلیها (که افضل زنان هر دو عالم معرفی شده است) [7] هستند و قطعاً باید در جایگاه پایینتر از این چهار زن کامل معرفی شوند. پس چگونه تذکرهنویسان متصوفه، رابعه عدویه و رابعه شامیه را عارفه میدانند؛ ولی شخصی همچون شمس تبریزی، وجود حضرت فاطمه سلاماللهعلیها را عارفه نمیداند؟
پینوشت:
[1]. نازعات/۲۴.
[2]. «مونسه صوفیه» عارفه قرن سوم هجری از عابدات شام از پوشندگان صوف بود. ابو عبدالرحمن محمد بن الحسین السلمی/مترجم: مریم حسینی، نخستین زنان صوفی، نشر علم، تهران، اول، ۱۳۸۵، ص ۶۶.
[3]. اسماعیل مستملی بخاری، شرح التعرف لمذهب التصوف، انتشارات اساطیر، تهران، اول، ۱۳۶۳، ج ۳؛ ص ۱۳۱۳.
[4]. تبریزی، شمسالدین محمد، مقالات شمس تبریزی، تصحیح و تعلیق محمدعلی محقق، ناشر خوارزمی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ ش، ص ۱۴۲.
[5]. طوسی، محمد بن الحسن، الغیبة، کتاب الغیبة للحجة، دارالمعارفالإسلامیة، ایران؛ قم، اول، 1411ق، ص ۲۸۶.
[6]. زمخشری محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، دارالکتاب العربی، بیروت، 1407ق، ج ۴، ص ۵۷۳، ذیل آیه ۱۲ سوره تحریم.
[7]. عایشه از رسولخدا صلیاللهعلیهوآله نقل کرده: «آیا فاطمه تو خشنود نمیشوی که سید زنان مؤمنان و سرور زنان این امت و سرور زنان مؤمنین باشی؟» الحاکم، أبو عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، دارالکتب العلمیة، بیروت، الطبعةالأولی، 1411ق، ج ۳ ص ۱۷۰.
افزودن نظر جدید