وحدت عالم انسانی
بر خلاف تبلیغات بهائیت در اشاعه شعار وحدت عالم انسانی؛ در این فرقه برخی اقوام بخاطر نژادشان و پیروان تمامی ادیان بخاطر نپذیرفتن مسلک باطل بهائیت، سزاوار توهین پیشوایان بهائی شده اند.
بنابر اسناد ساواک، نهاد رهبری بهائیت، پیروانش را بی توجه به شعارهای تعدیل معیشت، تعلیم و تربیت عمومی و وحدت و نوع دوستی، به ثروت اندوزی و علم افزایی شخصی و حزبی، با هدف تصدی قدرت و دولت فراخوانده است. تشکیلات قدرت طلب بهائیت نشان داده که در راه رسیدن به اهداف سلطه طلبی خود، شعارهای نوع دوستی اش را نیز فراموش می کند.
رونمایی از کتاب مبارزه با استبداد به سبک آیین بهایی در حالیست که فرقه بهائیت، هم از جهت تئوری و هم از جهت عملی با استبداد و مستبدین سازگاری داشته است. چگونه می توان نشر دانش را راهکار بهائیت برای مبارزه با استبداد برشمرد، در حالی که پیامبرخوانده بهائی، هر آنچه بهائیت را رد کند جهل خوانده و آزادی خواهی را مساوی با حیوانیت دانسته است.
بهائیت در سیاه نمایی جدید خود علیه ایران، پس از تصویب طرح ضدایرانی در پارلمان استرالیا، برای کشورمان خط و نشان کشید که دنیا شاهد رفتار شما با بهائیان است. اما بدون شک منظور بهائیت از حامیان اصلی خود، حمایت کشورهای سلطه گر بوده و در مرام بهائیت، تنها بهائیان انسان به شمار میآیند.
در حالی بهائیان، وحدت نژادی را آرزوی عبدالبهاء و حصول به آن را با پیمودن راه او ممکن میدانند که عبدالبهاء خود، مصداق بارز تبعیض نژادی و توهین به قومیتها بوده است!
تشکیلات بهائی در آمریکا، بر خلاف باور پیشوایانش، خود را مبدع نشستهای ضدنژادپرستی در این کشور معرفی نمود. پیشوایان بهائی که نه تنها اطلاق نام انسان بر مخالفین چند میلیاردی خود را گناهی نابخشودنی دانستهاند، بلکه برخی نژادها را نیز به باد تحقیر و تمسخر گرفته و حتی برای بردهداری اربابانشان نیز توجیه تراشیدهاند!
بر خلاف ادعای بهائیان در ابداع وحدت عالم انسانی، این اصل نیز مانند دیگر اصول بهائیت، در ادیان الهی به خصوص اسلام مطرح بوده است. اما بهائیت در تبیین این اصل تا جایی پیش میرود که پیروانش را مأمور به دستبوسی ظالمین و گوسفندی برای متجاوزین مینماید! لذا اگر نگاهی موشکافانه داشته باشیم، به استعماری بودن این اصل در بهائیت پی خواهیم برد.
چگونه بهائیت در مواجهه با حزب نژادپرست و جنگطلب نازی راه سازش و اطاعت را در پیش گرفت؛ اما اینک پس از دَهها سال، به مقایسهی نظام اسلامی با هیتلر میپردازد و با تناقض و دروغپردازی، وِجههی انقلاب اسلامی را اینگونه به رُخ جهانیان میکشد: «مهم این است که جانیان حاکم بر ایران را کمتر از هیتلر ندانیم و نوع فاجعه را کمتر از هلوکاست نخوانیم».
اندکی پس از به قدرت رسیدن حزب نازی و آغاز دیکتاتوری هیتلر در آلمان، شوقی افندی بیانیهای را خطاب به بهائیان ساکن آلمان صادر و در آن تأکید بر وجوب اطاعت از حکومت نازی این کشور را دارد. اما به راستی حتی اگر شوقی افندی از علم الهی هم تُهی میبود، نمیبایست بر سر دیکتاتور جنگطلب و نژادپرستی چون هیتلر و حزب نازی، اینگونه حساب باز میکرد!
وقوع سیلابهای اخیر در برخی استانهای کشور، موجب آسیب دیدن و داغدار شدن برخی هموطنان عزیزمان شد. اما در کنار برانگیخته شدن حس همدلی و همدردی مردم ایران با آسیبدیدگان، در برخی گروههای وابسته به تشکیلات بهائیت (جدای از ظاهرسازیها)، لبخند همراه با رضایت و تمسخر برخی هموطنان آسیبدیدهمان به چشم میخورد.
حسینعلی نوری، با جاهل خواندن غیربهائیان، شناخت و ایمان به خود را تنها راه نجات بشریت معرفی نموده است. اما به راستی، بهائیتی که یکی از آموزههای خود را وحدت اساس ادیان معرفی میکند و به نوعی به پلورالیسم دینی باور دارد، چگونه با انحصارِ رستگاری در فرقهی خود، در خلاف جهتِ این شعار گام برداشته است؟!
دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، در راستای آموزهی وحدت عالم انسانی در این فرقه، تمامی انسانها را نزد خداوند یکسان دانسته و هرگونه تفاوت در فضل و رحمت میان انسانها را رد کرده است. این در حالیست که عبدالبهاء در جایی دیگر، با تقسیمبندی زنها به جسمانی و روحانی، زنهای جسمانی را از رحمت خدا بینصیب دانسته است!
عبدالبهاء تحقق آموزهی وحدت زبان را عامل از بین رفتن تمامی اختلافات بشر دانسته و گفته است: «چون زبان يكديگر را بدانند سوء تفاهم نماند. جميع با هم اُلفت و محبّت نمايند، شرق و غرب اتحاد و اتفاق كنند». اما با توجه به واقعیت خارجی که شاهد آن هستیم و بر خلاف ادعای عبدالبهاء، همزبانی لزوماً عامل اتحاد و اُلفت نمیگردد.
پیشوایان بهائی بر خلاف شعار لزوم تعلیم و تربیت یکسان برای تمامی انسانها، فرزندان بهائی را از تحصیل در مدارس غیربهائی منع کردهاند. اما به راستی اگر پیشنیاز تحقق وحدت عالم انسانی تربیتی یکسان است، پس چرا پیشوایان بهائی فرزندان خود را از آن ممتاز کردهاند و در این صورت، شعار وحدت عالم انسانی چه معنا خواهد داشت؟!