وهابیت
در حالیکه جهان اسلام قرنهاست بر جواز زیارت قبر پیامبر (ص) و عامل تقرب بودن این زیارت و سفر برای انجام این زیارت، تاکید داشته و دارد، اما وهابیت تحت تاثیر موهومات ابن تیمیه، سفر برای زیارت قبر پیامبر را جایز ندانسته و بدین وسیله خود را از این موهبت الهی محروم ساخته است به عبارت دیگر میتوان گفت وهابیان جاماندگان از سفر الهی هستند.
یکی از شبهاتی که وهابیت، به منظور تشکیک شهادت حضرت زهرا (علیها السّلام) مطرح میکنند این شبهه میباشد که اگر هجوم به خانه حضرت زهرا و شهادت ایشان را بپذیریم چرا امیرمؤمنان (علیه السّلام) از همسر خود که دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، دفاع ننمود؛ که در پاسخ میگوییم: دست به شمشیر نبردن مساوی با انکار اصل واقعه نیست.
وهابیت نسبت به آیینها وشعائر مذهبی خود بسیار سختگیرند و برای نفوذ در بین مسلمانان جهان و خصوصا سنی مذهبان از راههای بسیاری استفاده میکنند، و باید اذعان داشت که آنان در این راه باطل خود همانند اسلاف اموی خود، بسیار سختکوشند و استفاده از ثروت عظیم نفتی و تقدس مکه و مدینه مهمترین و برترین راههای نفوذ آنها میباشد.
روز دوم آیه «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم ...» را برای شریف احمد خواندم که دلیل بر مشروعیت توسل به پیامبر است، اما شریف گفت پیامبر فقط وقتی میتواند دعا کند که زنده باشد ولی پس از رحلتش، ارتباط ما با او قطع است. من در پاسخ این شبهه سخن علمای آنها را بیان کردم که بر توسل به دعای پیامبر پس از رحلتش تاکید کرده بودند.
وهابیون از هیچ توهینی نسبت به مخالفانشان و علمای دین، کوتاهی نمیکنند. به عنوان مثال ابن تيميه، هر فقيهی را كه مخالف با ديدگاه او، نظر و فتوايی میداد، به الاغ خودش تشبيه میكرد. این شخص جاهل، فخر رازی، غزالی و... را که از علمای اهل سنت میباشند، جوجههای هندوها میخواند. او هر گاه از علامه حلی یاد میشد او را «ابن المنجس» میخواند.
برای کسانیکه مختصر مطالعهای در رابطه با عقاید اهل سنت و وهابیت داشته باشند، مبرهن است که ابنتیمیه به اجماع شیعه و سنی منافق است. در این میان اما گروهی به پیروی از ابنتیمیه برخواستهاند و خود را به وادی کفر و نفاق کشیدهاند. غافل ازاینکه هرکس تعریف و تمجیدی از ابنتیمیه داشته باشد، به نص صریح روایات نبوی منافق است.
آیا مبلغانی که سالهاست به ناحق، در پی جاانداختن لقب شیخ الاسلام برای ابن تیمیه هستند و سعی دارند به انحاء گوناگون این لقب را در جهان اسلام گسترش دهند، به اهل سنت گوشزد میکنند، که تا چه اندازه افکار ابن تیمیه مخالف آراء اهل سنت بوده و تا چه حد علماء بزرگ اهل سنت افکار منحرف او را چه در فقه و چه در اعتقادات به نقد کشیدهاند؟
جوان عربی پرسید چرا شما به اموات توسل میکنید با اینکه خدا فرموده مردهها صدای شما را نمیشنوند؟ من جواب دادم: قرآن، شنیدن مردهها را رد نکرده و تشبیه مشرک به مرده بهخاطر سود نبردن از شنیدن است. او پرسید چرا از پیامبر حاجت میخواهید و او را عالم به غیب میدانید؟ من گفتم: دلیل قرآنی داریم و علمای اسلام نیز این عقیده را داشتهاند.
هدف وهابیون خبیث چیزی جز ادعای بغض امام علی (علیه السلام) نیست، به همین خاطر هر روز در صدد کم کردن محبت مردم به امام علی (علیه السلام) هستند. بله به راستی که وهابیون به تبعیت از ابن تیمیه، از هر گونه تهمت به امام علی (علیه السلام) کوتاهی نمیکنند. و این عادتی است که بین ابن تیمیه و متابعینش وجود دارد.
یهودیان قهرمانان تحریف متون در طول تاریخ هستند. امروزه در جهان اسلام جریانی مخفی، درصدد تغییر شاخصههای تفکر اسلامی است. بسیاری از منابع اسلامی دچار تغییر، حذف و اضافه میشود که با تامل در این تحریفها میتوان گروه خاصی را شناسایی کرد. وهابیت در این امر متهم اصلی است، و شواهد زیادی در این امر وجود دارد.
وهابیت در حالی مروج القابی چون شیخ الاسلام برای ابن تیمیه است و آن را در سطح وسیع در سرتاسر جهان اسلام ترویج مینماید، که بسیاری از علمای برجستهی اسلام بارها و بارها افکار ابن تیمیه و مبانی او را به باد انتقاد گرفته و در این میان میتوان زیبندهترین لقب برای او را در کلمات غماری یافت که شاخ شیطان را حاصل افکار او میداند.
اوضاع اقتصادی مسلمانان بد بود، اسماء بنت ابیبکر به خانه همسایه یهودی خود رفت بلکه او مقداری از کبابی را که پخته به او دهد، اما زن همسایه از مهمان کردن او دریغ کرد، اسماء حاجتش را به خدا گفت و لحظهای بعد زن یهودی با ظرفی از غذا وارد خانه اسماء شد. اما امروز وهابیون به شاهانی بدتر از یهود خدمت میکنند که کودکان یمن را میکشند.
وهابیت در یکی از شبهات خود میگوید: روایت «فاطمة بضعة منّی» در مورد قضیه خواستگاری علی از دختر ابوجهل است. در پاسخ میگوییم: با فرض پذیرش افسانه وهّابیت، هنگامی که این حدیث را برای سنجش به میزان قرآن کریم عرضه میکنیم درجه اعتبار آن بهتر مشخص میگردد. قرآن کریم با صراحت تمام از حلیّت و جواز تعدد زوجات سخن میگوید.
وهابیت در حالی جهان اسلام را بدعت گذار میخواند که علاوه بر اینکه دلیل محکمی بر مدعای خود ندارد، موارد بسیاری در کتاب و سنت یافت میشود که خلاف اعتقادات وهابیت را ثابت میکند. و با توجه به معنای بدعت، که اعتقاد به دینی بودن امری است که هیچ دلیلی برای آن در شرع مقدس نیست، آیا نمی توان وهابیت را مصداق بارز بدعتگذار معرفی کرد؟